حکم شرعی محروم کردن از ارث چیست؟ آیا پدر می تواند فرزند را از ارث محروم کند؟

  • انتشار: ۸ دلو ۱۳۹۸
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 75949

احتمالا هر کدام از ما تا بحال جمله «از ارث محرومت می کنم» را از پدرهایمان شنیده ایم و این جمله برای ما کاملا آشنا بنظر می رسد. معمولا وقتی که والدین و فرزندان بر سر مسائلی دچار اختلاف می شوند، والدین از طریق گفتن این جمله مخالفت خود را با رفتار فرزندشان نشان داده و سعی در جلوگیری از انجام آن دارند. جدای از این مباحث والد و فرزندی آیا تا بحال فکر کرده اید حکم شرعی محروم کردن از ارث چیست؟

حکم شرعی محروم کردن از ارث

حکم شرعی محروم کردن از ارث در فقه امامیه

آنچه که گفتیم نظر قانونگذار در مورد محرومیت از ارث بود ولی حکم شرعی محروم کردن از ارث چیست؟ در فقه امامیه برای این موضوع فقها دو نظریه را مطرح نموده اند.

وصیت بطور مطلق باطل نیست

گروهی از فقها بر این عقیده اند که اگر کسی وصیت مبنی بر محروم کردن یکی از وراث از ارث داشته باشد این وصیت بطور مطلق باطل نیست بلکه دربرگیرنده یک وصیت تملیکی است چرا که هنگامی که یکی از ورثه از ارث محروم می شودبه معنای آن است که سهم او به سایر ورثه می رسد و تملیک می گردد پس در صورت محروم شدن یکی از وراث تمامی ترکه برای سایر وارث تملیک می شود اما به این دلیل که فرد نمی تواند به بیشتر ازثلث اموالش وصیت داشت باشد اضافه بر ثلث متوقف بر اجازه وارث است و در این صورت مقداری از ثلث که سهم وارث محروم بوده به او تعلق نگرفته و به ورثه دیگر انتقال پیدا می کند و این انتقال غیر ار ثلث منوط به اجازه وارث محروم است و اگر وی اجازه داد وصیت نافذ می شود. در ادامه بررسی حکم شرعی محروم کردن از ارث به بررسی نظریه دوم فقها در این زمینه می پردازیم.

وصیت محروم کردن از ارث باطل است

محقق در شرایع، شهید ثانی در مسالک و فخرالمحققین در بیان حکم شرعی محروم کردن از ارث معتقدند که وصیت در خصوص محروم کردن از ارث باطل است چرا که چنین وصیتی مخالف کتاب الله و سنت است و قواعد فقهی نیز موید این بطلان این وصیت است چون انتقال ترکه به وراث بعد از فوت فردد، از امور قهریه است و بستگی به میل و رضایت و متوفی ندارد و به همین دلیل نمی تواند مانع انتقال اموال به وراث شود به عبارت دیگر، انتقال ترکه به ورثه «حکم» است نه «حق» و «حکم» قابل اسقاط یا انتقال نیست.

پس در اعتقاد و فقه امامیه اگر شخصی وصیت کند که یک نفر از ورثه را از ارث محروم کرده است چنین وصیتی صحیح نیست به عنوان مثال اگر فردی وصیت کند که یکی از فرزندانش به هر دلیلی از ارث محروم است یا از جمع ورثه او را حذف نماید این عمل وی مخالفت با کتاب خدا و سنت پیامبر به شمار می رود و لذا باطل است.

از این رو فرد تا زمانی که در قید حیات است امکان این را دارد که هرگونه دخل و تصرفی در اموال خودش داشته باشد اما پس از مرگ دیگر اختیار عمل سابق را ندارد و فقط می تواند برای پس از مرگ نسبت به یک سوم اموالش وصیت داشته باشد. مثلا اگر فردی اموال منقول و غیر منقول فراوانی داشته باشد فقط تا زمانی که در قید حیات است می تواند به موجب سند رسمی یا انتقال های قطعی این اموال را به دیگری ببخشد و کسی هم حق اعتراضی نسبت به این عمل او ندارد چرا که همه این اموال مال خودش بوده و صاحب اختیار اموالش می باشد و منعی برای بخشش یا منتقل کردن مالش وجود ندارد ولی همین فرد اگر در زمانی که زنده بود اقدامی جهت انتقال اموالش به دیگری نکرد دیگر نمی تواند بعد از مرگش تصمیمی در مورد آنها بگیرد مگر در یک سوم اموالش و به همین دلیل است که در قانون مدنی مقرر شده است که «وصیت به زیاده بر ثلث ترکه، نافذ نیست مگر به اجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است.»

این مطلب را نیز باید در نظر داشت که قواعد ارث جرو امور شرعی و قطعی است که مخالفت با آن جایز نیست و مثلا اگر برای زوجه در صورت داشتن فرزند یک هشتم از عین اموال منقول و نیز بهای اموال غیر منقول میت تعیین شده است این سهم قابل تغییر نیست و همسر فرد در زمان حیاتش فقط می تواند قمسمتی از مالش را او ببخشد. البته در برخی موارد شاید فرد بخواهد که به برخی از ورثه سهم کمتری برسد در این صورت می تواند یک سوم امولش را در آن صاحب اختیار است به نفع سایر وراث وصیت کند تا در این صورت به وراثی که مورد نظر او هستند سهم الارث کمتری برسد.

طبق آنچه گفتیم در مورد حکم شرعی محروم کردن از ارث دانستیم که محرومیت کلی افراد از ارث امکان پذیر نیست اما چند مورد هست که افراد با حکم شارع مقدس اسلام از ارث محروم می شود.

مورد اول حکم شرعی محروم کردن از ارث توسط شرع «قتل» است به این صورت که اگر وارثی مورث خود را به قتل برساند از ارث محروم می شود و وارث نمی تواند به این علت که زودتر به ارث برسد فرد را به قتل برساند زیرا قتل مانع ارث بردن می شود.

دومین مورد در خصوص ارث بردن کافر از مسلمان است. بر اساس ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی، «کافر از مسلم ارث نمی‌برد.» سومین مورد از موارد محرومیت از ارث، «فرزند ولدالزنا» است. اگر فرزندی در اثر یک رابطه نامشروع از زن و مردی متولد شده باشد، متولد زنا از پدر و مادر خود ارث نمی‌برد و از این لحاظ از ارث محروم است.

چهارمین مورد هم در خصوص «لعان» بین زن و شوهر است. اگر زن و شوهری با شرایطی که در فقه و قانون مقرر شده یکدیگر را «لعن» کنند و در مدت عده طلاق، یکی از آنها فوت کند، دیگر از یکدیگر ارث نمی‌برند و لعان موجب محرومیت از ارث می‌شود. در آخرین مورد هم، اگر فرزندی به واسطه لعان از سوی پدرش نفی می‌شود، دیگر نه پدر از فرزند ارث می‌برد و نه فرزند از پدر ارث می‌برد. البته اگر پدر از لعان رجوع کند، در این صورت فرزند می‌تواند از پدرش ارث ببرد ولی بازهم پدر از فرزندش ارث نخواهد بود.

حکم قانونی محروم کردن از ارث

همانطور که گفتیم اختلاف میان والدین و فرزندان و یا ترک زندگی خانوادگی یا اختلافات دیگری که در هر زندگی ای ممکن است رخ بدهد ممکن است موجب شود که کسی یا کسانی بخواههند که ورثه را از ارث محروم نمایند. شاید در میان عامه مردم هم تصور بر این باشد که فرد توانایی و اختیار محروم کردن از ارث را دارد ولی بهتر است بدانید که مطابق ماده ۸۳۷ قانون مدنی ایران، این کار نافذ نیست. زیرا در این ماده آمده است: «اگر کسی به موجب وصیّت، یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند، وصیت مزبور نافذ نیست.»