حملاتِ سریالی و کشتارِ سیستماتیکِ شیعیان در سایه‌ی حکومت وحدت ملی

  • انتشار: ۱۳ اسد ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 90812

از ابتدایی‌ترین مصادیق و مواردِ حقوق شهروندی و حقِ رعیت بر حکومت، برخوردای شهروندان از حداقلِ “خدمات دولتی” مانند امنیت، عدالت و توسعه‌ی متوازن است. شهروندانی که در زادبوم و جغرافیای زیست خود از امنیت و مصونیتِ جانی، مالی و حقوقی برخوردار نباشند و در خیابان و بیابان، به شکل منظم و هدفمند، مورد تعرض و تهاجم قرار گیرند؛ در حقیقت از الف ـ بای خدمات دولتی و حقوق شهروندی و انسانی محروم هستند.
سوگمندانه باید اذعان نمود که جامعه‌ی شیعه/هزاره‌ای افغانستان در عصر حکومتِ مردم‌سالارِ “وحدت ملی” وضعیتِ خونبار و فاجعه‌باری را از نظر امنیتی پشت سر گذاشتند. حملاتِ تروریستیِ هدفمند بر مساجد، مراکز مذهبی، کانون‌های آموزشی و تجمعاتِ شیعیان به طرز بی‌سابقه‌ای افزایش یافت. راه‌گیری، ربودن و کشتار سیستماتیکِ مسافران شیعی در سراسر افغانستان نیز رو به تزاید گذاشت و هیچ مسیری امن برای این اقلیت قومی ـ مذهبی باقی نماند.

هرچند با درد و اندوه، چرخِ تاریخِ این سرزمین همواره بر مدارِ کشتار و نسل‌زدایی اقلیت‌های قومی و مذهبی می‌چرخیده است و شیعیانِ مظلوم این دیار، نسل‌کشی‌های عصر عبد الرحمن، قتل عامِ شیعیان چنداول در عصر تره کی (۱۳۵۸)، کشتار شیعیان افشار در سال ۱۳۷۱ و نسل‌کشی‌های مزارشریف و یکاولنگ توسط طالبان را تجربه کرده‌اند؛ اما با همه‌ی این احوال، حملات سریالی و کشتار هدفمندِ شیعیان در سایه‌ای حکومت وحدت ملی ـ که خود را نظامِ دموکراتیک و برخاسته از آرای مردم و مدافعِ امنیت و آزادی و حقوقِ شهروندان می‌خواند ـ جداً پدیده‌ی شگفت و دور از انتظار بود؛ در حالی که جامعه‌ی شیعه/هزاره از نظر مشارکت سیاسی و سهم‌گیری در فرایندِ صلح و دولت‌سازی و بازسازی، از پایه‌های نظام جدید به شمار می‌آمدند.

الف) نمونه‌هایی از حملاتِ خونبار بر مراکز، مساجد، تجمعات و آموزشگاه‌های شیعیان:
۱) خونبارترین تهاجم از این دست، انفجار انتحاری در صفوف راهپیمایان جنبش روشنایی در دوم اسد/ مرداد ۱۳۹۵ بود که ۸۷ قربانی و بیش از ۱۰۰ مجروح بر جای گذاشت.
۲) بیست میزان/مهر همان سال برابر با روز تاسوعای حسینی، در حمله به زیارتگاه سخی (کابل) ۱۴ نفر کشته و ۵۵ نفر زخمی شدند.
۳) یک روز بعد (۲۱ میزان/ مهرِ ۱۳۹۵ برابر با عاشورای حسینی) انفجار بمب در صفوف عزاداران عاشورا در ولایت بلخ (شمال افغانستان)، سی شهید و ۸۰ مجروح بر جای گذاشت.
۴) در اربعین همان سال (اول قوس/آذر ۱۳۹۵) حمله انتحاری بر مسجد باقر العلوم، پنجاه شهید و ۹۰ زخمی بر جای گذاشت.
۵) در ۲۱ رمضان همان سال (مصادف با شب قدر و شهادت امام علی) در تهاجم چهار عامل انتحاری به مسجد الزهرا (غرب کابل) هشت تن جان باختند.
۶) در ۱۲ اسد/مردادِ ۱۳۹۶ نیروهای طالبان، ۵۴ تن از زنان، کودکان و کهنسالانِ شیعه را در قریه‌ی میرزا ولنگ (ولایت سرپل در شمال افغانستان) قتل عام کردند و ۲۳۵ غیرنظامی را به اسارت گرفتند.
۷) شامگاهِ ۲۸ میزان/مهرِ ۱۳۹۶، یک عامل انتحاری خود را در صفوف نمازگزارانِ مسجد امام زمان در غرب کابل منفجر کرد و پنجاه نمازگزار را به شهادت رساند.
۸) شامگاه ۱۰ اسد/مرداد همان سال، در حمله به مسجد جوادیه‌ی هرات (غرب افغانستان) سی نمازگزار شیعه شهید و ۶۵ نفر مجروح شدند.
۹) در ۱۲ اسد/مرداد سال ۱۳۹۷، حمله انتحاری بر نماز جمعه‌ی مسجد شیعیان پکتیا (شهر گردیز در شرق افغانستان)، ۶۰ شهید و ۱۰۰ زخمی بر جای گذاشت.
۱۰) روز سوم سنبله/شهریور ۱۳۹۷، سه عامل انتحاری به مسجد امام زمان در شمال کابل یورش بردند که طی آن جنابت، ۴۰ نفر شهید و ۹۰ نفر مجروح شدند.
۱۱) در ۲۴ اسد/ مردادِ همان سال، در حمله انتحاری به مرکز آموزشی موعود در غرب کابل، ۴۸ نفر از دانش‌آموزانِ آمادگی کانکور شهید و ۶۷ نفر مجروح شدند.
۱۲) هفتم جدی/دی ۱۳۹۶، طی سه انفجار انتحاری در مرکز فرهنگی تبیان و خبرگزاری صدای افغان در کابل، ۵۲ تن از فعالان رسانه‌ای و شرکت‌کنندگان در یک همایش، شهید و ۹۰ نفر دیگر زخمی شدند.
آنچه تا اینجا گفته شد صرفاً چند نمونه و مثال بود. حملات مکرّر به مراسم سالیاد شهید مزاری، حملات انتحاری مکرر به عزاداران عاشورای حسینی، حمله به صفِ دریافت‌کنندگان کارت رأی در غرب کابل، حملات خونبار به مراسم‌های عروسی و دیگر اجتماعات و امثال آنها را اگر به این فهرست بیفزاییم، لیست بلندی از کشتارهای سریالی و دنباله‌دار شیعیان افغانستان به دست خواهد آمد.

ب) راه‌گیری، گروگان‌گیری، شکنجه و کشتارِ مسافران شیعه/هزاره:
۱) سوم اسد/ مرداد سال ۱۳۹۳، یک دستگاه مینی‌بوس که حاملِ مسافرانی از چغچران (مرکز ولایت غور) به مقصد کابل بود، توسط طالبان متوقف شد و ۱۴ مسافرِ شیعه/هزاره‌ی آن از دیگر مسافران تفکیک شده، بدون محاکمه و اثبات جرم به رگبار بسته شدند که از جمله‌ی آنان یک نوعروس و یک نوداماد بود.
۲) در آخرین ماهِ سال ۱۳۹۳، ۳۱ مسافر شیعه/هزاره در شاه جوی ولایت زابل، توسط کسانی که لباس اردوی ملی را پوشیده بودند، ربوده شدند و ماه ها در اسارت و تحت شکنجه‌ی شبکه‌های تکفیری ـ تروریستی به سر بردند.
۳) ۱۹ جوزا/ خردادِ سال ۱۳۹۴، دو زن و یک پسر جوان از اهالی قریه‌ی ده‌مرده در ولایت غزنی، ربوده شدند.
۴) ۲۱ میزان/ مهر همان سال، هفت نفر از اهالی ده‌مرده در ولایت غزنی (از جمله شکریه تبسمِ ۹ ساله) توسط شبکه‌های ترور و تکفیر ربوده شدند و بعداً جملگی سر بریده شدند.

آنچه در این زمینه گفته شد، باز مشتی از خروار و یکی از هزار بود. در طول ۱۸ سال اخیر علی‌رغم استقرار حاکمیت و حضور نیروهای چهل کشور خارجی در افغانستان، وادی میدان و درۀ “جلریز” همواره برای هزاره‌های شیعه‌مذهب، حکم درۀ مرگ را داشته است و صدها نفر در این گلوگاه و کشتارگاه، جان و جهانِ خود را از دست داده‌اند. درۀ قیاق و وادی قره‌باغ در غزنی، کُندی‌پشت در ولایت زابل، برخی راه‌های مواصلاتی شمال و ولایت غورمکرراً شاهد راه‌گیری، گروگان‌گیری، سر بریدن و کشتارِ مسافران شیعه‌مذهب بوده است.
(ادامه دارد)
مسیح ارزگانی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟