یادداشت/حقیقت یک هویت
- انتشار: ۱۶ سنبله ۱۳۹۶
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 30146
آنگ سان سوچی؛ سیاستمداری که از حقوق بشر سخن میگفت. کرامت انسانی را اصل خدشهناپذیر میدانست. ارزشهای صلح، عدالت و برابری را فریاد میکشید. برای دموکراسی و حق انتخاب انسان بر تعیین سرنوشت خود مبارزه میکرد.
تلاش میورزید خود را از قهرمانان ارزشهای ولای انسانی در سطح دنیا مطرح نماید. وانمود میکرد؛ سیاستمداری است که اهتمام دارد، تا با تزریق اخلاق بر اندام زمخت سیاست آن را، مداراگر، حقمدارتر و انسانیتر نماید.
اما زمانی که در میانمار بهقدرت دستیافت، چهره مخوف، هولانگیز و اهریمنی خود را آشکار کرد. او ثابت، کرد که بیرحمترین و بداخلاقترین سیاستمدار است و در عرصه سیاست تنها چیزی که به آن نمیاندیشد، انسانیت و ارزشهای عدالت است. او با ریاکاری و روباه صفتی، پشت مفاهیم انسانی و ارزشهای حقوق بشری، پنهان شد تا راه رسیدن به قدرت را هموار کند؛ اما دست یافتن وی به قدرت، غربالی بود که هویت دیو صفت او را هویدا کرد.
هویتی جعلی، خشن و درنهایت یک قهرمان دورغین که تنها به یک چیز میاندیشد و برای آن مبارزه میکند و اگر لازم باشد، علیه تمام ارزشهای انسانی مقاومت میکند و همانند پل پوت قساوت را به اوج میرساند و آن، چیزی نیست جز«قدرت».
به این ترتیب او را باید، در زمره ریاکارترین، زشتکردارترین و بیرحمترین سیاستمدارانی به حساب آورد که کفتارگونه، برای بقای قدرت از خون انسانها تغدیه میکند و بر اجساد بیگناهان تکیه میزند و درعین حال این سبوعیت را ابلیسگونه توجیه مینماید. نحوه برخورد او در قبال نسلکشی مسلمانان روهینگیا گویایی این حقیقت است.
داکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)