داستان حضرت یسع در قرآن کریم

  • انتشار: ۱۲ دلو ۱۳۹۸
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 76181

حضرت یسع پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل است که نام مبارکش دوبار در قرآن ذکر شده است. از داستان زندگی این پیامبر بیشتر بدانید.

حضرت یسع در قرآن

در قرآن کریم دو بار نام مبارک الیسع آمده است یکبار در آیه ۸۶ سوره انعام که نام ایشان در کنار نام پیامبرانی همچون حضرت اسماعیل و حضرت یونس و حضرت لوط آمده است و در این آیه چنین عنوان شده است که این سه تن بر بقیه مخلوقات برتری داده شده اند.

«وَ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطًا وَکُلاًّ فضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ». (سوره انعام، آیه ۸۶)

در مورد عبارت «وَکلًّا فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمِینَ» که در این ِآیه آمده است مفسران معتقدند که این برتری به معنی برتری دادن بر عالمین و مقدم دانستن آنها بر حسب مقام و منزلتی است که دارا هستند چون شامل هدایت خاص الهی بی هیچ واسطه ای شده اند. البته ممکن هم هست که این برتری از این جهت باشد که انبیا علیهم السلام در میان سلسله بشر این امتیاز را داشته اند که هدایتشان بر خلاف سایر افراد بشر فطری بوده است و با راهنمایی کسی هدایت نشده اند و طبیعی است که چنین کسانی برتری دارند .

حضرت یسع

آیه دیگری که نام مبارک حضرت یسع در آن ذکر شده است «وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَ ذَاالْکِفْلِ وَ کُلٌّ مِّنْ الْأَخْیَار». (سوره ص، آیه ۴۸) می باشد
غیر از این دو آیه که نام حضرت به صراحت یاد شده است برخی از مفسران معتقدند که در برخی آیات دیگر نیز از حضرت یسع یاد شده است و فقط نام ایشان نیامده است مثلا مقصود از «عبداً» در آیه «فَوَجَدا عَبدًا مِن عِبادِنا ءاتَینهُ رَحمَهً مِن عِندِنا وعَلَّمنهُ مِن لَدُنّا عِلما». (سوره کهف، آیه ۶۵) نیز حضرت یسع است.ولى بیشتر مفسران آن را به خضر تفسیر کرده‌اند.

همچنین قرطبى در ذیل آیه «…و زُلزِلوا حَتّى یَقولَ الرَّسولُ والَّذینَ ءامَنوا مَعَه مَتى نَصرُاللّهِ…». (سوره بقره، آیه ۲۱۴) مراد از «الرسول» را نیز یسع مى‌داند.

آنچه باید در مورد زندگی حضرت یسع بدانیم

واژه شناسی

در مورد نام یسع گفته می شود که این نام در واقع واژه ای عبری است و معنای آن «خدا می بیند» یا «خدا نجات می دهد» می باشد و در اصل خود «الیشع» یا «الیشاع» بوده است. در زبان عبری «ال» به معنای خدا و «یشع» به معنای نجات دادن یا دیدن است. البته برخی نیز آن را واژه ای عربی دانسته اند که ریشه کلمه «وسع، یسع» می باشد و پس از آنکه جبنه اسمی به خود گرفته است الف و لام که از مشخصات اسم است بر سر آن اضافه شده و دلیل شان نیز بر این امر است که وسعت علم حضرت یسع بسیار زیاد بوده است و یا اینکه تلاش زیاد در طلب حق و طاعت خدا را سبب این نامگذاری دانسته اند.

برخی نیز بر این عقیده اند که همان «یوشع بن نون» پیامبر معروف بنی اسرائیل می باشد که در اول نامش «الف و لام» آورده شده و شین واژه نیر به «سین» تبدیل شده است و البته که آمدن الف و لام بر یک نام غیر عربی امر جدیدی نیست و در زبان عربی «اسکندر» را نیز «الاسکندر» می نویسند.

طبق آنچه که در سوره انعام آمده است روشن می گردد که حضرت یسع از دودمان حضرت ابراهیم است. و در تورات نیز در کتاب پادشاهان از ایشان به نام «الیشع» فرزند «شافات» یاد شده است. البته در بیشتر منابع اسلامی «الیسع» را فرزند اخطوب بن العجوز نامیده اند و بعضی نیز می گویند که بین این دو نقل و گفته تفاوتی نیست چرا که شافات در زبان عبری به معنی قاضی است و چون در آن زمان اساس کار قاضیان بر خطابه و فن سخن استوار بوده است «اخطوب» از آن معنا مشتق شده است.

برخی دیگر نیز حضرت را یا حضرت خضر یکی دانسته اند و عقیده بعضی دیگر این است که او همان «ذی الکفل» است.

در هر صورت حضرت یسع پیامبری است از پیامبران والا مقام و بزگوار که دانستن داستان زندگی ایشان می تواند راهشگا و الگوی ما و نسل های بعدی ما باشد.

داستان زندگی حضرت یسع

داستان زندگانی و کیفیت جانشینی حضرت یسع بعد از الیاس نبی و انتقال نبوت از جانب پروردگار متعال در کتاب مقدس سفر پادشاهان اول و دوم به صورت مفصل بیان شده است. از کتب تاریخی و منابع تفسیری و روایی اسلامی نیز چنین بر می آید که ایشان با حضرت الیاس پیامبر معاصر بوده و از شاگردان ایشان بوده است و داستان های زیادی از این دو پیامبر نقل شده است. در مورد همراهی و شاگردی حضرت یسع با الیاس نبی در کتاب عرائس المجالس فی قصص الانبیاء چنین نقل شده که هنگامی که الیاس نبی بر زنی از زنان وارد شد آن زن پیامبر خدا را در منزلش جای داد و محل ایشان را از دشمنانش پنهان نمود و حضرت الیاس نیز به پای این خدمت پیرزن فرزند او را که در بستر بود و بیماری سختی داشت دعا نمود. الیسع بر اثر دعای پیامبر بهبود یافت و با دیدن این معجزه به الیاس ایمان آورد و از وی خواست تا همراهیش کند. پس از این واقعه هرجا که حضرت الیاس می رفت الیسع نیز به همراه وی می رفت.

ثعلبی پس از بیانِ تفصیلی داستان عروج الیاس به آسمان ادامه می‌دهد:در این هنگام الیسع او را صدا زد:ای الیاس حال که تو قصد رفتن داری تکلیف مرا معلوم کن و برای روزگار تنهاییم دستوری بده. الیاس کسایش را بر سر الیسع انداخت که به عنوان نشانه‌ای برای جانشینی در میان بنی‌اسرائیل بود. خداوند به فضل خود الیسع را به نبوت و رسالت به سوی بنی اسرائیل فرستاد و با فرستادن وحی به وی مانند الیاس او را نیز تأیید کرد. بنی‌اسرائیل نیز با ایمان به وی به تعظیم و تکریمش پرداخته و تا زمانی‌که الیسع در میان آنان زنده بود، حکم خدای متعالی در بین بنی اسرائیل نافذ بود (رائس المجالس، ص ۷۹ ۸۰ و ص ۲۳۰ ۲۳۱؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۷۳ ۲۷۴؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۹۶٫)

ویژگی های ایشان

ویژگی های بسیاری برای شخصیت ایشان ذکر شده است از جمله سالم کردن آب شهر اریحا (که شور بوده و از آن محصولات کشاورزی به دست نمی‌آمده)، برکت بخشیدن به کوزه روغن پیرزنی که قرض زیادی داشته است، زنده کردن مردگان، سیر کردن افراد فراوان با غذای کم و شفای نُعمان، فرمانده سپاه سوریه، راه رفتن روی آب و شفای کور مادر زاد و جذامیان.