جنگ عادلانه بهتر از صلح غیر عادلانه است

  • انتشار: ۱۵ قوس ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 100662
افغانستان

چندین دهه است مردم افغانستان فریفته واژه های ارزشی شده اند و هست و بود شان را در این عرصه باخته اند. واژه های مقدسی چون جهاد, اسلام, دموکراسی و… ترس این است که این بار واژه صلح چنین نقشی را ایفا کند. کاش فرایند صلح ما داخلی می بود و از متن توده ها سرچشمه می گرفت. متاسفانه همچنانکه مدیرییت جنگ ما بدست خارجیان است مدیریت صلح ما نیز چنین است. پس باید هشیار بود. درست است که حکومت موجود یا حاکمان دولت موجود ممکن است هزاران فساد داشته باشند. مشروعیت لازم را نداشته باشند و… اما اگر همین نظم نیم بند فرو بپاشد دیگر چه تضمینی برای بازگشت نظم و نظام بهتر وجود دارد؟! آیا می شود به صداقت و حسن نظر همسایگان نسبت به اقوام و مجاهدان این بار اعتماد کرد؟ آیا نیت آنان نسبت به سرنوشت ملت افغانستان تغییر کرده است؟ نشانه این تغییر چیست؟
پس باید سنجیده قدم برداشت. صلح را باید با تقویت و اصلاحات در نظام موجود تعقیب کرد نه با فروپاشی آن.

هر نوع گفتگوی صلحی باید در چارچوب حفظ ارزش‌های دموکراتیک قانون اساسی پیش برود. فروپاشی نظام موجود به فاجعه های هولناکی منجر خواهد شد که هیچ گروهی نه مجاهد, نه تکنوکرات و نه طالب توان مدیریتش را نخواهند داشت. ارتش امروز افغانستان با تمام نقطه ضعف هایش, یک دستاورد کلان برای کشور است. اردو نباید فروبپاشد و جایش را طالب و مجاهدی بگیرند که هیچ چیزی از نظام نمی دانند و اکثریت به سازمان های استخبارات بیگانه وابسته اند.

رسانه های و آزادی بیان در کشور یک دستاورد بی نظیر در تاریخ کشور است که نباید آسیب ببیند.

آزادی و مشارکت زنان در قدرت و سیاست و عرصه های فرهنگی دستاورد دیگری است که نباید مورد معامله گفتگوهای صلح قرار گیرد.

تکثر مذهبی, قومی و سیاسی بنیان یک جامعه چند فرهنگی است که هرگز نباید مورد معامله در گفتگوهای صلح قرار گیرد.

بله صلح بها دار اما بهایش نباید ارزشهای خود صلح باشد. کرامت و عزت انسانی و مشارکت سیاسی همه گروههای اجتماعی, اساس یک صلح عادلانه و پایدار است که باید خط سرخ گفتگوهای صلح باشد.

صلحی که در آن چنین ارزش های وجود نداشته باشد نه صلح که بنیان یک چنگ پایدار خواهد بود. نه باید به هیچ گروهی اجازه داد که به نام صلح به اهداف جنگی اش دست یابند. از صلح غیر عادلانه جنگ عادلانه بهتر است.

خشونت, خشونت است چه در قالب تفنگ چه در قالب سخن و چه در قالب فکر و اندیشه. انحصار طلبی سیاسی خشونت است. انحصار طلبی مذهبی خشونت است. انحصار طلبی قومی خشونت است. انحصار طلبی حزبی خشونت است و… بنیان صلح باید پایان هرگونه خشونت باشد نه تنها خشونت نظامی و ظاهری.

صلح آرزوی هر شهروند کشور است اما به شرطی که هدف خودش باشد.

قنبرعلی تابش

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟