تشدید تنش میان مسکو و آنکارا تا کجا؟

  • انتشار: ۱۲ حوت ۱۳۹۸
  • سرویس: بین المللدیدگاه
  • شناسه مطلب: 79667

در پی تشدید تنش میان نیروهای ارتش ترکیه و سوریه پس از کشته شدن ۳۳ نظامی آنکارا در اثر حمله ارتش سوریه به ادلب، روابط ترکیه و روسیه وارد فاز جدید شده است. در همین راستا، طی روزهای اخیر دو کشور انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه رفته اند. ترکیه خواهان فشار روسیه بر بشاراسد برای توقف عملیات در ادلب است و روسیه از عدم پایبندی ترکیه به از بین بردن کانون تروریستی در ادلب شکایت دارد و ان را نقض توافقنامه سوچی می پندارد.

ادلب در شمال غرب سوریه یکی از استراتژیک ترین مناطق سوریه است. به همین دلیل، آنکارا به ادلب به عنوان آخرین سنگر نفوذ در سوریه می نگرد. اکنون پرسش مهم این است که سمت و سوی تحولات در ادلب به کجا کشیده خواهد شد؟ و مسکو و آنکارا تا کجا تشدید تنش ها را در دستور کار قرار می دهند؟

به نظر می رسد ترکیه مانند ایران و عربستان تجربه و تبحر استفاده از نیروهای نیابتی را در تحولات غرب آسیا به منظور پی گیری و پیشبرد اهداف ژئوپلتیک ندارد. فقدان این تجربه، پاشنه آشیل ترکیه در بازی های ژئوپلتیک و ازجمله در پرونده ادلب می باشد. علاوه بر این، طی سال های اخیر منحنی قدرت سیاسی رئیس جمهور اردوغان همواره سیر نزولی داشته است. به این ترتیب پی گیری سیاست های نیو عثمانی گری آقای اردوغان غیر از این که پاشنه آشیل روابط ترکیه و روسیه است، با ظرفیت های اقتصادی، نظامی، دیپلماتیک و فرهنگی شرایط روز ترکیه هم خوانی و سازگاری ندارد.

این سیاست و راهبرد تا کنون نیز هزینه زیادی بر ترکیه تحمیل کرده که تیره شدن روابط این کشور با مسکو تنها یکی از این هزینه هاست. این در حالی است که روسیه شریک بزرگ تجاری ترکیه است و حجم تجارت دو کشور بیش از ۲۵ میلیارد دالر در سال است. در واقع روسیه تامین کننده برتر نفت و گاز ترکیه است و همکاری های دفاعی دو کشور نیز با خرید سامانه دفاع موشکی ” s_” 400 روسی توسط ترکیه علی رغم مخالفت متحدانش در ناتو تقویت شده است.

افزون بر این ها، تلاش گسترده و پنهان از سوی امریکا، اسراییل و سعودی در حال اجرای کودتای نرم علیه اردوغان است. به نظر می رسد ترکیبی از نیروهای ملی گرا و مذهبی، بهترین گزینه آمریکا برای جایگزینی اردوغان باشد. در حقیقت اولویت آمریکا در ترکیه از حزب عدالت و توسعه عبور کرده و برای دوره پسا اردوغان، بر احزاب ملی_ مذهبی استوار است. بنابر این در چنین وضعیتی، اردوغان نمی تواند در پرونده ادلب، بر حمایت آمریکا و ناتو حساب باز کند. زیرا نزدیک شدن به مرزهای درگیری با روسیه در اولویت آمریکا و ناتو نیست. به این ترتیب در شرایط کنونی که اردوغان از بعد داخلی با وضعیت نامطلوب گسست اجتماعی و انتقاد طیف های مختلف سیاسی روبرو است و از بعد خارجی نه ناتو و نه امریکا، فراتر از موضع کلامی، اقدام عملی در حمایت از ترکیه در دستور کار ندارند، عاقلانه ترین اقدام برای انکارا، تغییر نگاه عثمانی به جغرافیای سیاسی منطقه است.

در کوتاه مدت ایران می تواند به عنوان یک بازیگر میانجی، در کاهش تنش ها در ادلب نقش آفرین شود. اگر چه تهران متحد بسیار مهمی برای دمشق و مسکو به شمار می رود، اما در آن سو، آنکارا نگاه مثبت چندانی به تحرکات ایران و نگاه غایی تهران در تحولات غرب آسیا ندارد. به هر صورت، ترکیه در وضعیت دشوار قرار گرفته؛ زیرا در صورت تداوم بحران ادلب احتمال تقابل کرد های سوریه در شرق فرات با نظامیان ارتش ترکیه وجود دارد. سیطره و نفوذ ارتش سوریه بر بیش از ۸۰ درصد خاک این کشور و حمایت کرملین، اعتماد به نفس بیشتری به نظامیان سوری بخشیده و باعث تغییر لحن دمشق در برابر آنکارا شده است.

در پایان هرچند باید انتظار داشت تا تعیین تکلیف ادلب توسط روسیه انجام شود؛ اما به این نکته نیز باید توجه کرد که روسیه برای مقابله با نفوذ غرب در منطقه به اتحاد با ترکیه نیاز دارد و ترکیه نیز نیاز به روسیه را در حمایت کرملین از آنکارا برای مهار کردها( متحدان امریکا)، تجربه کرده است. چنان که عملیات های سپر فرات و شاخه زیتون ترکیه با اجازه روسیه انجام شد. بنابر این، همپوشانی منافع ترکیه و روسیه در موضوعات مختلف مانند انرژی و تجارت و مسائل دفاعی و امنیتی، سبب شده تا تنش بوجود آمده در پرونده ادلب، به تنشی کنترل شده در روابط ترکیه و روسیه منجر شود.

روسیه و ایران می دانند که دیر یا زود، نبرد ادلب هم به نفع دولت بشار اسد به پایان می رسد، اما در عین حال به این نکته واقف هستند که شرایط ادلب فرصتی برای واشنگتن خواهد بود تا با استفاده از شکاف ایجاد شده در روابط ترکیه و روسیه، آنکارا را به اردوگاه منطقه ای خود بازگرداند. به همین جهت قرار است به زودی تهران میزبان نشست سه جانبه باشد که در آن، همگرایی میان جمهوری اسلامی، روسیه و ترکیه و جلوگیری از تنش، مورد توجه و دقت نظر قرار می گیرد. هدف غایی ایران و روسیه، تنگ کردن عرصه بر بازیگر رقیب یعنی آمریکا است که در پرونده سوریه تا حدود زیادی موفق هم شده اند.

دکتر عبدالطیف نظری

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟