با فرزندان خود با مهربانی رفتار کنید/ زخم های عاطفی کودکان قابل درمان نیست!
- انتشار: ۵ ثور ۱۳۹۸
- سرویس: سلامت
- شناسه مطلب: 58792
تجربیات تلخ در دوران کودکی باعث ایجاد زخمهای عاطفی شده و زندگی آنها را در بزرگسالی دچار مشکل میکند.
مردم اغلب تحت تاثیر تجربههای دوران کودکی خود قرار دارند پس میتوان به جرات گفت که احساسات دوران کودکی نقش بهسزایی در دوران بعدی زندگی دارد و این یعنی زنگ پرصدای خطر برای افرادی که به احساسات فرزندشان توجهی ندارند.
برخی از تجربههای منفی دوران کودکی میتوانند سلامت روان شما را در نوجوانی و بزرگسالی تحت تأثیر قرار دهند. تجربههای دوران کودکی عوامل مشکلات قدرتهای فردی را توسعه میدهد. در دوران کودکی، شما تا حدودی تعریف میکنید که چه کسی هستید و چطور زندگی میکنید. زخمهای عاطفی دوران کودکی ناشی از تجربیات بدی است که در طول سالهای شکلگیری انسانها از آن آسیب دیدهاند اگرچه این حوادث مدتها پیش رخ داد، اما نشانههایی در زندگی مردم ایجاد میکنند به همین دلیل است که هنوز به دلیل ترس از دوران کودکی خود را به عنوان یک بزرگسال به حال خود رها کردهاید. بنابراین، بسیار مهم است که به فرزندانتان کمک کنید، احساسات خود را مدیریت کرده و بر ترس آنها غلبه کنند. به عنوان یک پدر و مادر، باید بدانید که پرورش کودکان در مورد کار و زندگی گروهی حایز اهمیت است.
اکثر مشکلات روانشناختی در عاطفی در طول دوران کودکی ریشه دارد. تجربیات دوران کودکی شما بر شخصیت و نگرش شما نسبت به شرایط مختلف زندگی تاثیر میگذارد. اگر این تجربیات دردناک بوده و موجب بسیاری از درد و رنجها شده است، شانس برگشت این ترسها در طول دوران بزرگسالی شما خواهد بود به همین ترتیب، هنگام برخورد با برخی موقعیتهای استرسزا ممکن است مانند یک کودک واکنش نشان دهید.
اگر در دوران کودکی تجربیات تهاجمی داشته باشید، کودک درونی تان که تحقیر شده، خیانت دیده یا دارای عزت نفس پایین بوده، بیرون میآید و عمیقترین ترسهای شما را به نمایش میگذارد. بنابراین، طبیعی است که این زخمهای احساسی هنوز در درون شما زندگی کنند و امروز شما را تحت تاثیر قرار دهند.
اگر همصنفی، اعضای خانواده، یا بستگان در طول دوران کودکی از ویژگیهای خاصی برخوردار باشند، ممکن است شخصیت درونگرا را با مسایل زیادی روبرو کرده باشد، قربانیان انتقادات مخرب میتوانند به افراد بیرحم تبدیل شوند که میخواهند دیگران از آنچه انجام میدهند رنج ببرند.
کودکان رها شده تمایل دارند راههایی را برای پر کردن خلأ خود به عنوان بزرگسالان دنبال کنند. بههمین دلیل است که آنها اغلب شرکای احساسی خود را ترک میکنند و یا از انجام کارهای خود در برابر ترس از رها شدن برای اولینبار سر باز میزنند. چیزهایی مانند: «من قصد دارم شما را قبل از اینکه من را ترک کنی ترک کنم»، «اگر قرار است بروی، بهتر استت که دوباره بر نگردی»، و یا «چرا باید با این کار را انجام دهم اگر هیچ کس پشت من نسیت؟» ورد زبان آنهاست. افراد با مساله رها شدگی باید روی عبور از ترس از طرد شدن، دیوارهای فردی، تنهایی و به ویژه تماس فیزیکی کار کنند.
عزت نفس در دوران کودکی، به خصوص در خانواده، شکل میگیرد. اگر فرزندانتان را قبول و آنها را همانطوری که هستند دوست نداشته باشید، احساس میکنند که دایماً باید تغییر کنند تا انتظارات شما را برآورده کنند.
هر کودکی دارای ویژگیها و تواناییهای مختلف است که آنها را منحصر به فرد و متفاوت میسازد. هنگامی که کودک میگوید که کاری انجام داده که موجب افتخار آنها شده است، شادی را با یک ژست لطیف بیان کنید به این ترتیب، فرزند شما میداند که دوستش دارید و وجود او را گرامی میدارید. این باعث افزایش اعتماد به نفس آنها خواهد شد و در مورد خودشان احساس خوبی خواهند داشت. افراد دارای اعتماد به نفس کم معمولاً پر از کارهای ناتمام، تنبل، دلسوز، قابل ترحم و بدبین هستند و به راحتی خجالتزده میشوند به همین دلیل بسیار مهم است که فرزندان ما در دوران کودکی خود، عزت نفس بالایی داشته باشند.
هنگامی که یک کودک دایما به شکلی ناعادلانه و غیرمنصفانه یا اغراقآمیز به علت نقصهای خود مجازات میشود، با احساس ناامنی رشد میکند. برخورد ناعادلانه یک زخم عاطفی است که انسان را به یک فرد با چشمانداز بسیار منفی در زندگی تبدیل میکند. علاوه براین، کسانی که در طول دوران کودکی نسبت به آنها منصفانه رفتار نشده است، همه چیز را در اطرافشان مورد انتقاد قرار میدهند.
در دوران کودکی، ترس از اینکه به تنهایی یا دور از والدین باشیم، بزرگسالان را ملزم به پرورش درست میداند که باید چیزی را برای بهدست آوردن کمی عشق فراهم کنند. افراد با اضطراب جدایی معمولاً خجالتی، دارای حس ناامنی و مطیع هستند.
اگر والدین وعدههای خود را به فرزندان خود عملی نکنند، ممکن است آنها به عنوان بزرگسالان بیاعتماد و بیاخلاق رشد یابند. احترام و وفاداری به عهد، به این عزیزان در آینده اعتماد به نفس بیشتری خواهد داد. فریب دادن یک کودک بیریایی را از او میگیرد و آن را با کینه جایگزین میکند.
زخم های عاطفی دوران کودکی انسان را به فکر دیدن و مواجه شدن با زندگی میاندازند. اگر نمیخواهید فرزندانتان با آسیبهای عاطفی رشد کنند، باید در طول تربیت و رشد آنها بسیار مراقب باشید. مهم است که در دوران کودکی وی نقشی فعال داشته باشید و این مسوولیت را به عهدهی شخص ثالث نگذارید. شما باید به یاد داشته باشید که هر کودک منحصر به فرد است و مهارتهای خود را در سریعترین زمان پیش میراند. بنابراین، هرگز نباید آنها را با دوستان یا همصنفیهایشان مقایسه کنید. اگر میخواهید فرزندتان رفتاری را در خود تغییر دهد، باید از آنها بخواهید با آنها صحبت کنید تا بدون رفتار ناعادلانه و تنبیه این مساله را درک کنند.
به نوشته کودک نیوز،سرانجام، وظیفه هر پدر و مادر حفظ خطوط ارتباطی با فرزندان خود است. به این ترتیب، آنها احساس امنیت میکنند تا در مورد هراس یا نگرانیهای خود با شما صحبت کنند و این امکان را به شما میدهند مشکلات را سریعتر حل کنید.
نظرات(۰ دیدگاه)