اگر ترامپ جنگ افغانستان را در اولویت قرار ندهد، بن بست جنگ در افغانستان به یک شکست استراتژیک تبدیل می شود

  • انتشار: ۲۴ حوت ۱۳۹۵
  • سرویس: اجتماعیتیتر 1سیاست
  • شناسه مطلب: 19607

دوسناتور آمریکایی در یادداشتی در روزنامه واشنگتن پست در مورد وضعیت افغانستان نوشتند؛ اگر دولت ترامپ موضوع جنگ در افغانستان را همتراز با مبارزه با داعش در اولویت دستور کار سیاست خارجی خود قرار ندهد، بن بست جنگ در افغانستان به یک شکست استراتیژیک تبدیل می شود.

جان مک کین’ و ‘لیندسی گراهام’ دو سناتورهای دست راستی آمریکایی در واشنگتن پست نوشتند: بن بست جنگ افغانستان فقط با افزایش شمار نیروهای آمریکایی و ائتلاف شکسته خواهد شد.

مک کین رئیس و گراهام از اعضای کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا دیروز (دوشنبه) در آغاز تفسیری برای این روزنامه نوشتند: تروریستهای ‘القاعده’ که در سایه حکومت ‘طالبان’ در افغانستان زندگی می کردند، سه هزار شهروند را در 11 سپتامبر 2001 در خاک آمریکا به خاک و خون کشیدند. در پاسخ به این حمله آمریکا و ‘ناتو’ نیروهایشان را در خاک افغانستان به صف کردند تا به شکار همه افرادی بپردازند که مسئول حمله به خاک آمریکا بودند و تضمین دهند که افغانستان دوباره مأمن گرم و نرمی برای ترویستها نخواهد بود.

این دو در ادامه تفسیر خود افزودند: از آغاز این عملیات نظامی در افغانستان تا به این لحظه بیش از دوهزار آمریکایی و افزون بر هزار سرباز ناتو جان خود را از دست داده اند.

امروز بیش از یک دهه و نیم از جنگ افغانستان می گذرد و جنرال  نیکولسون فرمانده نیروهای آمریکایی و ائتلاف در افغانستان ماه گذشته در گزارشی به کمیته نیروهای مسلح سنا صریحا اعلام کرد که جنگ افغانستان به بن بست رسیده است.

این اوضاع می طلبد که رئیس جمهور ترامپ و دولتش لزوما موضوع جنگ افغانستان را نیز همتراز چالش مبارزه با ‘داعش’ در اولویت دستور کار سیاست خارجی خود قرار دهند، و گر نه باید منتظر بمانیم این بن بست به یک شکست استراتژیک بدل شود.

در این ماه طالبان با یک حمله انتحاری در کابل دست کم 15 تن را کشت و افزون بر 40 تن را زخمی کرد و در شمال افغانستان هم منطقه ای دیگر را هدف تاخت و تاز خود قرار داد. تمام اینها در راستای شکست کلی است که ما در سرتاسر کشور شاهد آنیم.

نیکولسون چندی پیش گزارش یک جنرال بازرس را تائید کرد که حاکی از آن بود ، دولت افغانستان فقط بر 57 درصد از خاک کشور تسلط و حاکمیت دارد در حالیکه این میزان پارسال 72 درصد بود.

اشتباه نکنیم. افغانها غرش گونه از خاک کشورشان در مقابل یک دشمن مشترک دفاع می کنند و می جنگند. ما باید این واقعیت را بپذیریم که آمریکا در جنگ افغانستان با تروریستها و وارثان ایدئولوژیکشان که دشمن مشترک ما و افغانستان هستند، می جنگد؛ دشمنی که در 11 سپتامبر به ملت ما حمله کرد.

پس باید رفتار و عملکرد ما منطبق با این آرمان باشد.

بدبختانه ما در سالهای اخیر دستان نظامیانمان را در افغانستان بسته ایم. ما به جای آنکه در فکر پیروز شدن باشیم، تمام هم و غمان این بوده است که مواظب باشیم نبازیم.

ما بارها و بارها شاهد عقب نشینی نیروهایمان از افغانستان بوده ایم. به نظر می رسد پشت پرده این تصمیم گیری؛ منحصرا انگیزه های سیاسی نهفته است نه واقعیات میدان نبرد.

متمرکز شدن صرف بر مدیریت نیروها در افغانستان و همچنین در عراق و سوریه؛ ظاهرا فقط به این خلاصه شده است که ما مواظب شمار نیروهایمان در این میدانهای رزم باشیم، نه سنجش موفقیت و پیروزی.

وانگهی مسوولان جنگی هم دستانشان بسته است .

تا تابستان پارسال قوای نظامی ما در افغانستان حق هدف قرار دادن طالبان را نداشت مگر در شرایطی بسیار حاد و استثنایی. همین ممنوعیت باعث شد تا فشار از روی مبارزان مسلح برداشته شود و آنها اجازه پیدا کنند قوای خود را بازپروری کنند و مجددا دست به حمله بزنند.

در واقع ما در عراق و سوریه سرگرم شده بودیم و با داعش می جنگیدیم، در حالیکه در افغانستان مسوولان ذیربط در مضیقه قرار داشتند.

همین نارسایی ها موجب شد تا یک سال گذشته تا نیروهای آمریکایی این اجازه را پیدا کردند به مبارزان طالبان در افغانستان حمله کنند .

در حالیکه همه تمرکز ما بر روی نباختن استراتژیمان بود، همزمان تهدیدهای تروریستی شدت و حدت بیشتری پیدا می کرد و بالطبع خطرات بیشتری در کمین نیروهای آمریکایی و افغان بود.

طالبان امروز بسیار مرگبارتر شده، قلمروهای تحت کنترولش گسترش یافته و تلفات سنگینی بر نیروهای افغان وارد آورده است.

مک کین و گراهام با ذکر ادعاهایی در باره اینکه ایران و روسیه هم به طالبان کمک می کنند، نوشتند: این دو کشور در افغانستان چیزی جز شکست آمریکا را نمی خواهند.

این دو در ادامه تفسیر خود افزودند: داعش می کوشد پناهگاه دیگری برای خود دست و پا کند تا از آن محل بتواند حملاتش را طرح ریزی و اجرا کند.

و اما تروریستهای مأوا گرفته در پاکستان هم مزید برعلت شده اند. القاعده و شبکه ‘حقانی’ چون گذشته تهدیدی علیه منافع آمریکا در افغانستان و ماورای آن هستند. تروریستهایی که در پاکستان مسکن گزیده اند هم به کمک تروریستهای افغانستان آمده اند و با عبور از مرزهای دو کشور دست به حملاتی داخل افغانستان می زنند و نیروهای آمریکایی را از پای در می آورند.

این معضل تمام تلاشهای آمریکا را برای مقابله با این حملات تروریستی بطور مستمر عقیم گذارده است.

اکنون فرصتی مغتنم و مهم رئیس جمهوری ترامپ به دست رسیده است تا ورق را برگرداند، ابتکار عمل را به دست گیرد و کار مبارزه با دشمنان تروریست ما را بر دوش گیرد.

آمریکا برای انجام این کار باید اهداف، روشها و ابزار و لوازم کار را به صف کند.

اهداف آمریکا در افغانستان همانهایی است که در سال 2001 بود، یعنی اجازه ندادن به تروریستها برای اینکه از خاک کشور ما برای حمله به میهن خود ما استفاده کنند.

ما برای نیل به این هدف، داریم از حاکمیت حکومت مرکزی افغانستان و اوضاع امنیتی آن حمایت می کنیم. آنها هم دارند بتدریج روی پای خود می ایستند , از کشورشان دفاع می کنند و تروریستهایی که دشمن مشترک ما هستند را شکست می دهند و به مرور زمان هم کمتر نیازمند کمک آمریکا هستند.

موفقیت در این مجاهدت، نیازمند حضور افرادی لایق و درخور، اماکنی مناسب، مسوولانی به حق و با کفایت و نیز توانمندیهایی شایسته است.

ما بر اساس مصاحبه هایی که با فرماندهان حاضر در میدان رزم داشته ایم به این نتیجه گیری رسیده ایم که پیروزی مستلزم یک استراتژی است. این راهبرد نیازمند تعداد نیروهایی بیشتر آمریکایی و ائتلاف و نیز نیازمند مسئولانی صاحب نرمش و انعطاف بیشتر است.

این استراتژی ضمن آن نیازمند حمایت پایدار از نیروهای امنیتی افغان است. آنها دارند قابلیت های کلیدیشان را بخصوص توانمندیهای دفاعی خود را ارتقا می دهند. این توانمندیها شامل نیروهای عملیاتهای ویژه و حمایت نزدیک هوایی برای شکستن بن بست موجود است.

آمریکا نزدیک به 16 سال است که در افغانستان درگیر جنگ است. این جنگ فرسایشی بسیاری از آمریکایی ها را خسته کرده است، اما این یک امر و الزام است این ماموریت نظامی باید پیروز شود.

اگر ما هشیار نباشیم، تجربه ثابت کرده است که چه اتفاقی خواهد افتاد؟

خطر در کمین ما و جدی و فوق العاده حاد است.

این خطر فقط متوجه مردم افغان و ثبات منطقه نیست، امنیت ملی آمریکا هم در معرض خطر است.

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟