انتخابات زودهنگام، طرح غیر عملى ارگ براى سبوتاژ نشست استانبول !

  • انتشار: ۷ حمل ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 109135
اشرف غنی

بهتر است سخن را با این سئوال آغاز کنم که آیا ابتکار یکشبه آقاى غنى مبنى بر برگزارى انتخابات زود هنگام، تا حال از چشمان تیز بین گرداننده گان پشت صحنه قضایاى افغانستان پنهان مانده و در ذهن ذهین تحلیلگران غربى بویژه امریکایى تا حال خطور نکرده که فى البداهه و سمارق گونه از فکر غنى تراوش کرد ؟

امریکایى ها براى نقطه پایان گذاشتن به طولانى ترین جنگ تاریخ معاصرشان و خروج از افغانستان، نخست نقشه راهى ترتیب نمودند. سپس با تهدید و تطمیع هاى که در روابط کجدار و مریز شان با اسلام آباد معمول است، موافقت آنها را براى کشاندن طالبان به میز مذاکره و سرانجام امضاى توافقنامه حاصل کردند. متعاقب آن مضحکه اى را بنام انتخابات راه اندازى نمودند که حتىٰ تا لحظه تحلیف غنى و عبدالله کسى نمیدانست ارباب، سنگ دست داشته اش را روى کفه ترازوى کدامیک خواهد گذاشت.

هر چند طبق معمول، غنى کاندید واقعى و عبدالله رونق آراى بازى و ممثل نسخه رنگ رفته دموکراسى کاذب امریکایى بود. اما واشنگتن از عبدالله بسان اهرم فشار و شمشیر داموکلس بر فرق غنى، ماهرانه استفاده کرد و قبل از آنکه پرنده اقبال را روى شانه هاى نحیف غنى بنشاند، دستخط او را براى انصراف عندالموقع از قدرت، پیشاپیش ستاند.

قرار بود اگر غنى کوتاه نیآید، هر دو کاندید زیر سایه سنگین خلیلزاد، اسکات میلر و سفیر امریکا تحلیف هاى جداگانه اى انجام دهند و همچنان به طبل اختلاف بکوبند، تا اوضاع متشنج شود و سرانجام از واشنگتن فتواى ابطال انتخابات صادر گردد و روز از نو، روزى از نو شود.

اما بعد از ساعت هاى ١٢ شب قبل از روز تحلیف، با وساطت حامد گیلانى و چند تنِ معدود دیگر، غنى جام زهر را نوشید و نقشه راه امریکا را با دادن این تعهد پذیرفت که هر زمانى امریکا خواسته باشد، بدون قید و شرط از قدرت کنار میرود، اما در عوض مؤقتاً و ظاهراً موازنه را در مقیاس داخلى به نفع خود تغیر داد و مشروعیت خود را از حضور مثلث خلیلزاد، میلر و سفیر امریکا در روز تحلیف مسجل ساخت.

غنى که از ناچارى و درمانده گى تن به این توافق داده بود، با افکار ماکیاولى اش تصور میکرد، قدرت ابزاریست که میتوان ذریعه آن اوضاع را طورى شکل داد که بطور طبیعى امکان پیاده شدن نقش راه امریکا منتفى شود و او بتواند به بقایش در ارگ ادامه دهد. بناً خواست عمداً اوضاع داخلى را با طالب و روابط خارجى را با پاکستان که در توافق با امریکا بسر مى بردند و همچنان میبرند، تیره و تار و متشنج سازد.

بالمقابل امریکایى ها براى تجرید و منزوى ساختن ارگ، به مطرح نمودن احزاب و جریانات سیاسى درون نظام پرداختند و روابط نخبه گان سیاسى مخالف غنى را با طالب و اسلام آباد گرم ساختند که نشست هاى متعدد و اقتداى جمعى از نخبه گان سیاسى مخالف غنى به امامت طالبان در مسکو و سفر هاى رسمى و استقبال گرم از عبدالله، خلیلى، حکمتیار، احمدولی مسعود و برخى دیگر در پاکستان، در همین راستا انجام شد. باز هم غنى آرام ننشسته، به خریدارى مهره هاى سوخته اى چون محقق و دوستم براى تحکیم و توسعه پایه هاى جمهوریت لرزانش پرداخت که معامله اى خزنده در این راستا با بعضى دیگر همچنان ادامه دارد.

در یک سال پس از انتخابات، به همان میزانى که غنى در پنبه کردن رشته هاى امریکا تلاش کرد، واشنگتن نیز گام هاى محکم ترى بر روى نقشه راهش برداشت. نشست اخیر مسکو که مؤید تفاهم مربع سیاسى امریکا، روسیه، چین و پاکستان است، فریادِ جرسى بود که آهنگِ بر بندید مهمل ها را به گوش کاروان ارگ زمزمه کرد. غنى بخوبى میداند که خورشید اقبالش رو به افول است و آفتاب کمرنگ حاکمیت پوشالى اش به لب بام رسیده و نشست استانبول آخرین میخ را در تابوت وى خواهد کوبید.

بناً آخرین مرمى را از چانته اش کشیده تا با یک پیش درآمد ظاهراً قانونگرایانه و عوام پسندانه، مسیر استانبول و روند گفتگو هاى صلح را عوض کند. به جز اهالى ارگ و روشنفکران خوشباور و آرمانگرایى که به هیچ و پوچ دل شانرا خوش میکنند، امریکا، طالب، غنى، جامعه جهانى و همسایگان افغانستان بخوبى میدانند که قطارى که با موتور محرکه واشنگتن براه افتاده، متوقف نخواهد شد. بایدن حاصلى را درو خواهد کرد که ترامپ کشت نموده.

مزیدى بر اینها، غنى احمدزى که بر زیرکى سیاسى خود مى بالد و بار ها گفته: اشتباه نجیب الله احمدزى را تکرار نخواهد کرد. اما عملاً با تن دادن به انتخابات زود هنگام و تعین نمودن موعد مشخص شش ماه براى برگزارى آن، ناشیانه، وعده مشابه داکتر نجیب به بنین سیوان، مبنى بر کنار رفتن از قدرت را تکرار کرد و نشان داد که دیگر حمایت امریکا را با خود ندارد و از تداوم قدرت نومید و مأیوس گردیده است، همچنان که نجیب الله در آخر کارش پشتیبانى شوروى را از دست داده بود. او نیز مثل نجیب، شمارش معکوس زوال حکومتش را استارت زد.

هرچند غنى اشتهاى سیرناپذیر سرورى و زعامت را همچنان در سر دارد و امیدوارِ ثمر دادن طرح ابتکارى اش است، اما درمانده گى و نیازمندى هاى چند جانبه او، این امکان و فرصت را در اختیار ارباب امریکایى اش قرار میدهد تا او را دَور زده و اوضاع را مطابق برنامه اى از قبل طراحى شده شان شکل دهند و سامان بخشند و نگذارند ارگ با طرح غیر عملى برگزارى انتخابات زودهنگام، نشست استانبول و نقشه راه امریکا را سبوتاژ کند و یا بن بست کشد.

محمد عارف منصوری

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟