امام خمینی و مبارزه با موانع احیای دین

  • انتشار: ۱۴ جوزا ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهدین و اندیشه
  • شناسه مطلب: 114137
امام خمینی

احیای اندیشه دینی، از گذشته‌های دور مورد توجّه اندیشمندان و عالمان مسلمان بوده است. این مقوله از حیث غایتی که دنبال می‌کند، امری شریف و ستودنی است؛ زیرا بازسازی اندیشه دینی، به کالبدشکافی دین از حیث موانع و چالش‌های رشد و بالندگی آن مربوط می‌شود و در واقع فرایند احیای دین و تفکر دینی را در برهه‌ای که دین دچار آسیب‌ها و تحریف‌هایی در عرصه نظری و عملی می‌گردد، به عهده دارد.

سیّد جمال‌الدین افغانی، محمّدعبده و اقبال لاهوری احیاگران شناخته‌شده‌ای تاریخ اسلام می‌باشند. امام خمینی بدون تردید از موفق‌ترین احیاگران دین در دوره معاصر به شمار می‌آید.

امام خمینی و موانع احیای دین

مهم‌ترین ویژگی نهضت احیاگری امام خمینی تشخیص موانع، تحریفات و انحرافات عارض بر دین و جامعه دینی و سپس ارایه راهکارهای جدّی و اهتمام در اجرای آن‌ها بود. چرا که احیای حقایق دینی متوقف بر شناخت دقیق موانع و آسیب‌های موجود در احیای فرهنگ دینی است. اکنون مهم‌ترین این موانع و شیوه‌های مبارزات امام خمینی با آن‌ها را برمی‌شماریم.

۱ ـ خودباختگی در برابر بیگانگان
سلطه فراگیر فرهنگ غرب و شرق بر جوامع اسلامی، این باور را ایجاد کرده بود که جوامع اسلامی بدون اتکا بر غرب و شرق نمی‌توانند به حیات خود ادامه دهند. از طرفی تاثیرپذیری برخی روشنفکران مسلمان از فرهنگ‌های بیگانه، فرهنگ دینی را عقب زده و فرهنگ غربی را جاگزین کرده بود. امام خمینی در این زمینه می‌فرمایند: «یکی از مصیبت‌های بزرگی که برای ملت بار آوردند این که ملت را نسبت به خودشان هم بدبین کردند. به این معنا که ما اگر یک مریض پیدا کنیم در تهران، می‌گویند این‌جا نمی‌شود؛ بروید به انگلستان یا پاریس. این مطلبی است که از دست آن‌ها برای ما پیدا شده است یعنی ما خودمان را باختیم در مقابل آن‌ها. » (صحیفه نور، ج ۵ ، ص ۲۱۵).

۲ ـ ایجاد دشمنی در میان مسلمانان
بعد از جنگ‌های صلیبی، غربی‌ها برای جلوگیری از قدرت مجدد مسلمانان و گسترش اسلام در قلب اروپا، بهترین چاره را تقسیم امپراطوری اسلامی به کشورهای متعدد دیدند. استعمارنو نیز با دامن زدن فتنه ناسیونالیسم و ملی‌گرایی در کشورهای اسلامی، آن‌ها را از هم جدا کردند و با درگیری‌های قومی، نژادی، مسلمانان را از توجّه به حرکت خزنده استعمار در غارت و تاراج سرزمین‌های اسلامی منحرف ساختند. امام خمینی با تشخیص این توطئه در پیام‌ها و سخنرانی‌های خود، هشدار داده است.
«آمریکا و شوروی برای تضعیف اسلام و دولت‌های اسلامی، مشغول تفرقه‌افکنی و ایجاد تشنّجات داخلی به دست عمال مزدور یا فریب خورده و برافروختن جنگ بین کشورهای اسلامی هستند. » (صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۱۲۰).

۳ ـ تحجرگرایی و مقدس‌مآبی
یکی از موانع عمده در باب احیای دین و اندیشه اسلامی، وجود تحجرگرایان و مقدس‌نماهای دین‌دار است. امام خمینی خطر دینی و اجتماعی این جریان انحرافی را دایماً گوش‌زد می‌کرد: «امروز عده‌ای با ژست مقدس‌مآبی چنان تیشه به ریشه دین می‌زنند که گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند. این‌ها مروج اسلام آمریکایی اند و دشمن رسول الله. » (صحیفه نور، ج ۲۱، ص .۹۱).

۴ ـ برداشت انحرافی از احادیث
یکی دیگر از موانع احیای تفکر دینی در نهضت امام خمینی استنباط‌ها و برداشت‌های نادرست از روایاتی است که در منابع اسلامی آمده است؛ مثلاً روایاتی که قیام‌های قبل از ظهور امام زمان را شکست خورده نشان می‌دهد. در حالی که برخی از این روایات جعلی و برخی مربوط به موضوع و حادثه شخصی بوده و بعضی هم از روی تقیه صادر شده و قسمتی هم حاصل برداشت غلط از آن‌ها می‌باشد. غیراز این‌که تمسّک به چنین روایات با ادله قطعی عقلی و نقلی سازگار نیست؛ زیرا آیات و روایات زیادی مثلاّ درباره امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با دشمن، عدم پذیرش ظلم و… وارد شده است که با آن روایات در تعارض است.
امام خمینی در این خصوص می‌گوید:
«ممکن است روایت را نشان بدهند که عمّال ظلمه و آخوندهای درباری در تعریف و تمجید سلاطین جعل کرده‌اند و آن را در مقابل قرآن قرار داده اند. قرآنی که جدیت دارد که بر ضد سلاطین قیام کنید و موسی را به قیام علیه سلاطین وامی‌دارد.» (صحیفه نور، ج ۸، ۳۵۶).

۵ ـ تحریف مفاهیم و آموزه‌های دینی
یکی از آسیب‌هایی که در انحراف جامعه اسلامی تاثیر بسزایی داشته است تحریف در آموزه‌های دینی است. مثلاّ برخی توکّل را به معنای تنبلی و تلاش نکردن تفسیر کرده‌اند و زهد را به معنای رها کردن کار و تلاش در امور زندگی و انتظار فرج را به دست‌روی‌دست گذاشتن و تقیه را به ترس و فرار معنی کرده‌اند. امام خمینی در این خصوص می‌فرمایند: «تقیه برای حفظ اسلام و مذهب بود.

تقیه مربوط به فروع است؛ مثلا وضو را این طور بگیر یا آن طور بگیر؛ اما وقتی اصول اسلام و حیثیت اسلام در خطر است، جای تقیه و سکوت نیست. » (صحیفه نور، ج ۲۰ ، ص ۱۹۷).

۶ ـ جدایی دین از سیاست
یکی دیگر از عوامل انحراف و سقوط قدرت مسلمانان، انگاره جدایی دین از سیاست است. این تفکر ریشه در اروپای مسیحی قرون وسطی دارد. بعضی از عالمان دینی و روشنفکران وابسته، به ترویج و اشاعه این تفکر در جوامع اسلامی اقدام کردند و اثرات نامطلوب قدرت سیاسی اسلام وارد کرد. امام خمینی به مبارزه با این تفکر برآمد و بارها بر عدم جدایی دین از سیاست تصریح کردند.

۷ ـ تجددخواهی تقلیدی
تاثیرپذیری شتابزده از فرهنگ بیگانه و این باور که سعادت ما در گرو پذیرش دربست فرهنگ بیگانه است، نشانه تاثیر هجوم افکار بیگانگان غربی و شرقی در کشورهای اسلامی بود که این عامل نیز یکی از مشکلات مهم در استقرار فرهنگ دینی و موجب اختلال در عزّت اسلامی می‌شد.
«این‌ها خود را روشنفکر و عالم می‌خوانند. این چگونه عالم است که از فرهنگ مادی غرب دنباله‌روی می‌کند؟!» (صحیفه نور، ۱۸، ص ۲۸۷)
امام خمینی به عنوان یک عالم دینی و اسلام‌شناس، گام در مسیر احیای اندیشه دینی گذاشت. او موانع و خطرهای این مسیر را شناسایی و با آن‌ها محکم و قوی مبارزه کرد و سرانجام توانست اسلام سیاسی را در قرن بیستم زنده کند و بر پایه آن نظام سیاسی جمهوری اسلامی را بنیاد بگذارد.

سید اسحاق شجاعی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟