اسرائیل و حمله به زیر ساخت های لبنان، نبردی دو سر باخت

  • انتشار: ۲۹ سرطان ۱۳۹۶
  • سرویس: بین الملل
  • شناسه مطلب: 27619
موشه یلعون، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی، در ادعایی جدید خبر از حمله به زیر ساخت ‌های لبنان درصورت بروز جنگی جدید سخن به میان آورد.

این ادعا بیش از آنکه به صورت جدی مد نظر مقاومت اسلامی لبنان و سایر جریان‌ های سیاسی در این کشور قرار گیرد، بیانگر ترس و واهمه مقامات این رژیم در مواجهه با مقاومت اسلامی است و بیش از آنکه واقعی به نظر برسد به فکاهی نزدیک‌ تر است.مقامات رژیم صهیونیستی علی‌ رغم آنکه همواره ادعای اشراف اطلاعاتی بر امور کشورها را دارند، ظاهراً از عادی ‌ترین مسائل همسایه شمالی سرزمین‌ های اشغالی خبری ندارند. در لبنان چیزی به نام زیرساخت اساساً معنا و مفهومی همانند آنچه درباره دیگر کشورها گفته می ‌شود ندارد. به طور مثال در این کشور مدیترانه‌ ای بیشتر ساعات شبانه ‌روز جریان برق عمومی قطع است و شهروندان مجبور به استفاده از موتورهای برق به عنوان راه ‌حل جایگزین هستند. آب نیز روزگاری بهتر از برق ندارد و هر خانه برای تأمین مایحتاج روزانه خود آب را خریداری کرده و آن را در منابعی که در منازل تعبیه کرده‌اند ذخیره می‌ کنند. کم‌ بهره بودن لبنان از منابع گاز باعث شده تا همچنان کپسول‌ های گاز نیاز روزمره خانواده‌ های لبنانی را برای پخت ‌وپز تأمین نماید و در زمستان هم از مازوت به جای گاز برای گرم شدن خانه‌ های خود استفاده کنند. وضعیت نا مناسب  زیرساختی در لبنان باعث شده تا این کشور زمینه و مجالی برای برخورداری از صنایع مادر را نداشته باشد و به کشوری مصرف‌ کننده که بازار مصرف کشورهای دیگر محسوب می ‌شود تبدیل شود. بنابراین سخن گفتن از زیرساخت‌ های لبنان امری نا مفهوم است. چه اینکه این کشور فاقد زیرساخت اساسی است.

اما در سوی دیگر این ادعا، مقاومت اسلامی لبنان قرار دارد، که به ادعای دوست و دشمن، این جنبش در مقایسه با آخرین نبرد خود با اسرائیل در سال 2006 قوی ‌تر و با تجربه ‌تر شده است. بحران سوریه سبب شد، تا تجربه نظامی حزب ‌الله نسبت به گذشته بسیار بیشتر شود. حضور در محیطی غیر از لبنان اندوخته نظامی مقاومت را افزایش داد و جنگیدن در کنار مستشاران ایرانی و نیروهای روسی آموخته نظامی حزب‌ الله را فزونی بخشید.

علاوه بر این آشنایی با جنگ‌ افزارهایی، که روسیه در سوریه به کار گرفت و دستیابی به دانش فنی استفاده از این جنگ‌ افزارها دستاورد دیگر حزب‌ الله به شمار می ‌رود. از این رهگذر توان فنی و دانشی حزب‌ الله لبنان در مقایسه با جنگ تموز در سال 2006 به میزان زیادی افزایش یافته، که باید توجه داشت همه آن محدود به میدان سوریه نمی‌ شود، هرچند که بحران شام تأثیر بسزایی در آن داشته است.

بر این اساس می‌ توان نتیجه گرفت، که درصورت بروز جنگی جدید میان رژیم اشغالگر قدس و حزب‌ الله از بعد نظامی رژیم صهیونیستی با نبردی به مراتب سخت ‌تر از جنگ تموز روبرو خواهد بود؛ اما از حیث منافع استراتژیک همان ‌گونه که بیان شد اولاً لبنان واجد زیرساخت ‌های اساسی نیست، که در زمان حمله نگرانی از تخریب زیرساخت‌ های خود داشته باشد. ثانیاً با توجه به میزان تخریب جنگ 2006 به نظر می ‌رسد رژیم صهیونیستی نمی ‌تواند بیش از آن را بر لبنان تحمیل کند، چرا که در جریان آن جنگ تقریباً تمامی آنچه را که می‌ توان نام «زیرساخت» به آن اطلاق کرد، نابود شد. حمله به راه‌های مواصلاتی و مراکز درمانی از جمله اهداف حمله رژیم اشغالگر بود. ثالثاً با توجه به قدرت حزب‌ الله لبنان این زیرساخت ‌های رژیم صهیونیستی همچون نیروگاه دیمونا، شهر حیفا و فرودگاه های نظامی و غیرنظامی است، که به صورت جدی در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. تهدیدی که به موشک‌ های حزب‌ الله منتهی نخواهد شد و فراتر از آن خواهد بود.

بنابراین با در نظر گرفتن افزایش قدرت نظامی حزب ‌الله لبنان و تجارب مقاومت اسلامی از یک سو و از سوی دیگر با مقایسه منافع حیاتی حزب ‌الله و رژیم اشغالگر و مد نظر قرار دادن سطح تخریبی احتمالی منافع هر یک از طرفین در نبرد آینده می ‌توان نتیجه گرفت، رژیم صهیونیستی نه تنها دست برتر را در میدان نبرد نخواهد داشت، بلکه بیش از گذشته در معرض آسیب خواهد بود.

اظهارنظر مقامات اسرائیلی درباره جنگ احتمالی با حزب ‌الله لبنان در شرایطی است، که این رژیم بیش ‌از پیش خود را در تنگنا می‌ بیند. تنگنایی که بخشی از آن ناظر به ناکارآمدی داخلی و بخش دیگر آن مربوط به تقویت بنیه حزب ‌الله لبنان و دگرگون شدن شرایط منطقه است. بنابراین بیان چنین اظهاراتی فراری روبه ‌جلو و سرپوشی برای پنهان کردن ضعف خود محسوب می ‌شود.

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟