اسارت دنیای غرب در صداقت عاشورایی

  • انتشار: ۲۱ عقرب ۱۳۹۳
  • سرویس: دسته بندی نشده
  • نویسنده: ر ـ ثرایی
  • شناسه مطلب: 441

اسارت دو گونه است یکی در قفس ، دیگری بیرون قفس . پرنده ای که در بیابانی خشکیده و بی آب و دانه روبروی قفسی پر از آب و دانه قرار گرفته ، خود را به هر دری میزند تا وارد قفس شود و پرنده ای که در قفسی گیر کرده و خود را به دیواره های آن می زند تا از ان قفس خارج شود، هر دو به گونه ای اسیرند.

بشر هم دوگونه اسارت دارد و اگر مفهوم اسارت و ازادی حقیقی را برای خود تعریف نکند و خوراک پاک معنوی خود را نشناسد همیشه در قفس خواهد بود ، هرچند احساس ازادی کند !

اگر شهادت حسین و یارانش در سال 61 ه ق نبود،بشر در آنچنان اسارتی گرفتار می شد که هرگز روزنه ای برای رسیدن به غذای پاک و سالم روح و روانش پیدا نمیشد . سیر هدف دار تاریخ بشریت که باز کردن غل و زنجیر اسارت از دست و پای ادمی بود، درجا می زد . به قهقرا می رفت . نبض زندگی حقیقی بشر از تپش می ایستاد . آن روز ، جهان در یک پیچ تاریخی حساس بود و حسین(ع) باید این پیچ را هموار می کرد . و برای اینده بشریت چراغی می افروخت . او باید به کربلا می امد و باید خونش، ابرهای تیره و تار و پراکنده در اسمان جهل و تباهی و قساوت را رنگین می کرد تا از لابلای آن ، قطرات زلال باران بر زمین غم گرفته از بیدادِ ظالمان، ببارد و جانی دوباره بدمد.

قیام و شهادت حسین (ع) اکنون بیش از سال 61 ، چشمها را به کنکاش آن واقعه وامی دارد . چرا که پیچی حساس تر از ان دوران، سقوط یا صعود همیشگی بشریت را نشانه رفته است. آن روز اگر اندکی فریب خورده که البته هنوز در ندای وحی غرق بودند و بسیاریشان پشت سر جدِ همین حسین(ع) نماز اقامه کرده بودند ، برای لقمه نانی دین را به دنیا فروختند و اگر ان روز در سرزمینی ،گر چه از نظر اعتبار به عظمتِ اسمانها و زمین، اما از نظر جغرافیایی و آگاهی مردم از وقایعش ، محدود به نام “کربلا” ان قصه جانکاه را رقم زدند، اما امروز فرزتدان هندِ جگر خو.ار، همان جنایات را با شیوه ای مدرن در جلوی چشمانی مدرن تر ! با شعار “لا اله الا الله و محمد رسول الله” پیروان حضرتش را سینه می شکافند و به دندان و چنگ، جگر می خراشند و اینگونه از دین محمد(ص) و توحید پاسداری می کنند ! همانگونه که روز عاشورا “کل یتـقرب الی الله بدمه ” ( هرکدام با سبقت بر شهادت حسین (ع) هوای قرب الهی در سر داشت) و هنوز می توان ندای “لبیک یا یزید” را در شلیک از پشت زمین سوخته و اتش گرفته حرم خواهرش، زینب (س) شنید .

و چه خوب جایی را نشانه رفته اند! آخـر مگر نه این است که ” کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود ” ؟

و مهمترین پرسشی که هر جوینده حقیقتی باید بر آن تمرکز کند این است که چرا این قوم دوباره بیدار شده ؟ چرا و راستی چرا دوباره کسان یزید به خون خواهی از او و مرام منسوخ و منفورش با پشتوانه اشکارای قوم مدعی “یهود” قیام کرده اند ؟

مگر اسب تازیدن بر اجساد مطهر حضرت(ع) و یارانش ، مگر کشتن همه مردان و حتی طفل شیرخوارش ، مگر به اسارت بردن اهل بیت و فرزندانش ، مگر طلبیدن سران و نمایندگان پادشاهان جهان در همین “شام” که روزی برج و باروی یزید و شکوه و بزرگیش چشم دنیا طلبان را به خود خیره میکرد ، مگر جز برای رساندن این پیام به ایندگان بود که “دل خوش دارید که برای همیشه حسین(ع) و نام و مرامش از تاریخ محو شد و دیگر تا دنیا دنیاست کسی نمی تواند علم آزادی و آزادی خواهی به نام قران و اهل بیت به دست گیرد” !؟

راستی چه شد که پس از 14 قرن ، سربازان خون اشام خود را به شام و عراق و هرجا نامی از حسین (ع) است روانه می کنند تا حتی زنان و کودکانی را که حتی از کیشی دیگرند اما اندک محبتی به حضرتش دارند سر ببرند و به دل خفته خود ، بشارت بهشت دهند . بی انکه بدانند انها که چنین ورطه هولناکی را برای اینان مهیا کرده اند از چه ابشخوری فتوا می فروشند و روزی می خورند ؟

و در عالم سیاست بازی نیر تنها کشور حقیقی منادی ندای حسین (ع) را اینگونه به مقابله برخیزند و سردمداران استکبار اعتراف کنند که : هرجای دنیا می روند،کشوری که سایه اش بر انها سنگینی می کند “ایران” است و بس ! و هر روز به بهانه ای با او دست و پنجه نرم کنند با اینکه هرچه می ازمایند جز پشیمانی نمی بینند ؟

این سایه کشور ایران نیست که بر دوشتان سنگینی میکند این سایه ازادگی واقعی است .حقیقتی که به دروغ ان را مصادره کرده اید . سایه مردانگی است .سایه حسین(ع) است . سایه دل بستن به ولایت جوشیده از امامت اوست . این همان اسارتی است که از هر ازادگی ساختگی ارزشمندتر است .

اما حسین(ع) نیامده بود برای کشتن و اسارت خصم. آمده بود برای زنده کردن . نه زنده کردن پیروان خودش ، که انها برترین زنده دلانی بودند که یاری در کنار خود دیده ، بل ، برای زنده کردن و آگاهی دادنِ به دشمنش. برای احیای حتی شمر سنگ دل ،آگاهی دادنِ ابن زیاد و… ، که اگر جز این بود چشمان مملو از صداقتش “حــر” را توبه نمی داد و عرق شرم بر پیشنانیش جاری نمیکرد و تا اخرین لحظات با عمر سعد و لشگر ابن زیاد ، به موعظه نمی نشست .حسین(ع) مختص به شیعه نبود و نیست . امروز هم حسین(ع) اختصاصی شیعیان نیست . حسین(ع) و پیام او برای همه است . حتی برای جبهه ای که امروز مقابل او و یاران او صف کشیده است .

پیام حسین(ع) دشمن شناسی بود و دوست شناسی . مهر بود . رحمت بود . همدلی بود .

همراهی بود و وفاداری و گرفتن دست مظلوم . جنگ حسین (ع) نیز نه برای کشور گشایی که برای تثبیت همین مفاهیم بود و البته کوتاه نیامدن از حقوق حقه خود، حتی اگر به کشته شدن بینجامد . و دشمن می داند که شیعیانش این پیام را خوب فهمیده اند. آزموده را دوباره آزمودن خطاست .زنده بودن حسین(ع) است که امروز در صحنه ای بی نظیر کشوری حسینی را در برابر تمام کفر رو در روی هم قرار داده ، بی کمترین واهمه و پس رفت . طرف مقابل ، اگر در ماههای عادی نتواند این پیام را درک کند، باید در ماه محرم و روز عاشورا این پیام را بگیرد. نرمش امروزی نه از روی ضعف و ناتوانی که با عزت و قهرمانی است . صفهای میلیونی عزاداران حسینی به خوبی بیانگر این مدعا است .

تفاوت پیروان حسین(ع) با جبهه مقابل ، در این مواجهه استثنایی ، این است که از روزی که انقلاب کرد ، صادق بود . در سه دهه ،علی رغم توانایی کم نظیر نظامی و مردمی، به هیچ کشوری تجاوز نکرد. از حق فراتر نرفت . جز با تعقل عمل نکرد. در دفاع شکوهمند هشت ساله یک گلوله بر سر بی گناهی فرود نیاورد.ذره ای مواد شیمیایی در جایی منتشر نکرد. در شرق و غرب جهان از حق هر مظلومی حتی اگر مخالف بود دفاع کرد.

و امروز با تقابلی که دارند ،چه جبهه ارزانی برای ما گشوده اند تا به دنیا بفهمانیم اسلام حسین(ع) با اسلام تکفیری و سلفی و وهابی و در یک کلام ، اسلام ناب محمدی و حسینی ، با اسلام خالص امریکایی! هیچ نسبتی ندارد .مکتب حسین کجا و قطع کامل اب شرب یک شهر . مکتب حسین کجا و به دار اویختن نوزاد خردسال . مثله کردن بدنها . سربریدن زنان و کودکان . به اسارت بردن و فروختن زنان بیگناه . فوتبال کردن با سر انسانها . تراشیدن سر زن جلوی شوهر و …؟ و بالاخره مکتب حسین(ع) کجا و انچه امروز به نام اسلام بر اسلام می رود !؟

اگر تا دیروز بسیجیان و سرداران غیور نظامی ،هشت سال جنگ را نجیبانه هدایت کردند ، امروز باید سرداران فرهنگی و سیاسی در این معرکه فرهنگی و عقیدتیِ نفس گیر بتوانند از پس چهره نفاق و تزویر اسلام دروغین بر ایند . جنگی به مراتب سخت تر ، در گرفته است . گرچه چهره صادق امروز ما نیز ریشه در هشت سال دفاع جوانمردانه ما دارد همانگونه که جنگ شجاعانه و نجیبانه ما ریشه در شهادت مظلومانه حسین(ع) داشت .

صداقت و مهرورزی عام ما از مکتب حسین(ع) سرچشمه گرفته . تاکنون هرجا دشمن در برابر این نظام حسینی ایستاده ، جز پس رفت و زبونی چیزی ندیده و هر کس و حتی هر حاکمیتی که کمترین همراهی با این نظام داشت، به پیروزی و حکومت بر دلهای مردمش افزوده .
دشمن مقابل امروز در چنگ این فرهنگ اسیر است. اسیر صداقت . اسیر مهر ورزی . اسیر فتوایی که از قلب تپنده رادمردی حقیقتا معتقد به قداست جان انسان صادر شده . انها در یک کلام اسیر فرهنگ حسینی و حسنی اند . پس زدن دستی که امروز حاضر است دست هر انسان صادقی را بگیرد تا دنیا را از قهقرا نجات دهد ، قهر با حسین(ع) است که در طول تاریخ ازادمرادان بزرگ و غیر هم کیش او هم چنین نکردند .

پیروان این مکتب اگر حتی مثل مولایشان حسین (ع) کشته شوند و هیچ اثری از ایشان نماند . دیری نخواهد پائید که به سان “کلمه طیبه ” که اصلی ثابت دارد و رو به بالاست ، دوباره سربر اسمان می کشند و طرف مقابل اگر حتی برای دنیای خود ارزش قائل است ، و به شعار زیبا اما تاکتیکی “دموکراسی” که سر می دهد نظر دارد، باید این آخرین پیامی که از گلوی خون الود حسین ابن علی(ع) ، بیرون شد و اکنون با صلابت تر بر همه جهان فریاد زده می شود را بشنود ؛ انجا که فرمود : اگر دین ندارید و اگر از روز واپسین نمی ترسید، دست کم در دنیای خود آزاده باشید.

 

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟