ازدواج مرد پنجاه ساله با دختر شش ساله

  • انتشار: ۷ اسد ۱۳۹۵
  • سرویس: اجتماعی
  • شناسه مطلب: 14395

مردکهن سال که به اتهام اختطاف و همبسترى با يک دختر شش ساله در نظارت پوليس ولايت غور بسرمي برد مدعى است که اين دختر ازسوى فاميلش دربدل دعاخوانی  به وى بخشش داده شده و با او نکاح کرده است.

به گزارش خبرگزاری اطلس به نقل از پژواک؛ اين مرد که سيد عبدالکريم نام دارد و ظاهرا پنجاه سال سن دارد خود را باشنده اصلى ولايت غور معرفى می کند، مى گويد که در ولايت هرات  ملا امام مسجد و دعاخوان بوده و فاميل اين دخترشش ساله (سىد بى بى) از جمله مريدانش  مى باشند.

وى که دوروز قبل ازسوى مردم در شهرفيروز کوه مرکز ولايت غور دريک خانه درحال هم بستری با اين دخترخردسال  دستگير شدمدعى است که اين دختر را خانواده اش در بدل دعاخانی برايش بخشش نموده اند.

اومي گويد که با حضور باشنده های محل و پدر اين دختر،او را به نکاح خود درآورده است و يک ماه قبل   سيدبى بى را از ولايت هرات به غور آورده است.

يک باشنده شهرفيروزکوه  که نخواست نامش گرفته شود گفت : دوشب قبل اين مرد به يک خانه مي رود و خود را  آغا معرفی نموده ازصاحب خانه مي خواهد که به او اجازه دهد تا شب را درمنزل شان سپرى کند ، خانم اين خانه درحاليکه مرد خانه موجود نمى باشد به نام مهمان  اورا درخانه جاى  مي دهد، اين مرد دخترهمراه خود را بنام دخترش به اين خانواده معرفى ميکند اما اين زن شب متوجه ميشود که اين مرد لباس خود ودختر را ازتن شان بيرون کرده وهمبسترمى باشند.

اين باشنده محل علاوه کردکه اين زن پس از ديدن اين وضعيت همسايه ها را خبر مى کند و اين مرد را دستگير و تسليم پوليس مى کنند.

منبع درادامه گفت که سيد بى بى ٦ ساله  دختر خرد سال که نا خبر از جريان روز گار مى باشد  حتی نميداند که نامش چی است و درکجا به سرمى برد.

اما سيد محمد کريم که خود را شوهر اين طفل شش ساله معرفى مي کند و اکنون درنظارت خانه پوليس بسرمي بردمى گويد که در شب آخرماه مبارک رمضان نظر به تاکيد پدر سيد بی بی درحضورداشت بيش از چهل تن دريکی از مناطق ولسوالى اوبۀ هرات نکاح اش را  با اين دختربسته کرده است، اما وى  از همبستری با اين طفل انکار مى ورزد.

وى گفت : “من ملا امام بودم   يک قريه دراوبۀ هرات وپدر اين دختر به نام عبدالقادر يکی ازمريد هايم بود و هرزمان بالای مريض های شان دعاخوانی مى کردم ودخترشانرا برايم  بخشش دادند و به حضور مردم محل درشب آخر رمضان درمسجد نکاح کردم وبعدا گفتن ما ديگه زن تو را نان داده نمى توانيم بعدا مجبور شدم دختره گرفته به ولسوالی جوند بادغيس رفتم که به خانه خواهرخود تسليم کنمش” .

وى علاوه کردکه خواهرش در خانه نبود وناگزير دختر را به ولايت غور آوردم اينجا ازسوى مردم دستگير و تسليم پوليس گرديد.

وى مى گويد: دختردرکنارم خواب بود اما يک جا خواب نبوديم ومرا پدر صدا ميزد، مه هم برايش دخترمى گفتم اما او زنم است.

اما مقامات امنيتی درغورمى گويندکه  دوشب قبل اين مردم را همراه با اين طفل شش ساله درمنزل يکی از باشنده های مرکز ولايت غور درحال همبستری دستگير نموده اند.

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟