آیا گرفتار صفت عُجب هستیم؟!

  • انتشار: ۲۰ دلو ۱۳۹۹
  • سرویس: اطلس پلاس
  • شناسه مطلب: 91976

براساس شواهد علمی و تاکییدات اهل فن عجب را باید از کشنده ترین صفات رذیله ای دانست که یک انسان می تواند به آن مبتلا شود.

در این حالت انسان دچار چنان غرور و تکبری می شود که نعمت دهنده را فراموش کرده خود را صاحب همه کمالات و نعمت ها می داند.

آیا گرفتار صفت عجب هستیم؟!
آیا گرفتار صفت عجب هستیم؟!

انسانی که دچار عجب می شود خود را مالک تمام چیزهایی می داند که دارد و در این میان خداوند را فراموش می کند.

این در حالی ست که انسان بنده خداست و در مقایسه با قدرت و عظمت خدا حتی سر سوزنی هم به حساب نمی آید. پیرو حدیث شریفی از حضرت محمد(ص) عجب هلاک کننده آدمی ست.

با ما همراه باشید تا اطلاعات بیشتری در مورد عجب این صفت رذیلانه به دست آورید:

عجب، توجه به خودی و فراموش کردن خالق

پیرو برخی شواهد تاریخی عجب که از توجه بیش از حد انسان به دارایی هایش ممکن است ناشی شود،  انسان را به هلاکت می کشاند و ممکن است همچون برخی چهره های منفور و متکبر تاریخ در برابر خدا قد علم نموده ادعای خدایی نماید.

زمانیکه انسانی خدای خود که روزی دهنده و مالک آسمان ها و زمین است را فراموش کند بدون شک چنان طوفانی بر روی زمین برپا می کند که هیچ کس را تاب تحمل آن نخواهد بود

دلایل عجب

عجب که خود یک صفت کشنده است در صورتیکه در زمان مناسب مهار نشود، ممکن است به دیگر صفات ناپسند و زشت همچون «تکبر، فراموشی گناهان، غرور، استبداد، تحقیر دیگران و در نتیجه جهل و نادانی و شرک پنهان» منجر شود.

انسان به واسطه «داشتن علم و ثروت، زیبایی خارق العاده، مقام و منصب، قدرت، هوش و ذکاوت و غیره و غیره» ممکن است به عجب دچار شده خود را سوی نابودی سوق دهد.

خداشناسی راه مقابله با عجب

همان طور که گفته شد عجب از صفات رذیلانه است که سرانجام انسان را به نابودی و شرک در برابر خدا می کشاند.

در این میان اما انسان می بایست با روش های تشخیص عجب در خود و درمان آن نیاز دارد. براساس نظر کارشناسان عرصه روانشناسی از دو راه می توان عجب را تشخیص داد: یک از راه درون و دیگری از راه بیرون.

در روش درونی، انسان با نگاهی عمیق به درون خود صفات درونی خود را می شناسد و در راه بیرونی انسان اعمال و رفتار خود را مورد ارزیابی قرار می دهد.

البته به یاد داشته باشید که عجب نیز همانند دیگر صفات از خود درجاتی دارد و این صفت نکوهیده در مراتب بالای خود به راحتی قابل تشخیص است اگرچه باید مواظب درجات پایین تر این صفت نیز بود.

به هر صورت کسی در صدد مبارزه با این صفت رذیل بر می آید باید بداند که بهترین راه توجه دقیق به شناخت خداوند بزرگ است.

انسانی که به خودشناسی رسید بدون شک خود را در برابر خداوند کوچک می شمرد و در دریای عظمت و بزرگی خداوند فرو رفته بندگی خالصانه او را به جای می آورد.
عجب نشانه جهل است

اگر در مسیر زندگی به جاهایی رسیدید که احساس می کنید از دیگران خیلی بالاتر هستید و همواره دیگران را تحقیر کرده از داشتن مال دنیا و صفات نیک در پوست خود نمی گنجید، درنگی کنید و در همین جا عجب را بکشید قبل از اینکه عجب شما را از پای درآورد.

عجب از جهل انسان نسبت به فلسفه هستی به وجود می آید. انسانی که از جهل خود خارج شود دیگر دچار عجب نمی شود.

آیا گرفتار صفت عجب هستیم؟!
آیا گرفتار صفت عجب هستیم؟!

مراتب و درجات عجب

عجب این صفت زشت و ناروا که دارنده خود را به کام مرگ می کشاند می تواند در سه گروه دسته بندی شود.

در گروه اول انسان کارهای نادرست خود را درست می پندارد و به آنها افتخار می کند. در این حالت انسان کارهای دیگران را زشت و نادرست تصور کرده دچار غرور و خودبینی می گردد.

در مرتبه دوم عجب، انسان خود را بابت انجام کارهایش ستایش می کند. انسان در این مرحله هرگز تصور نمی کند که آنچه کسب کرده صرف امتحان الهی و توجه پروردگار بوده است و بس.  

در مرتبه سوم  عجب، که به سالکان طریق مربوط می شود. در این حال انسان هیچ صفت بدی ندارد و تمام صفات خوب خود را از خدا می داند اما برای خود وجود و ذات مستقلی متصور است.  

حال اینکه انسان اهل معرف و متقی به اندازه ای نسبت به بزرگی و قدرت خدا اعتقاد دارد که خود را ناچیز و حقیر می داند و هرگز تصور خودبینی به خود را اجازه نمی دهد.  

پیامدهای زشت عجب و خودپسندی

همان طور که گفته شد عجب از جمله صفات رذیله ای ست که در نهایت انسان را به نابودی می کشاند.

کسی که دچار عجب شد باید منتظر پیامدهای خطرناک آن نیز باشد. یکی از بزرگترین و خطرناک ترین پیام های عجب باز شدن مسیر نفوذ شیطان در جود انسان است.

عجب می تواند به کبر منجر شده انسان را به شرک خفیف دچار سازد. این صفت که به انسان دست داد، او کارهای خوب خود از جمله عبادات خود را چنان بزرگ می شمرد که بر خدا منت نهاده از او طلب بهشت و بالاتر از بهشت را می کند

در حالیکه این تصور یک تصور غلط است و خداوند بی نیاز از عبادات ماست و این ما هستیم که باید با عبادت و توبه و استغفار خود را به خدا نزدیک نماییم.

عجب از طرف دیگر سبب می شود از نیاز به مشورت با دیگران خود را بی نیاز احساس کرده قدم در راه فلاکت بگذاریم. انسانی که دچار عجب شد دیگر هرگز نمی تواند به درستی بندگی خدا را به جای آورد.

باتوجه به تاثیرات بد عجب در زندگی، بسیار پسندیده است که انسان در سنین جوانی به مقابله با این صفت زشت برخیزد،

البته جوانانی که در این مقطع سنی به واسط علم و دانش، زیبایی یا هوش و ذکاوت خود به عجب می رسند باید از همین مرحله مبارزه را شروع کنند.

عجب مراتب و درجاتی دارد و بهترین راه شناخت آن خودشناسی و خدا شناسی ست. وقتی خدا را شناختید دیگر هیچ سنخیتی با عجب نخواهید داشت!