آیا غرب آسیا ویتنام دیگری برای آمریکا خواهد شد؟

ایالات متحده با ترور سردار سلیمانی هزینه حضور خود را در منطقه بالابرد. محور مقاومت هم مهم ترین خونخواهی را اخراج آمریکا از کل منطقه اعلام کرده است. به نظر می رسد با رای دادن اعضای پارلمان عراق به خروج نظامیان آمریکایی از این کشور، قدم نخست برای خروج آمریکا از منطقه برداشته شد.

تشییع چند میلیونی پیکر سلیمانی را می توان همه پرسی تمسک به مقاومت و حضور منطقه ای مشروع ایران تلقی و تفسیر کرد. سردار سلیمانی با هوشمندی استراتژیک، محاصره راهبردی ایران را توسط داعش، به فرصت تبدیل کرد و برعکس اسراییل را در محاصره استراتژیک قرار داد.

او از یک سو، گفتمان مقاومت را در منطقه بومی کرد و از سوی دیگر، دست کم در کشورهای عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین الگوی مقاومت را ترویج، تکثیر و تقویت کرد. این راهبرد، چالش جدی در برابر طرح خاورمیانه جدید ایالات متحده ایجاد کرد و پروژه ترسیم مرزهای جدید توسط داعش را عقیم ساخت. به این ترتیب، سلیمانی زنجیره ی مقاومتی را طراحی کرد و تشکیل داد که ایران، عراق، سوریه، فلسطین و لبنان را به هم وصل کرد.

این فرمانده پیشین لشکر جعفر طیار با همین راهبرد بومی سازی الگوی مقاومت و تکثیر آن، بسیاری از نقشه های ایالات متحده را به عنوان قدرت هژمون نقش برآب کرد. درواقع شکست های پی در پی نقشه های آمریکا در غرب آسیا و هم چنین ناتوانی ایتلاف دست نشانده آن در رویارویی با محور بین المللی مقاومت، سبب شد تا فرمانده نیروی قدس سپاه در نوک تارگیت ایالات متحده قرار گیرد.

اکنون که این فرمانده اسطوره ای مقاومت از میان رفته، به نظر نمی رسد که مقاومت دچار استیصال گردد، بلکه آنچه مشهود است تاکید جبهه مقاومت از مدیترانه تا باب المندب و از بغداد تا حلب بر اخراج آمریکا از منطقه و “قصاص عادلانه” است. بنابر این قراین نشان می دهد که ترور سردار سلیمانی جبهه مقاومت را قوی تر و مصمم تر از گذشته کرده است. از همین رو است که این پرسش کلیدی در اذهان عمومی مطرح می گردد: آیا ویتنام دوم در انتظار نیروهای آمریکایی است؟

نویسنده: دکتر عبدالطیف نظری