کودتا علیه جمهوریت

  • انتشار: ۲۴ اسد ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 118821
افغانستان

تحولات یک‌ماهه اخیر افغانستان آنچنان سریع و برق‌آسا بود که توان عکس العمل را از همه گرفت. پیش‌بینی می‌شد که دولت افغانستان سقوط می‌کند، اما سرعت سقوط را بدبین‌ترین تحلیلگران نیز نتوانستند پیش‌بینی کنند. حدس معقول این بود که دولت افغانستان طی زمان بین شش ماه تا دو سال بعد از رفتن ناتو سقوط کند. این سقوط سریع را می‌توان به چند علت دانست:

۱- فساد گسترده: همچنان که در ارگان‌های ملکی فساد بیداد می‌کرد، مکتب‌ها، پروژه‌ها، کارمندان و… بسیاری خیالی بودند و فقط در نام وجود داشتند تا امتیازات آن‌ها را فاسدان بگیرند، معلوم می‌شود که در ارگان‌های نظامی نیز چنین فسادی ریشه داشته است. بلکه به علت عدم نظارت عمومی این فساد گسترده‌تر بوده است.
تعداد نظامیان افغانستان حدود سه صد هزار نفر تخمین زده می‌شد، اما در عالم واقع احتمالاً حدود صد هزار نفر بوده اند که کمتر از نیم آن نیروی جنگی حساب می‌شود. دو صد هزار نفر دیگر احتمالاً فقط در لیست معاش و مزایای دولت هستند.

۲- نبود انگیزه: شاید بشود گفت مرگبارترین مشکل و عیب اردوی افغانستان نبود انگیزه و هدف مقدس باور پذیر برای نظامیان افغانستان بوده است. آمریکا و دیگر همپیمانان آن در امر آموزش و تجهیز اردوی افغانستان خیلی تلاش کردند، اما ابزاری برای ایجاد هدف مقدس نداشتند. از آنجا که جامعه افغانستان فاقد هویت ملی است، وفاداری به وطن در حدی که باعث وفاداری شود وجود ندارد. وفاداری به دموکراسی و جمهوری نیز فاقد ایدئولوژی مشخص بوده و هست، در اصل دموکراسی در افغانستان ریشه‌ای ندارد تا در جامعه درونی شده باشد. انگیزه دینی نیز در دست مخالفان بود. اردوی که نام ملی را یدک می‌کشید و متشکل از افراد و اقوام مختلف بود، هیچ جنبه وحدت‌بخش نداشت تا چون نخ تسبیح افراد را به هم پیوند داده و حس وفاداری و فداکاری ایجاد نماید. ناگفته معلوم است که اردوی بی‌انگیزه و فاقد هدف همراه با سران فاسد، منتظر یک تلنگر است تا از بپاشد. حضور ناتو و ترس همه از قدرت آن هم اردو را منسجم نشان می‌داد و هم جسارت را از مخالفان گرفته بود، با رفتن ناتو انسجام نظامی از بین رفت و مخالفان جسارت یافتند.

۳- خیانت و توطئه: من در گذشته تئوری توطئه را نفی می‌کردم، اما معلوم می‌شود که باور من به این دولت خوشبینانه بوده است. اگر چه ممکن است در اصل برنامه منظم توطئه و کودتا طراحی نشده باشد، اما وقتی تیم اشرف غنی دیده اند که اردوی افغانستان در حال از هم پاشیدن است، توطئه کودتای قومی را کلید زده اند، تا قدرت تمام و کمال به نماینده‌ای قبیله واگذار شود! انتصابات اخیر و وجود زی‌های زیاد وجود این توطئه را تقویت کرده است.

۴- خیانت غرب: علت مهم دیگر خیانت غرب به طور عام و آمریکا بطور خاص است. مذاکرات یکجانبه با طالبان بدون حضور دولت افغانستان و به رسمیت شناختن امارت توسط ابرقدرت حاکم بر افغانستان، به طالبان دربدر و بی‌هویت رسمیت و مشروعیت بین المللی داد. بعد از توافق آمریکا با طالبان دیگر قدرت‌های بزرگ و بخصوص همسایگان در دعوت و دیدار با طالبان مسابقه گذاشتند. این مشروعیت بین المللی قبل از آن که طالبان مجبور به صلح شوند آن ها را تبدیل به حاکمان مشروع افغانستان کرد! این خیانت آمریکا هرگز در تاریخ فراموش نخواهد شد.

البته عوامل دیگری نیز هست، اما این چهار علت عمده پایه‌های کودتا علیه جمهوری اسلامی افغانستان را استوار ساخته و توطئه کثیف قومی را رقم زده است.

اکنون که این کودتای خزنده و توطئه خیانت‌بار موفق به پایان بخشیدن به جمهوریت نظام شده است، همه ما با دل‌های پر از اندوه آرزو می‌کنیم نظام بعدی با هر عنوان و با هر وسیله ایجاد می‌شود در برقراری امنیت، توسعه و عدالت اجتماعی کوشا و موفق باشد.
به مصداق آیه شریفه: وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. بهترین ها را برای کشور مصیبت زده و خون چکان افغانستان آرزو می‌کنیم!

ناطقی بلخابی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟