کوتاه درباره ترور دانشمند هستهای ایران
- انتشار: ۸ قوس ۱۳۹۹
- سرویس: بین المللدیدگاه
- شناسه مطلب: 99900
تروریسم یکی از بازیگران عرصه بین الملل است، بازیگری که ماهیتی ناهمگون دارد و تعریفپذیر نیست.
درباره مفهوم تروریسم تا کنون تعریف جامعی موجود نیست. گروهی آنرا عمل خشونتبار علیه دولت میدانند و گروهی دیگر آنرا عمل خشونتبار علیه مردم، اما همگی بر خشونتبار بودن تروریسم تاکید دارند.
تروریسم در طول دوران وجود خود رفته رفته تکامل یافته و در دوران کنونی اشکال مختلفی از آنرا شاهدیم. گروهی تروریسم را مجموعهای تحت کنترل دولتها میدانند و گروه دیگر آنرا با سازمانهای بین المللی مرتبط میدانند. از سوی دیگر انواع و اشکال گوناگونی از خشونت در دوران معاصر تجربه شده که بر پیچیدگی این مفهوم افزوده است. مثلا حمله تروریستی به دانشگاه کابل با حمله اخیر به دانشمند هستهای ایران و حمله تروریستی در قلب وین و حوادث شارلی هبدو کاملا متفاوت در ماهیت و عمل است. حمله کابل را میتوان تروریسم کور با هدف ایجاد ارعاب و ترس دانست، این بدان معنی است که تروریستها بدنبال انجام یک عمل خشونتبار بی رویه هستند و برایشان فرقی ندارد چه کس و کسانی را میکشند. اینگونه ترورها اکثرا ریشه بنیادگرایانه دارند و در دسته تروریسم تبلیغاتی قابل تبیین هستند(بدین معنی که هدفشان نشان دادن قدرت تخریب و ایجاد رعب و وحشت است) حمله به قلب وین نیز یک حمله تروریستی کور بود.
اما ترور یک دانشمند هستهای آنهم در روز روشن ما را با نوع دیگری از تروریسم روبرو میکند: دیپلماسی ترور!
انجام یک عملیات تروریستی هدفمند در یک کشور نمیتواند کار یک گروه تروریستی مثل طالبان، القاعده یا حتی داعش باشد. نوع حملات گروههای تروریستی مشخص است، حمله به مردم بیگناه و کشتار بیرحمانه. آنچه با آن مواجهیم یک عملیات پیچیده نظامی_تروریستی است.
بنظر میرسد این ترور یک پیام است، پیامی خشن و بیرحمانه!
در مجموع رای بر آن است که تروریسم عملی قابل دفاع نیست و در تمامی اشکال خود امری منفی تلقی میشود.
چه عمل خشونتبار علیه دولت باشد، چه مردم و چه یک دانشمند؛ کشتن کسانی که در میدان جنگ نیستند، عملی غیراخلاقی است.
سیدجمال الدین سجادی؛ دانشجوی ماستری روابط بین الملل
نظرات(۰ دیدگاه)