مسئله شیعیان افغانستان و مجمع جهانی اهل بیت!

چرا رنج های شیعیان افغانستان در مجمع جهانی اهل بیت گزارش نشد؟!

  • انتشار: ۱۴ سنبله ۱۴۰۱
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 132731
  1. مجمع جهانی اهل بیت، نهاد فرهنگی است که دبیرخانه آن در ایران قرار دارد و به صورت ادواری نمایندگانی از جوامع شیعی سراسر جهان در آن جا حضور یافته و هر کس در باره کم و کیف وضعیت جامعه خود سخن گفته و در پایان قطعنامه ای صادر می کنند. مجمع جهانی اهل بیت، اصولا نهاد غیر سیاسی است (گرچه بنمایه سیاسی دارد)، بنابراین باید نمایندگان فرهنگی و دینی اهل تشیع در آن اشتراک کنند و در قلمرو کاری خود یعنی وضعیت دینی، فرهنگی، اجتماعی و احیانا سیاسی جامعه خود سخن بگویند. بیان وضعیت عمومی جامعه و کشور متبوع، وضعیت اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی جامعه تشیع ، برنامه ها، دستاوردها، ناکامی ها و مشکلات نهادهای که از طرف آن نهادها حضور یافته اند، از جمله موضوعاتی است که افراد باید به نمایندگی از جامعه خود در آن جا مطرح کنند. در پایان هم به صورت عمومی و هم به صورت عملی ممکن است مطالباتی نیز داشته باشند.
  2. امسال شماری از اعضای بلندپایه شورای علمای شیعه افغانستان که عضویت شورای مطالبات اهل تشیع از حکومت طالبان را نیز دارند، در این اجلاس اشتراک نمودند. شماری از دوستان عزیز بنابه دلایل مختلفی سخنرانی ها و گزارشات این هیئت را در صفحات اجتماعی خود به صورت گسترده منعکس کرده اند. من از همین طریق به محتوای برخی از سخنرانی های اعضای محترم این هیئت دسترسی پیدا کردم. در این جا لازم دیدم دو نکته را مورد توجه مخاطبان بزرگوارم قرار دهم. یکی اینکه نمایندگان جامعه تشیع افغانستان در چنین اجلاسی چه چیزی باید می گفتند؟ دوم این که چه چیزی را مطرح کرده و چه خواسته داشته اند؟!
  3. آن چه که هیئت اشتراک کننده به نمایندگی از جامعه تشیع افغانستان باید می گفت، عبارتند از: این که وضعیت جامعه تشیع افغانستان در یک سال اخیر بسیار حاد و بحرانی بوده است، نمایندگان ایشان در مجمع جهانی اهل البیت، در قالب آن چه که در شماره ۲ اشاره شد، دست کم یک گزارش جامع و مختصر از وضعیت پیروان اهل البیت در افغانستان ارایه می نمودند. در این گزارش باید نکات کلیدی زیر مطرح می شد:
  • مشکلات، بیکاری، فقر، تبعیض و تنگناهای معشیت عمومی که شیعیان افغانستان در یک سال گذشته با آن رو برو بوده اند.
  • مشکلات فرهنگی مانند بسته شدن مکاتب دخترانه، حذف احکام فقهی اهل تشیع از نصاب درسی معارف، سختی گیری با شیعیان در دانشگاه ها، تعلیق قانون احوال شخصیه، حذف دپارتمنت فقه جعفری از دانشگاه بامیان، مشکلات دیگر در دارالعلوم ها و مدارس اهل تشیع.
  • مشکلات آزادی بیان، ممنوعیت فقه احوال شخصیه جعفری برای اهل تشیع، لغو رسمیت رخصتی روز عاشورا، تهدیدهای گاه و بیگاه مساجد و حسینه ها، بی حرمتی به شوراهای علما و دفاتر مراجع در شهرهای چون غزنی و کابل.
  • مشکلات مربوط به بی توجهی به وضعیت عمومی امنیتی نسبت به جامعه تشیع و گسترش انتحارها و انفجار ها به خصوص در اماکن مذهبی و آموزشی، قتل های خودسرانه این مردم در یک سال گذشته. وضعیت مجازات جمعی مردم بلخاب، وضعیت آوارگان، بلخاب، مشکلات امنیتی و کوچ اجباری در دایکندی، وضعیت تبعیضات قومی و مذهبی نسبت به مردم شیعه بخصوص در ولسوالی مالستان که غارت اموال و کشته شدن ده ها نفر هزاره و شیعه مسموع نیست؛ اما بنابرادعای یک کوچی به خاطر تعلقات قومی و مذهبی نسبت به قضیه مربوط به چهل سال قبل، مردم یک ولسوالی به صورت جمعی مجازات و محکوم به پرداخت خسارت می شوند.
  • مشکل حذف و تبعیض علیه جامعه تشیع افغانستان در ادارات دولتی و حذف کامل آن ها از سیستم قضایی، سارنوالی، استره محکمه و غیره، برای نمونه در امتحانات سارنوالی بامیان از دوصد اشتراک کننده شیعه حتی یک نفر هم مورد پذیرش واقع نشده است.
  • حذف زبان فارسی از رسمیت و حذف تقویم شمسی. دشمنی با فرهنگ و تاریخ گذشته مردم در کشور. تنگ تر شدن روز افزون فضای تنفس برای جامعه تشیع به صورت خاص و آزادی خواهان و فارسی زبانان به صورت عموم.
  • حذف کامل مردم شیعه از سیستم سیاسی، امنیتی و اداری در ولایات و ولسوالی های خودشان مانند دایکندی و بامیان و برخورد با ایشان مانند یک سرزمین اشغال شده.
  • تبعیض در توزیع کمک های جامعه جهانی.
  • و…

بزرگترین دستاورد هیئت نمایندگی شیعیان افغانستان همین اطلاع رسانی درست و بیان مشکلات و دردهای مردم مظلوم می توانست باشد. زیرا رسانه ها اغلب سیاسی عمل کرده و معلومات درست را منعکس نمی کنند. علاوه بر آن، هیئت متذکره بنابر شرایط استثنایی یاد شده، باید به صورت خاص خواهان توجه ویژه مجمع از لحاظ حمایت های معنوی و مادی گردیده و امتیازاتی را تقاضا می کرد. بدون تردید، مجمع هم در حیطه وظایف خود و یا در هماهنگی با نهادهای دیگر به این امر توجه نموده و همکاری می نمود.

اگر مجمع توجه و همکاری نمی کرد، بازهم این نمایندگان باید موضوع عدم همکاری مجمع را برای جامعه خود صادقانه اعلام می نمود، تا مردم بدانند که آنان به وظایف خود درست عمل کرده اند، نهایت این که سخن ایشان شنیده نشده و این تقصیر ایشان نیست. کمترین نوع کمک به مردم افغانستان، اطلاع رسانی گسترده از وضعیت آن ها است که هزینه هم ندارد و حق این مردم است. زیرا وقتی به نام شیعه و پیرو اهل بیت با جان و مال خود هزینه می دهند، باید درد و سخن شان هم گفته و شنیده شود.

  1. آنچه که هیئت بلندپایه نمایندگان جامعه تشیع افغانستان گزارش دادند.
    من عمده ترین چیزهای که در سخنان ریاست محترم هیئت دیدم سه نکته زیر بود:
  • ما مطالبات خود را از حکومت طالبان از طرق مسالمت آمیز پیگیری می کنیم.
  • برخورد حاکمیت جدید با مردم افغانستان و خصوصاً با جامعه شیعه افغانستان ۸۵ درصد بر قرار شده است.
  • اکنون در ۹۰ درصد خاک افغانستان امنیت حاکم است؛ اما مردم افغانستان هنوز هم بعضی مسایل حل نشده ا‌ی با حکومت فعلی دارند و امیدوار هستیم که آن مسایل نیز از طریق مسالمت آمیز با تماس، تفاهم و مذاکره و به دور از تشنج و خشونت حل شود.

باید به هیئت محترم گفت: بارک الله! پس مشکل حل است و وطن گل و گلذار. پانزده درصد مشکل برای هر جامعه ای طبیعی است. شیعیان افغانستان در دوره قبل بیشتر از این مشکل داشتند. یعنی اگر خود ملا هیبت الله هم شرکت می کرد، انصافا بیش از این نمی گفت! مردم ناحق از نهادهای مانند یوناما و عفو بین الملل گلایه می کنند؛ در حالی که آن ها کلیات گزارش شان عالی است، تنها در جزئیات غلطی می کنند.

سوال من از این هیئت بزرگوار این است که آیا از موارد متعدد تذکر یافته در شماره ۳، واقعا اکثرا حل شده و تنها بعضی مسائل حل نشده باقی مانده است؟! منظور شما از بعضی مسائل چیست؟ آیا حق حاکمیت مردم به رسمیت شناخته شده است؟ حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردم به عنوان پایه های حقوق بشری و ابتدایی مردم مورد قبول قرار گرفته است؟

این که ایشان فرموده اند برخورد حاکمیت باجامعه شیعه افغانستان ۸۵ در صد برقرار شده است، معنایش چیست؟ من واقعا نفهمیدم؟ این فراز – برقرار شدن برخورد- نه بار حقوقی دارد و نه بار شرعی و نه هیچ معنای دیگر. اگر بحث مطالبات و حقوق اولیه جامعه شیعه باشد که در لیست شماره ۳ ذکر کردم، بفرمایید بگویید که حکومت جدید حتی یک مورد را از گفته خود نه تنها در این یک سال بلکه، در طول سی سال که به وجود آمده اند، کوتاه آمده و پذیرفته اند؟ این هشتاد و پنج درصد مخنث در گفته شما چیست؟! ایشان هم چنین فرموده اند امنیت ۹۰ فیصد تأمین گردیده است. بازهم نمی دانم تفسیر ایشان از امنیت چیست؟ بر اساس هدف شانزدهم توسعه پایدار ملل متحد که افغانستان هم متعهد به آن است، امنیت شامل آرامش روانی، امنیت شغلی، امنیت جانی، مالی، حیثیتی، حریم خصوصی و… می شود. در افغانستان کدام یک از این ها تأمین شده است؟ به خصوص برای جامعه تشیع؟! ترورهای سازمان یافته در سکوت، باج گیری از مردم دایکندی و مالستان، کوچ اجباری، انتقام کار نکرده از مردم بلخاب، تفتیش اجباری منازل و غیره. آیا این این ها امنیت ۹۰ فیصدی هستند؟ در عملیات انتحاری همین رمضان و محرم سال روان بیش از سیصد شهید و مجروح بر شیعیان افغانستان تحمیل شد که بیش از سال های دیگر است.

سخن آخرم این است که این بزرگواران این آمار دقیق ۲۰ درصد و ۸۵ فیصد و ۹۰ فیصد را از کجا در آورده اند؟ در کشوری که به خاطر تحمیل زور و ظلم، تعداد نفوس آن هنوز مشخص نیست. هیچ مرجع تهیه آماری وجود ندارد. چرا به جای کمک، با دست خود برای مردم مظلوم شیعه افغانستان هزینه می تراشیم؟ آیا در شورای مطالبات اهل تشیع افغانستان هم همین گونه دادخواهی می کنید؟! اگر این طور است، لطفا دست از دادخواهی بردارید که آن طوری سنگین تر است!

امید وارم مخاطبان گرامی من به خصوص اعضای محترم هیئت و دوستداران ایشان بر من خرده نگیرند، بلکه این نوشته را به عنوان یک انتقاد از خود و آسیب شناسی داخلی تلقی نموده مورد عنایت قرار دهند. زیرا آن چه از زبان این هیئت مطرح شده بیشتر شبیه سخنان سخنگویان امارت اسلامی در قندهار است تا نماینده شیعیان افغانستان در مجمع اهل البیت تهران.

یک نکته ای را بعد از دریافت شماری از دیدگاه های دوستان بیفزایم، اگر اعضای محترم هیئت از جان و یا نهاد خود بیم داشتند و نمی توانستند، مسئولیت خود را ادا نماید، بهتر بود وظیفه را به عزیزان ساکن در ایران واگذار می کرند. لازم نبود حتما افراد مشخصی حاضر باشند. اگر مجمع نمی پذیرفت، کلا ترک می کردند.

محمد مناقبی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟