پاکستان در تلاش شیردوشی بیشتر از امریکا!

  • انتشار: ۱۵ دلو ۱۳۹۹
  • سرویس: بین المللدیدگاه
  • شناسه مطلب: 106040

بیشتر پست های کلیدی در سیاست خارجی دولت تازه جو بایدن پر شده است. این روزها در پاکستان سخن مدیریت روابط اسلام آباد و واشنگتن به نحوی که بیشترین سود را برای پاکستان داشته باشد، مطرح است. بسیاری در مورد اهرم های فشار پاکستان بر امریکا به ویژه نسبت به تداوم حضور نیروهای امریکایی در افغانستان، صحبت می کنند.

این یک مکان نادرست برای شروع است. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی دولت بایدن، به تازگی اعلام کرده است که در سیاست خارجی دولت بایدن سه کشورِ «افغانستان، ایران و چین» بیشترین اهمیت را خواهد داشت و این پاکستان را در یک موقعیت ژئوپلوتیکی حساس قرار می دهد.

به طور اکید به پاکستان توصیه می شود که منافع امریکا در این سه کشور را درک کند. پاکستان مشترکات قوی بین منافع خود و مقاصد امریکا در این کشورها خواهد یافت و زمینه های مهم همکاری با واشنگتن را پیدا خواهد کرد. تنها کاری که پاکستان باید بکند، فهمیدن منافع امریکا در این سه کشور می باشد.

منافع امریکا در افغانستان شامل «خروج نیروها یا کاهش عمده حضور نظامی و نگه داشتن ساختاری برای جلوگیری از تبدیل شدن دوباره افغانستان به مکان امن تروریستان می باشد، حالتی که دیگر هیچ تهدیدی از افغانستان متوجه منافع امریکا نشود.» پاکستان نیز به دنبال یک دولت قوی در افغانستان است تا اجازه ندهد از خاکش برای ناامن ساختن پاکستان استفاده شود. به راحتی می توان فهمید که رسیدن به این اهداف به نفع هر دو کشور امریکا و پاکستان می باشد. صادقانه باید گفت تسهیل خروج نیروهای نظامی امریکا از افغانستان می تواند به بهبود روابط با واشنگتن کمک کند.

سیاست ایالات متحده در قبال ایران در زمان دونالد ترامپ بسیار شوکه کننده دنبال شد. برای اولین بار در تاریخ معاصر، امریکا از یک معاهده خسته کننده و چندجانبه که برای کنترل ظرفیت های هسته ای ایران امضا شده بود (برجام) خارج شد. دولت بایدن اما تمایل دارد دوباره به این قرار داد باز گردد. بایدن بی میل نیست در ازای محدودیت های قابل تایید، برخی از تحریم های عمده علیه ایران را بردارد.

متاسفانه بازگشت به زمان قبل از ترامپ دیگر ممکن نیست. ایران به طرز قابل فهمی شکاک خواهد بود اما تلاش های دو طرف می تواند این امر را محقق سازد. برداشتن تحریم های اقتصادی علیه ایران نه تنها مردم این کشور که کل منطقه را مستفیذ خواهد کرد. ایران بدون تحریم و باز در معاملات اقتصادی می تواند در کنار دیگر موارد، نیازمندی های انرژی پاکستان را رفع کند. پاکستان باید از علاقه دولت تازه بایدن به بازگشت به قرار داد هسته ای با ایران استقبال کند و برای بازگرداندن دو طرف یک نقش مثبت ایفا نماید. در کنار دو کشور افغانستان و ایران، باید به چین اشاره کرد: رویارویی های روز افزون ایالات متحده امریکا و چین موضوعی به مراتب بزرگ تر از منافع امریکا در افغانستان و ایران می باشد. به نظر می رسد پا در میانی در این موضوع و احتمالا اصلاح روابط امریکا و چین از توان چین خارج باشد. پاکستان منافع کلان اقتصادی با چین دارد و در تنظیم روابط خود با ایالات متحده امریکا می بایست با احتیاط عمل کند. پاکستان با تاکید بر اهمیت پروژه «کریدور اقتصادی چین و پاکستان» می بایست به امریکا تفهیم کند که این پروژه برای آینده اقتصادی پاکستان بسیار مهم است. در این راستا، پاکستان می تواند برنامه های «یک کمربند یک جاده» چین را تسهیل کند.

اگرچه برخی از پروژه های یک کمربند و یک جاده برای کشورهای شامل در پروژه بدهی ساز بوده اما روابط چین و پاکستان به نظر یک رابطه برد-برد می باشد. یک زمانی پاکستان توانست در نزدیک ساختن ایالات متحده و چین نقش سازنده ای بازی کند. اسلام آباد می تواند دوباره این نقش را بازی کند.

در این میان مساله روابط پاکستان و هند می ماند. تمام نشانه ها از این حکایت دارد که رقابت با چین سبب می شود امریکا به هند نزدیک تر شود. برای ممانعت از این نزدیکی، پاکستان می تواند دست به دامن نقض حقوق بشر به ویژه حقوق اقلیت های دینی در هند، شود. دولت هند در کشمیر تحت سلطه خود و در دیگر نقاط هند حقوق انسانی اقلیت های مذهبی از جمله مسلمانان را ضایع کرده است. پاکستان با یادآوری این مساله به جهان و ایالات متحده امریکا می تواند این اقدام هند را خدشه ای بر بدنه ساختارهای دموکراسی در دنیا نشان دهد. پاکستان برای ایجاد روابط مثبت با ایالات متحده امریکا با یک فرصت طلایی روبرو شده است و می تواند با استفاده بهینه از آن برای خود امتیازاتی به دست آورد.

تهدیدات مذاکرات صلح دوحه

این روزها تقریبا برای همه آشکار شده که توافق نامه صلح امریکا با طالبان که حدود یک سال پیش در دوحه قطر امضاء شد، موفقیت های چندانی نداشته و با مشکل روبرو شده است، گواه این مدعا افزایش خشونت ها و ترورهای هدفمند در افغانستان در ماه های اخیر می باشد. یک بار دیگر بازی «اتهام بستن» شروع شده است.

امریکا و طالبان یکدیگر را به عدم پایبندی به مفاد توافق نامه متهم می کنند. دولت جو بایدن اما با توجه به افزایش خشونت ها و تلفات غیرنظامیان اعلام کرده نیروهای امریکایی احتمالا بعد از ماه می در افغانستان می مانند تا به پیش برد صلح کمک کنند.

این در حالی ست که فاصله روز افزون بین هیات های مذاکره کننده حکومت افغانستان و طالبان از همان ابتدای آغاز مذاکرات در دوحه قابل پیش بینی بود. دولت قبلی امریکا بیشترین تلاش خود را به خرج داد تا در موعد مقرر یعنی جنوری ۲۰۲۱ میلادی(زمان تعیین شده در قرار داد صلح امریکا با طالبان) نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج سازد، حتی اگر این کار به قیمت ضربه صلح و اختلاف شدید بین هیات های مذاکره کننده حکومت و طالبان شود. این اقدام امریکا انتظارات زیادی را در بین دو طرف ایجاد کرد در حالیکه دستاوردهای قابل لمس زیادی نداشت.

دولت تازه بایدن با یک چالش بزرگ روبرو شده است: اینکه چه طور از سقوط توافق نامه صلح امریکا با طالبان جلوگیری کند و در عین حال اطمینان حاصل نماید که دولت افغانستان و طالبان روی تقسیم قدرت به توافق برسند، توافقی که در آن حقوق شهروندان به طور عمده رعایت و خشونت ها به طور کامل ختم شده باشد.

اینکه هدف فوف برآورده می شود یا خیر به گذشت زمان نیاز دارد: طالبان با افزایش خشونت ها و ترورهای هدفمند دست بالا در مذاکرات را به دست آورده اند. طالبان از سویی هم امریکا را به عدم پایبندی به مفاد توافق نامه صلح متهم کرده می گویند اگر امریکا بعد از تاریخ تعیین شده در افغانستان بماند، طالبان جنگ را شدت خواهد بخشید. به هر صورت تمکین به این خواست طالبان به این معنی ست که امریکا باید نیروهایش را از افغانستان خارج کند.

از سوی دیگر، امریکا بدون حصول اطمینان از کاهش خشونت ها در افغانستان نمی تواند به این خواست طالبان تن در دهد. ای وضعیت ما را در یک موقعیت محال قرار می دهد، موقعیتی که بازنگری توافق نامه را ضروری می سازد. در ماه های آینده، نقش سهامداران بین المللی از جمله پاکستان و دیگر بازیگران منطقه ای یک نقش ابزاری خواهد بود. دو طرف باید مجاب شوند که گفت و گوها را ادامه دهند در غیراینصورت تمام تلاش های انجام شده در رسیدن به یک راه حل سیاسی هدر خواهد رفت.

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟