پارسی؛ زبان ملی در افغانستان/ قابل توجه سازمان سیا

  • انتشار: ۸ جوزا ۱۳۹۹
  • سرویس: دیدگاهفرهنگ و هنر
  • شناسه مطلب: 86824
فارسی

زبان فارسی تاریخی کهن و قدمتی چند هزار ساله دارد؛ این زبان فاخر، همواره زبان فرهیختگان بوده و جغرافیای فرهنگی آن فراتر از افغانستان و ایران و تاجیکستان. از همین رو است که امروزه می توان ردپای پارسی را در ترکیه مدرن جستجو کرد. پیش از دوره تجدد، در زمان حکومت عثمانی، شاه عثمانی سروده ی به زبان فارسی از خود به یادگار گذاشته است. فراتر از ان، بیش از ۱۲۰۰ نسخه خطی به این زبان از دوره عثمانی به جای مانده که نشانگر نفوذ و توسعه پارسی در میان ترکان است.

هنوز در مساجد پکن کتیبه هایی با اشعار فارسی وجود دارد. روزگاری زبان رسمی مردم هند پارسی بوده است و در شمال هندوستان، ترکستان، چین و آسیای صغیر کتاب ها به این زبان تالیف و منتشر می شده که روایت گر گسترده بودن جغرافیای فرهنگی فارسی است. مطالعات نشان می دهد که حتا مردم عراق و بحرین نیز از ادب و هنر پارسی بهره برده اند. به رغم گستره وسیع و جغرافیای قابل توجه پارسی که روز گاری میراث مشترک در بخش بزرگ از قاره آسیا بود؛ در افغانستان اما این زبان طی یک سده اخیر با بی مهری برخی سران سیاسی روبرو شده و رشد چندانی نداشته است. با این وجود، پارسی هم چنان زبان ملی و علمی در افغانستان به شمار می رود.

به عبارت دیگر، هرچند شماری از حاکمان افغانستان در قرن بیستم با زبان فارسی از در ستیز وارد شده اند، اما هنوز پارسی در افغانستان، زبان ملی و فراقومیتی است. از نظر تاریخی حتا امپراتوری های ترک و مغول در این زبان هضم و جذب شدند و در عصر تیموریان هرات، نوعی رنسانس ادبی و هنری را در حوزه زبان، ادب و هنر پارسی شاهد بودیم. از نظر تاریخی نه تنها در شهرهای خراسان بزرگ و افغانستان امروزی، بلکه در مدائن و سواحل اروند و ماوراالنهر، شهروندان به پارسی سخن می گفتند و در غنامندی آن نقش مهم ایفا کرده اند. بر خلاف ادعای سازمان سیا که پارسی را زبان یک قبیله دانسته، باید گفت فارسی در افغانستان ریشه کهن، تاریخی و تمدنی دارد و بزرگانی چون مولانا جلال الدین بلخی و سنایی غزنوی مفاهیم بلند انسانی و عرفانی را در بستر همین زبان تولید کرده اند.

از همین رو است که علی رغم ستیزش های هویتی هنوز این درک در افغانستان وجود دارد که باید پارسی را پاس داشت؛ چون میراث مشترک همه ی شهروندان این سرزمین است. البته اکنون برماست که برای رفع محرومیت از این زبان بکوشیم وجلو خیزهایی که برخی بدخواهان داخلی و خارجی علیه این زبان ملی و فراقومیتی بر می دارند، بایستیم.

در پایان، ضمن سپاس گزاری از سیاست ورزان دولت کانادا که زبان فاخر فارسی را سومین زبان فرهنگی کشور خود اعلان کردند، آرزو می کنم که این زبان، کماکان مایه هم دلی و هم پذیری شهروندان کشور باشد.

دکتر عبدالطیف نظری

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟