نفرت پراکنی و ضعف مدیریت کشور!

  • انتشار: ۵ جوزا ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهگوناگون
  • شناسه مطلب: 113579
افغانستان

در روزهای اخیر بیش از گذشته دامنه “نفرت پراکنی” در قالب های مختلف اوج گرفته است. کسانی که در دام این نفرت پرکنی گرفتارشده اند بر این گمانند که با پیمودن این مسیر به مدینه فاضله خود دست خواهند یافت. اما تجربه تاریخی اقوام و ملت ها نشان داده است که دایره نفرت پراکنی محدودیت ندارد. نفرت پراکنی، یک ملت یا یک قوم را از سطح و دایره بزرگ تا کوچک ترین و ریزترین دایره (حتا خانواده) تجزیه و بنابودی می کشاند.

نکته مهم و تاثر انگیز این است کسانی که وارد گود نفرت پراکنی شده اند، و در حالی که موج این نفرت پراکنی سطوح مختلف جامعه را متاثر ساخته است، کسی نمی داند که سرچشمه این نفرت پراکنی کجاست و کیست و چرا؟ همه کاسه و دیگ های خالی را بدست گرفته و غرق درهای هوی ایجاد شده، بدنبال حلوا سرگردان استند. اما اندکی درنگ نمی کنند که اصلا حالا فصل حلوا است یا خیر؟ این حلوای دهانسوز در کجا باشد؟ و…..

ریشه یا عامل این نفرت پراکنی ویرانگر که عواقب آن دور از تصور بوده و دامنه ویرانگری آن نیز قابل پیش بینی و پیشگیری نیست، مختلف است؛ اما یک عامل مهم آن ضعف و ناتوانی مدیریت کشور است. مدیریت کشور از سطح بالا و رسمی آن یعنی دولت تا رهبران و جریان های سیاسی را شامل می شود. اینان بخاطر این ضعف و بی تدبیری بجای آن که اوضاع را کنترل کنند و حوادث را مهار نمایند و ذهنیت جامعه را از شایعات و نفرت پراکنی حفاظت کنند؛ خود شکار فضاسازی ها گردیده و دنباله رو حوادث شده اند. هیچ جامعه ای را در تاریخ نمی توان سراغ گرفت که از جهات مختلف یکسان باشد و تحت حاکمیت تمامیت خواهانه دوام آورده باشد. نقش و مسئولیت رهبران سیاسی و اجتماعی و دولت ها در همین است که راهبر و نجات دهنده جامعه از انواع تلاطم حوادث باشند.

بنابراین، این قدر که ما انرژی خود را برجنبه های منفی، از جمله نفرت پراکنی متمرکز و به مصرف می رسانیم، اگر آن را در مسیر مدیریت سالم و پیش بینی و پیشگیری قضایا هدایت کنیم قطعا وضعیت ما اینگونه رنج آور نبود.

عبدالشکور اخلاقی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟