مساله بلخی آزادی بود

  • انتشار: ۲۶ سرطان ۱۴۰۱
  • سرویس: دیدگاهگوناگون
  • شناسه مطلب: 131740

ای جوان! راست برو، راست بنه طرف کلاه
راست شو دلبر آزادی و جمهوریخواه

به زیر بار استبداد، یک ساعت نمی‌ماند
اگر پند تو باشد تا قیامت یادی ملّت

مساله بلخی آزادی بود و این ایده را در قالب نظام جمهوریت تحقق پذیر میدانست. به همین دلیل در نفی استبداد کوشا بود و در عمل با آن پنجه در پنجه شده بود اما به گمان من دریافت مرحوم بلخی از آزادی و به تبع آن استبداد سطحی و شاعرانه بود، به تعبیر دیگر، او استبداد را در وجود حاکم و حکومت خلاصه کرده بود و باور داشت با سرنگونی نظام پادشاهی کشور گلستان میشود. به همین جهت طرح کودتا ریخت و تلاش کرد از این طریق استبداد را نابود سازد اما واقعیت این است که استبداد در فرهنگ و تاریخ ما ریشه ی بس عمیق و چند هزار ساله دارد و نباید آن را صرفا در سطح سیاست فروکاست. با تغییر نظام ُسیاسی استبداد زدوده نمیشود و از پا در نمیاد، حداقل تجربه چند دهه اخیر ما این را نشان میدهد. چون استبداد تمام ابعاد جهان زندگی ما را در بر گرفته است و در سطوح مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی درگیر آن هستیم، چگونه با تغییرات سطحی میتوان آن را نابود کرد. البته این کم شانسی را هم داشته ایم که مستبد های ما همواره انسان های بی خرد یا کم خرد بوده اند و موفق نشده اند آغاز گر یک تحول مثبت و تاثیر گذار باشند و افق های را برای فراروی از این وضعیت تباه کننده پیدا کنند.
به هر حال، پاسخ مرحوم بلخی به این استبداد تاریخی و چند لایه در قالب احساسات شاعرانه ظهور یافت و هیچ گونه واکاوی دقیق و عمیق از سوی ایشان در این باب ارائه نگردید.
یاد آن مبارز خستگی ناپذیر گرامی و روحش شاد

سید آصف احسانی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟