مسئولیت دولت افغانستان چیست؟

  • انتشار: ۷ سرطان ۱۳۹۹
  • سرویس: سیاست
  • شناسه مطلب: 88544

واقعه تلخ سوختن عده‌ای مهاجر در خودرو حامل آنان بدون درنگ در رسانه های افغانستان و شبکه های اجتماعی بازتاب وسیعی یافت. این رویداد برای همه دردناک بود و همدردی گسترده در ایران و افغانستان با آن صورت گرفت. این حادثه دردناک هیزمی شد برای آتش اختلاف‌افکنی‌ها.غوغاسالاران و رسانه‌های بیگانه تا توانستند بر این موج‌ها سوارشدند.

این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران بیش از ۴۰ سال است سخاوتمندانه و با آغوش باز میزبان حدود ۴ میلیون مهاجر افغانستان است. تحصیل رایگان، خدمات پزشکی رایگان، استفاده از سوبسید سوخت و انرژی و بسیاری خدمات دیگر که شهروندان افغانستان همانند ایرانیان از آن بهره مند بوده و هستند از جمله این خدمات است. به عنوان مثال در تازه ترین اقدام، جمهوری اسلامی ایران اعلام داشت اتباع افغانستانی که مبتلا به بیماری کرونا هستند را به طور رایگان مداوا می کند. در همین راستا و در آخرین تحول رخ داده کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در گزارشی اعلام کرد، بیش از یک میلیون پناهجوی قانونی و دو میلیون پناهجوی غیرقانونی در ایران از بیمه خدمات درمانی بهره‌مند هستند که این مساله ایران را پیشتاز ارائه کمک ‌هزینه درمانی به پناهجویان کرده است.

کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در این گزارش که برای تهیه آن به تعدادی از پناهندگان افغانستانی در ایران مراجعه کرده می افزاید، پناهندگان افغانستانی در ایران از بیمه‌ای بهره‌مند هستند که مزایای آن با مزایای بیمه شهروندان ایرانی یکی است. گذشته از این رایگان بودن تحصیل مهاجران افغانستانی‌ اعم از قانونی و غیرقانونی، کمک هزینه درمان‌ در بیمارستان همچون جراحی‌ها و همچنین داروهای درمانی و مراقبت از بیمار برای خانواده‌های پناهنده‌های پذیرفته شده در سراسر ایران، از جمله خدمات جمهوری اسلامی ایران است که کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در این گزارش به آن اشاره کرده است. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در پایان گزارش خود از ابتکار عمل دولت ایران در ارائه خدمات به پناهندگان قدردانی کرد.

دراینجا شایسته است این رفتار انسانی جمهوری اسلامی ایران مقایسه شود با کشوری اروپایی همانند مجارستان که اقدام به اخراج دانشجویان ایرانی مبتلا به کرونا کرد و این در حالی است که این دانشجویان اقامت قانونی و رسمی مجارستان را داشتند و یا مقایسه کنیم با کشورهای اتحادیه اروپا که حاضر نشدند چند صد هزار مهاجر سوری و افغانستانی را بپذیرند. این در حالی است که ایران در دوران جنگ تحمیلی و تحریم، میلیون ها افغانستانی را پذیرفته و این شهروندان افغانستان در ایران مشغول به زندگی و کار هستند و از محل درآمد خود، هزینه خانواده های خود در افغانستان را تامین می کنند که با این حساب شاید بتوان گفت حدود ۱۰ میلیون افغانستانی در داخل ایران و یا در خاک افغانستان در کنار سفره سخاوتمندانه ایران بهره مند هستند.

علی رغم تمامی این خدمات و مهمان نوازی از مهاجرین افغانستان، متاسفانه بسیاری از مواقع شاهد اتفاقاتی در داخل افغانستان علیه ایران هستیم که دل هر انسان منصفی را به درد می آورد. در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران می تواند در مقابل این وضعیت از ابزار مهاجرین استفاده کند ولی متاسفانه این دولت افغانستان و برخی از سیاستمداران معلوم الحال این کشور هستند که تلاش می کنند از این مهاجرین به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران بهره برداری کنند و اهداف و مقاصد اربابان خود یعنی آمریکا و برخی از کشورهای منطقه ای رقیب ایران را تامین کنند.

وقایع غرق شدن تعدادی از شهروندان افغانستان در هریرود و نیز کشته شدن چند تن در شهر یزد بار دیگر دستمایه ای برای راه اندازی موج جدیدی از حملات بر علیه جمهوری اسلامی ایران و ایجاد موجی از ایران هراسی در رسانه های افغانستان و بنگاه های خبرپراکنی بین المللی بر علیه ایران شد. برگزاری تجمعات اعتراض آمیز در شهرهای مختلف افغانستان و آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی و نیز مقامات عالیه این کشور را می‌توان مورد اشاره قرار داد.

در کشوری به نام افغانستان که متاسفانه هر روز صدها نفر بر اثر جنگ، درگیری، زد و خورد و تصفیه حسابهای شخصی و یا توسط باندهای جنایتکار کشته می‌شوند و هیچگاه نیز عاملین این جنایات نه شناسایی، نه مجازات و نه از سوی دولت و دیگر نهادهای این کشور و حتی نهادهای بین المللی مورد پیگیری قرار می گیرند، پذیرش این نکته بسیار سخت است که در حوادثی همانند غرق شدن افغانستانی ها در هریرود و یا حادثه یزد دغدغه دولتمردان افغانستانی جان اتباع کشورشان باشد. به نظر می رسد در مورد جمهوری اسلامی ایران حساسیت و پیگیری دولتمردان کابل در حوادثی همانند هریرود، یزد و موارد قبل از آن به هیچ وجه به دلیل استیفای حقوق اتباع این کشور صورت نمی پذیرد بلکه اهداف دیگری در سر دارند و در نگاه کلان مقاصد دشمنان منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی ایران را پیگیری و اجرا می کنند و در این میان قطعاً منافع سرشاری نیز نصیب آنان می شود. با این توصیف می‌توان به خوبی درک کرد که چرا شبکه های معاند و مزدور همانند بی بی سی و ایران اینترنشنال به طور گسترده این اخبار را پوشش می‌دهند.

به عنوان مثال چند روز قبل از سقوط هواپیمای اوکراینی در ایران، نیروهای آمریکایی در یک رشته حملات هوایی بیش از ۵۰ نفر از غیر نظامیان و از جمله زن و کودک افغانستانی را در منطقه شیندند ولایت هرات کشتند و هیچ صدایی از مقامات مسئولین، رسانه ها و سازمان های حقوق بشری این کشور شنیده نشد.

در واقع برخورد کریمانه و بزرگ منشی جمهوری اسلامی ایران باعث شده تا عده ای قلیل در افغانستان به تظاهرات در داخل نیز بسنده نکرده و به این حوادث ابعاد بین‌المللی بخشیده و با آبرو و حیثیت نظام جمهوری اسلامی ایران بازی کند.

در حالی که سالیانه حدود ۵۰۰ هزار تن از اتباع افغانستان به طور قاچاق و غیرقانونی از مرز ایران عبور می کنند، به جای آنکه مقامات دولت افغانستان پاسخگوی نقض حاکمیت جمهوری اسلامی ایران باشند با نهایت بی انصافی از موضع طلبکاری برخورد می کنند. در عین حال آنچه در این میان جای تاسف و شگفتی دارد فارغ از برخورد و سیاست کریمانه و بزرگ منشی ایران، همسویی دولت کابل با سیاست های خصمانه رقبای شکست خورده ایران در منطقه است. نکته دیگر اینکه اخیراً در فضای مجازی تصاویری از توهین های آشکار شامل نصب بنر و نیز شعارنویسی های بسیار زشت بر دیوار سفارت جمهوری اسلامی در کابل و نیز سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در هرات منتشر شده که به هیچ وجه شایسته روابط تاریخی دوکشور نیست. دردناک تر این که این اتفاقات توهین آمیز در شرایطی رخ داده که مامورین دولتی هیچگونه ممانعتی از تظاهرکنندگان به عمل نیاورده اند.

از سوی دیگر اخیراً کمیسیون بین الملل مجلس نمایندگان افغانستان از کم کاری وزارت امور خارجه افغانستان انتقاد کرده و موارد زیر را از آن وزارتخانه مطالبه کرده اند:

۱- پاسخگویی آقای حنیف اتمر به دلیل ضعف برخورد با حادثه هریرود

۲- درخواست عذرخواهی دولت ایران

۳- پرداخت غرامت به بازماندگان

۴- محاکمه ماموران مرزبانی ایران با حضور نماینده افغانستان در دادگاه و مجازات آنان

۵- قطع روابط با ایران در صورت عدم اجابت خواسته های طرف افغانستانی

ناگفته پیداست وقتی چنین توهماتی در کمیسیون حرفه‌ای مجلس مطرح می شود، نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. افرادی در مقام نماینده مردم که در ارتباط با سیاست خارجی کشور باید بر مبنای واقعیات اظهار نظر و تصمیم گیری کنند متاسفانه چشم بر بسیاری از واقعیت های دیگر بسته اند. در واقع اینها همان کسانی هستند که در برابر کشتار کودکان و نوزادان و حمله به عروسی ها و زایشگاه ها کر و لال بوده اند و حالا ناگهان در قبال حقوق چند شهروند چنین غیرتمند شده و توهم زده اند. ضمن اینکه واقعا جای تامل است نمایندگان یادشده به جای قدردانی از خدمات ۴۰ ساله دولت و مردم ایران به سه میلیون اتباع کشور در ایران، درخواست می کنند که دولت ایران از آنها عذرخواهی کند. روشن است که جمهوری اسلامی ایران در بحث آموزش، بهداشت و سایر موارد که کم هم نیست در حال بهترین خدمات رسانی به اتباع افغانستانی است. شاید بد نباشد فیلمی از جرایم و جنایات امریکایی ها که علیه اتباع افغانستان صورت گرفته تهیه و در کابینه وپارلمان افغانستان نشان داده شود تا اندکی عرق شرم بر پیشانی مسئولین کشور بنشیند.

البته اکثریت مردم افغانستان میدانند که شماری از سیاستمداران و برخی از افراد در افغانستان بر اساس ماموریتی که بر عهده آنان گذاشته شده در زمین هم پیمانان خود یعنی آمریکا، عربستان و دیگر دشمنان ایران در حال بازی علیه ایران هستند. خواست مردم افغانستان این است که سیاست بازان فریب خورده افغانستانی در رفتار خود تجدیدنظر کنند و به جای دشمنی راه دوستی با همسایه غربی خود را در پیش بگیرند. مطالبات مردم از ارگ ریاست جمهوری این است که دولت افغانستان پل‌های ارتباطی با ایران را آتش نزند.

به عبارت دیگردولت کابل باید کاستی‌هایش را بپذیرد و بجای آتش زدن پل‌های ارتباطی، برای روابط دوستانه با ایران تلاش کند. تصمیم دولت افغانستان برای آتش زدن همه پل‌ها بین خودش و ایران به دو طرف آسیب خواهد زد و اگر افغانستان بخواهد این دوستی را حفظ کند باید مسئولیت کاستی‌هایش را به عهده بگیرد و اظهارات نفرت انگیز را نیز متوقف کند. در غیر اینصورت نه تنها محیط امنی که برای پناهندگان افغانستانی در ایران ایجاد شده بی‌ثبات می‌شود بلکه کابل از یک متحد قدرتمند نیز محروم خواهد شد که صرف‌نظر از شرایط از آن‌ها حمایت می‌کند.

حقیقت آن است که زبان مشترک، دین مشترک و تاریخ مشترک سرنوشت این دو کشور را به هم پیوند زده است. در واقع میراث مشترک زبانی، دینی و فرھنگی مهم ترین عامل همگرایی دو کشور است با این وجود وابستگی دولت افغانستان به امریکا وغرب پیوندهای این دوستی متقابل را تهدید می‌کند و برای جلوگیری از هم پاشیدن امور، دو کشور باید اختلافات خود را به صورت صمیمانه حل کنند زیرا قدرت هر کشور به معنی شکوه دیگری و بالعکس است.

بنابراین با توجه به غرق شدن اتباع افغانستانی در مرز مشترک دو کشور و نیز حادثه سوختن خودروی مهاجران افغانستانی در یزد به نظر می رسد دولت افغانستان در هردو مورد، درگیر بازی‌های سیاسی شده است.

دولت کابل کوشش می‌کند تا افکار عمومی را از مشکلات واقعی افغانستان منحرف کند و در عین حال برای دلجویی از دولت ترامپ علیه ایران فضاسازی و تلاش می‌کند؛ زیرا هیچ چیز بیش از فشارهای بین‌المللی بر ایران موجب رضایت دولت ترامپ نمی‌شود. این در حالی است که اگر دولت افغانستان مهاجرت اتباع این کشوربه ایران را تنظیم می‌کرد یا امکانات کافی برای آن‌ها فراهم می‌کرد تا آنها متقاعد شوند که کشورشان می‌تواند آینده‌ای بهتری را به آنها بدهد، هیچ یک از این رویدادها بوجود نمی‌آمد.

در نهایت دولت کابل باید بداند کسانی که مجبور به ترک زندگی خود در افغانستان هستند همواره به ایران به عنوان یکی از امن‌ترین پناهگاه‌ها نگاه می‌کنند. براین اساس باید گفت این که عده‌ای هرچند قلیل در فضای عمومی تظاهرات برپا می‌کنند یا در فضای مجازی جو را متشنج می‌سازند، مسئولیت دولت افغانستان را کم نمی‌کند. شماری از مسئولان رسمی و یا وابستگان به حلقه‌های قدرت در افغانستان هم که از این وضعیت سود می‌برند، در ایجاد این جو متشنج مسئول‌اند. دولت افغانستان نتوانسته است ناامنی را از بین ببرد؛ نتوانسته است ثبات اقتصادی را حاکم کند و نتوانسته است جوابگوی مهاجرانی باشد که به کشور برمی‌گردند و زندگی را از صفر شروع می‌کنند.

ولی در عین حال شماری از دولتمردان ما طوری موضع‌گیری و یا رفتار می‌کنند که در نهایت تاوانش را جامعه مهاجر ما می‌دهد، جامعه‌ای که از هیچ حمایت دولتی برخوردار نیست. هر بار بعد از این تظاهرات‌ها و موضع‌گیری‌ها جامعه مهاجر گروگان تنش‌های سیاسی دو کشور می‌شوند و هر کسی که این تنش را ایجاد می‌کند در این قضیه مسئول است .

در افغانستان عده‌ای هستند که از تیره شدن روابط دو کشور سود می‌برند. زیرا دشمنی با ایران برایشان منافع سیاسی و اقتصادی دارد. اما مسوولیت دولت افغانستان این است که در پی گسترش روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با ایران باشد. زیرا افغانستان و ایران دارای اشتراکات تاریخی و تمدنی است؛ و این موضوع را نمی توان در تعمیق مناسبات دو کشور نادیده گرفت و یا دست کم انگاشت.

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟