مدعیان رهبری هزاره ها و قضاوت تاریخ

  • انتشار: ۲۹ جوزا ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 115119

تاریخ هزاره پر است از درد و تبعیض و بی عدالتی و هزاره ها برای گذران زندگی و برای تامین نان بخور نمیر؛ و برای حفظ جان شان به هر کوه و دره ای رفتند تا کسی به آنها کاری نداشته باشد همکاری و همیاری از هیچ بنی بشری توقع نداشتند و فارغ از هیاهو و سیاست و شیطنت های رایج، داشتند زندگی می کردند و اما دریغ و درد اینجاست که فاشیسم ویرانگر، همان زندگی مشقت بار شان را به جهنم دیگری تبدیل کردند و مالیات سنگین و کمرشکن و بگیر و به بندهای بی دلیل و به رگبار بسته شدن و… از پیش پا افتاده ترین جرایمی بود که علیهِ هزاره ها اِعمال می گردید و هزاره های بی دفاع که نه دست ستیز داشتند و نه پای گریز، مجبور به اطاعت حاکمان محلی و مرکزی بودند و واقعا آن شکنجه ها را نمی توان تحریر کرد این چه گذشته است شاید ده درصد آن در لای کتاب ها نگاشته شده است.
اما در زمان حال، با دیدن چنین تصاویری در چنین جغرافایی هم ظلم و ستم های گذشته در اذهان تداعی می گردد و این تصویر، تصوری ما از مدعیان رهبری هزاره ها را درست نشان میدهد یعنی رهبرانی داریم که از نام و نشان هزاره ها و از فروش این ملت، رفتند به مقام های بلند دولتی رسیدند و در این روزها در آپارتمان های شیک بر سنجاب شاهی خفته اند و اوضاع را فقط از طریق شبکه های اجتماعی نظاره دارند و شاید برخی های آنها، خبرهای پر غصه ی ولسوالی پاتو و بهسود و حوالی بامیان… را دنبال نکنند اینکه سهم سفرهای خارجی شان کنسل نباشد، این که پول دسترخوان و سبزی و گوشت و مواد خوراکی شان تامین باشد، برای آنها مهم نیست که هزاره ها در کجا و توسط چه کسی از خانه و کاشانه شان آواره و دربدر یا سلاخی می گردند!

شاید یک دو روز زندگی با اقامت در محله اعیان نشین کابل و با خوردن هفت نوع غذا و با داشتن صدها محافظ و… لذت بخش باشد و دل کندن از آن نیز هزینه های مالی و جانی داشته باشد، ولی نمی توان از دم تیغ تیز قضاوت تاریخ به آسانی گذشت! تاریخ خواهند نوشت در یک مقطعی از تاریخ ما داشتیم کسانی که دقیقا از آدرس و نام هزاره ها به نان و نوا رسیدند و شهرک ها و تجارت ها ساختند و راه انداختند و توسط ملیت هزاره، از دولت پول گرفتند و بردند و بریدند، اما لذات مادی، گوش آنها را کر، چشم آنها را کور و زبان آنها را لال ساخته بود و حتی وجدان شان را لگد مال کردند و به حدی مسخ شدند که حتی بر ضد افرادی که حامی و مدافع هزاره در سنگرها بودند موضع گرفتند و آنها را کشتند یا فراری دادند تا جاده برای استبداد قومی را صاف کنند.

تاریخ فراموش نخواهد کرد که چقدر جوانان تحصیل کرده و نخبگان دانشگاهی ما در میدان دهمزنگ پرپر شدند و یا مسلخِ نونهالان دانش آموزان در آموزشگاه کوثر و موعود و مکتب سید الشهداء برای همیشه در حافظه تاریخ می ماند و همه این ها از بی عرضگی همان افرادی است که در وقت گرفتن آرای هزاره ها، هزار نوع دروغ و شعارهای فریبنده برای تامین امنیت هزاره ها سرداده بودند و اما به هیچ یکی از وعده ها عمل نکردند که هیچ، بلکه قتل عام ها راه انداختند.

علی ظفر یوسفی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟