مثبت و منفی سازمان ملی مهاجرت

  • انتشار: ۲۷ عقرب ۱۴۰۱
  • سرویس: تیتر 2دیدگاه
  • شناسه مطلب: 134405

حضور مهاجران افغانستانی در ایران برابر است با تشکیل نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷٫ هم‌زمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در افغانستان گروه‌های چپ دست به کودتا زدند. در پی آن جهاد شروع شد و ارتش سرخ آمد و … در نتیجه جنگ‌های خونین، شهروندان افغانستان به جمهوری اسلامی ایران مهاجر شدند. البته تعدادی هم در زمان شاه به ایران آمده بودند.

در این ۴۳ سال ایرانیان به میلیون‌ها افغانستانی بی‌پناه و جنگ‌زده پناه داده و از آن‌ها در کشور خود پذیرایی کرده اند. این واقعیت را تاریخ روابط دو ملت هرگز فراموش نخواهد کرد؛ امّا در این مدّت بس طولانی هیچ قانون مصوب و مدوّنی برای اداره این جمعیت میلیونی وجود نداشته است؛ قانونی که مسؤلان ایرانی رفتار خود را به آن مستند کنند و مهاجرین بتوانند برای دادخواهی به آن چنگ بزنند؛ بلکه میلیون‌ها مهاجر بر اساس سلیقه مسؤلان و حاکمان اداره و سفت و سست شده است؛ مثلاً بین رفتار دولت‌های اصول‌گرا و اصلاح‌طلب تفاوت‌های آشکاری بوده است.

با گذشت ۴۳ سال، دو سه سالی است که از تدوین قانونی در این مورد سخن گفته می‌شود و به تازگی مجلس شورای اسلامی با کلیات لایحه پیشنهادی دولت مبنی بر تشکیل “سازمان ملی مهاجرت” موافقت کرده و قرار است در آینده نزدیک در مجلس بررسی و تصویب شود.

این قانون اگر با نظر نیک انسانی دیده شود و پیشینه مشترک تاریخی، فرهنگی، زبانی، دینی و جغرافیایی دو کشور افغانستان و ایران در نظر گرفته شود کاری است شایسته و به سود مهاجرین افغانستانی مقیم ایران؛ پیش از این‌که این قانون در مجلس تصویب شود لازم است صاحب‌نظران مهاجر افغانستانی دیدگاه‌های خود را درباره آن بنویسند و به گوش نمایندگان و دیگر مسولان ایرانی برسانند.

بنده با خواندن این لایحه این چند مورد به ذهنم رسید که یادآوری می‌کنم؛ با این امید که شنیده شود.

۱- یکی از مسایلی مربوط به مهاجرت مسأله تابعیت است؛ در کشورهای مختلف، براساس خاک یا خون به فرزندان متولد در آن کشورها تابعیت می‌دهند و حتی به کسانی که از کشور دیگری می‌آیند نیز پس از سه سال یا پنج سال یا … تابعیت داده می‌شود. با این‌که دو سه نسل از مهاجرین افغانستانی در ایران به دنیا آمده‌اند؛ امّا در این قانون از تابعیت هیچ نامی برده نشده و مسأله تابعیت به طور کلی نادیده گرفته شده است. عدالت انسانی و رأفت اسلامی این را نمی‌پذیرد.

۲- حتی قانون تابعیت فرزندان مادر ایرانی که در چند سال گذشته تصویب شده بود نیز در قانون مهاجرت لغو شده است و آن‌ها نیز نمی‌توانند ایرانی شوند.

۳- مهاجرانی افغانستانی از ۴۰ سال به این طرف در ایران زندگی می‌کنند و حدود یک میلیون از جمعیت پنج میلیونی مهاجر، ۳۵ تا ۴۰ سال در ایران زندگی کرده و سه، چهار نسل در جمهوری اسلامی به دنیا آمده و بزرگ شده‌اند؛ اما بخشی از مهاجرین کنونی در سال جاری و پس از سقوط جمهوریت مهاجر شده‌اند. قانون مهاجرت، مهاجر چهل ساله و یک ساله را یک‌ کاسه کرده و به یک چشم دیده است. به نظر می‌رسد این نگاه عادلانه نمی‌باشد.

۴- این قانون از قیدوبندهای چهل ساله‌ای که مهاجرین را رنج داده مانند مشکل تردد بین شهرها، تمدید سالیانه مدارک و … چیزی کم نکرده بلکه در مواردی قیدوبندهای دیگری بر آن‌ها افزوده است.

۵- این قانون، مسأله را کلی دیده و بین مهاجرین افغانستانی که مشترکات بسیاری با ایرانی‌ها دارند و در موارد زیادی ثابت کرده‌اند که ایران را دوست دارند و برای امنیت و آبادی ایران فداکاری کرده جان هم داده‌اند با یک مهاجر از کشورهای دیگر تفاوتی نگذاشته است.

۶- در قانون‌گذاری و اجرا و نظارت و شوراها و … برای حضور و نظر خود مهاجرین هیچ جایگاهی در نظر گرفته نشده است. بهتر است در برخی موارد مثلاً در شوراها و نظارت‌ها نمایندگانی از مهاجرین نیز حضور داشته باشند.

و ما علینا الّا البلاغ

سید اسحاق شجاعی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟