فرصت هایی که به سرعت از دست می‌روند

  • انتشار: ۱۹ جوزا ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 114469

خبر های پی هم از سقوط ولسوالی های مختلف در فاریاب و غزنی و جاهای دیگر به دست طالبان، هرچند که افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده، اما چندان غیر قابل پیش بینی نبود.

واقعیتی که با آن روبرو هستیم اینست که آمریکا، در یک چرخش موضع کاملا آشکار (نسبت به رویکرد بیست سال گذشته خود)، تصمیم قطعی گرفته تا از افغانستان خارج شود و حداقل برای مدتی، افغانستانی ها را به حال خودشان وا گذارد.

این استراتژی، به این معناست که از نظر آمریکا، از این پس، جنگ دولت افغانستان و طالبان، یک مسأله داخلی است و هر طرفی که بتواند بر دیگری غلبه کند و قدرت را در دست بگیرد، متحد آمریکا در افغانستان شمرده خواهد شد.

آمریکایی ها نیروهای خود را تا سپتامبر سال جاری از افغانستان خارج خواهند کرد، و پس از آن، میدان جنگ است که تعیین خواهد کرد ملا غنی وارد ارگ خواهد شد یا اشرف غنی در ارگ باقی خواهد ماند.

ظاهراً، وقوع جنگ وسیع در ماه‌های آینده، ناگزیر است و آمریکا هم در حد یک نظاره گر، منتظر خواهد ماند تا با پیروز جنگ، کیفیت ادامه تعاملات خود را تنظیم کند.

آمریکا با دولت افغانستان پیمان استراتژیک دارد و با طالبان، توافق نامه دوحه. بنابراین برای آمریکا واقعا فرقی ندارد که طالبان بر افغانستان مسلط شوند یا حکومت کابل و یا هم ترکیبی از این دو. آمریکایی ها در آینده با هردو طرف، آمادگی کار دارند و منتظر دوئل طالبان و حکومت خواهد ماند.

طالبان، با اعتماد به نفسی که در دو سال اخیر پیدا کرده و در قد و قامت کسانی که آمریکا را از کشور بیرون کرده اند، حالت تهاجمی به خود گرفته اند.
آنها رسماً، هم گفتگوهای دوحه و هم اجلاس استانبول را ترک گفته اند و در بسیاری از ولایات، در حال پیشروی هستند. طالبان در برخی ولایات، امکان تصرف مراکز ولایت را هم دارند و اگر تا کنون دست نگاه داشته اند، احتمالا به این دلیل است که منتظر پایان خروج آمریکایی ها هستند تا مسأله افغانستان از نظر جامعه جهانی کاملا به یک مسأله داخلی تبدیل شود.

در چنین شرایطی، حکومت که در ضعیف ترین شرایط بیست سال گذشته از نظر قدرت نظامی قرار دارد، ناچار شده تا مناطق مختلف را اولویت بندی کند و با هدف حفظ تسلط خود بر مناطق مهمی همچون شهر کابل و چند نقطه دیگر، با خارج کردن نیروهای نظامی خود از مناطق کم اهمیت تر (به زعم خود)، تلاش دارد تا کمربند های دفاعی را در مناطق مهمتر، استحکام ببخشد.

اما آنچه که حکومت در حال انجام آن است، تنها اقدامی برای تقویت ساختار دفاعی در مناطق مهم نیست، بلکه در ضمن آن در حال برنامه ریزی برای شرایطی است که ممکن است در آن، حکومت ساقط شود.

از توافق بر سر تقرر بسم الله خان محمدی در پست وزارت داخله، مدت نسبتا زیادی می‌گذرد، اما بعید است که او بتواند بر این کرسی تکیه بزند. چرا که در دکترین سیاسی رهبران ارگ، آنچه که در روزهای آخر حکومت نجیب اتفاق افتاد و با سقوط حکومت کمونیستی، هر جنرالی، امکانات در دست داشته خود را به فرماندهان جهادی هم تبار خود تحویل داد، نباید بار دیگر تکرار شود و چنانچه یک غیر پشتون در وزارت دفاع یا داخله باشد، احتمالا همان گونه خواهد شد.
از نظر مقامات ارگ، اگر حکومت و امکانات آن به دست طالبان بیفتد، بهتر از آن است که در اختیار غیر پشتون ها قرار گیرد.

بنابراین، علاوه بر اینکه سقوط ولسوالی های متعدد از این پس، نباید چندان عجیب دانسته شود، بلکه حذف چهره های غیر پشتون و ضد طالب نیز احتمالا در دستور کار دولت قرار خواهد گرفت.

در این میان، احمد مسعود و عبدالرشید دوستم دقیقا میدانند که در آینده نزدیک، چه اتفاقی خواهد افتاد.

آن دو، از یکسو در حال تامین امکانات نظامی هستند و برای این مقصد، رایزنی های وسیعی با کشورهای منطقه از جمله روسیه را آغاز کرده اند و از سوی دیگر در حال ساماندهی نیروی انسانی می باشند.

هم مارشال دوستم و هم احمد مسعود به خوبی دریافته اند که در شرایط کنونی، انجام مانور های کلان نظامی و به رخ کشیدن قدرت جنگی، می‌تواند مانعی در برابر هجوم ناگهانی طالبان تلقی شود و از همین تاکتیک، در حال بهره گیری هستند.

در این بین، فقط رهبران هزاره و شیعه هستند که به جای فعالیت میدانی، هنوز هم به دعوا و کشمکش بر سر قبولی یا عدم قبولی طرح امنیتی خود توسط اشرف غنی مشغول اند و روشنفکران و اهل فهم ما هم به جدال بر سر کنسرت بند امیر و بودجه آبادسازی مرقد میر هاشم آقا.

تنها چیزی که در این روزها در مخیله شیعیان و هزاره ها نمی‌گذرد، آمادگی گرفتن برای روزهای فوق العاده سختی است که فاصله چندانی با آن نداریم.

ما هم همچون تاجیک ها و ازبیک ها، برای حفظ موجودیت و جان خود به قدرت نمایی نیاز داریم، اما رهبران ما تا این لحظه، همه چیز را از اشرف غنی طلب دارند.

رهبران سیاسی هزاره و شیعه هنوز خود را متعهد به همکاری با دولت میدانند و تلاش دارند که ساختاری دفاعی در قالب یک تشکیلات مورد تایید دولت ایجاد کنند.
آنها تلاش می‌کنند تا آخرین لحظه، کاری نکنند که فعالیت غیر قانونی و خارج از دولت شمرده شود و به همین دلیل، مداوما در حال طرح نویسی برای ایجاد تشکیلاتی در سایه اردو یا پلیس هستند.
حال آنکه این دولت، هرگز چنین اجازه ای را به آنها نخواهد داد و آنقدر زمان تلف خواهد شد که دیگر وقتی برای جبران و فرصتی برای حفظ جان نمانده باشد.

خرابی کار تا حدی است که ممکن است به زودی، آدمهایی در حد و‌اندازه ذوالفقار امید تنها به دلیل اینکه زودتر تدبیر دفاعی و جنگی گرفته اند، لحیه جنبان مطلق جامعه هزاره و شیعه شوند.

اگر از این حکومت قرار بود آبی گرم شود، تاجیک ها و ازبک ها اینگونه علنی و جسورانه به دنبال ایجاد تشکل های دفاعی مستقل از حکومت نمی رفتند.

اگر کاری نکنیم، پایان تابستان، پایان خوشی هایمان خواهد بود.

سید احمد موسوی مبلغ

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟