به قلم سناتور رحمان مالک، وزیر امور داخله پیشین پاکستان؛

ظهور و سقوط طالبان/طالبان را خلق کردیم تا با ائتلاف شمال بجنگد

  • انتشار: ۸ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 115805

وضعیت خطرناک روز افزون در افغانستان به سمت جنگ داخلی میان فرقه های مختلف مجاهدین به شمول طالبان به پیش می رود. به نظر می رسد ایالات متحده امریکا به طور دائم حمایت نظامی خود از حکومت افغانستان را قطع می کند و این خود یک چالش کلان برای حکومت فعلی افغانستان به شمار می رود. حلقه مشکلات مرتبط با افغانستان همواره مشکلات مشترکی برای هر دو کشور افغانستان و پاکستان به همراه داشته است. پاکستان در گذشته همواره از جنگ و بی ثباتی و بلاتکلیفی در افغانستان رنج برده است. به نظر می رسد برخی حلقات ضد پاکستانی تلاش دارند یک بار دیگر جنگ افغانستان را به پاکستان بکشانند. برای اجتناب از این امر هوشیاری زیاد لازم است.

وضعیت کنونی افغانستان شروع یک فصل زمستان را به من یادآوری می کند، زمانیکه در دفترم نشسته بودم: اپراتور از طریق تلفن ثابت قدیمی و سیاه رنگ اداری مرا به جنرال نصرالله بابر، وزیر امور داخله وقت پاکستان، وصل کرد. جنرال بابر از من خواست به دفترش بروم، وی پشت تلفن کمی هیجان زده به نظر می رسید. به دفتر بخش مواد مخدر وزیر در منطقه آبی رفتم. به محض رسیدن به سالن کنفرانس رفتیم، ملا محمد عمر آنجا بود، لنگی(عمامه) به سر داشت و یک چشمش کور بود. به ملا عمر معرفی شدم. ملا عمر و دو همکار دیگر طالبانی اش را در تصرف قندهار مصمم یافتم. جنرال بابر به مجاهدین از جمله گلبدین حکمتیار بسیار نزدیک بود. جنرال بابر زمانیکه والی(فرماندار) ایالت خیبرپختونخوا بود به رشد و شهرت گلبدین کمک کرده بود.

جنرال بابر به من گفت قبلا از سوی «ذوالفقار علی بوتو» مامور شده مراقب دوستان افغانستانی باشد و در ادامه به عنوان تورن جنرال(سرلشکر) دستیار ویژه در دولت اول حزب مردم پاکستان تعیین شده است. جنرال بابر سپس به وزارت امور داخله پاکستان رسید و از تمام نفوذ و سلطه اش برای ایجاد طالبان استفاده کرد و رابطه بسیار خوبی با رهبران افغان داشت.

جنرال بابر خیلی زود توانست تمام رهبری طالبان را به همراه چند دیپلمات خارجی دور میز نان چاشت(ناهار) جمع کند. تورن جنرال ذوالفقار و تورن جنرال عبدالعزیر که به دلیل نقش شان در کودتا علیه نخست وزیر نواز شریف مشهور شدند، نیز در این کار به جنرال بابر کمک کردند. به طور نزدیک با جنرال بابر کار کردم و شاهد ظهور طالبان علیه ائتلاف شمال بودم. جنرال بابر تصمیم گرفته بود گروهی را علیه نیروهای ائتلاف شمال به فرماندهی احمد شاه معسود عَلم کند(تاسیس کند). احمد شاه مسعود تحت کنترل ایران و هند عمل می کرد. در ادامه ائتلاف شمال نیز مورد حمایت ایالات متحده امریکا قرار گرفت. طالبان در ادامه نه تنها در برابر ائتلاف شمال مقاومت نمود که به کمک ما(پاکستان) کنترل بخش های زیادی از افغانستان را نیز در دست گرفت. دولت طالبان(امارت اسلامی) توسط ایالات متحده امریکا و عربستان سعودی به رسمیت شناخته شد. رئیس جمهور جرج دبلیو بوش پدر که زمانی به عنوان معاون مدیر پیشین در میز افغانستان سی آی ای کار کرده بود، به طالبان نگاه توام با احترام داشت.

این اشتباه بزرگی از سوی طالبان بود که گلبدین حکمت یار را راندند و از اسامه بن لادن دعوت کردند به آنها کمک کند. بعد از به قدرت رسیدن طالبان در سال ۱۹۹۶، حکمتیار تبعید و از کشور بیرون رانده شد. در همین زمان اسامه بن لادن و در تاریخ هجده می سال ۱۹۹۶ میلادی به افغانستان وارد شد و دوستی نزدیکی با ملا عمر برقرار نمود. اسامه بن لادن که در سودان تحت نظارت شدید سی آی ای بود در نهایت توانست از ذره بین نظارت امریکا بگریزد و از طریق مصر به افغانستان برسد. وی نظارت امریکا را شکست و حتی توانست برای هواپیمای سی-۱۳۰ خود سوخت فراهم نماید. دوستی اسامه بن لادن با ملا عمر در حقیقت آغاز سقوط رژیم طالبان بود. در همین زمان، شرایط و اوضاع زندگی در کشور خودم و به ویژه پس از نجات از یک سوء قصد جانی مرا مجبور کرد از طریق افغانستان از کشور فرار کنم. در آن زمان، افغانستان تحت کنترل کامل طالبان بود.

یکی از دوستانم که او نیز ارتباط نزدیکی با طالبان داشت به من در سفر به افغانستان و سپس پرواز به اروپا کمک کرد. زمانیکه در پوشش ژونالیست فعالیت می کردم به چشم خویش می دیدم که چگونه طالبان پاکستانی در مناطق جنگی حضور داشتند. سقوط طالبان بعد از حادثه یازده سپتامبر شروع شد زمانیکه من و شهیده محترمه بی نظیر بوتو در تبعید بودیم. بی نظیر بوتو ارزیابی نموده بود حمله امریکا به افغانستان برای دستگیری اسامه بن لادن نزدیک است. وی از من خواست با استفاده از ارتباطات قدیمی ام از بروز این جنگ جلوگیری نمایم چراکه این جنگ می توانست به هر دو طرف مرز کشیده شود. به یکی از وابسته های نزدیک طالبان که در تماس مستقیم با ملا عمر و نیز برخی از کشورهای مهم خاورمیانه بود، زنگ زدم.

دوستم با ملاعمر صحبت کرد و وی راضی شد اسامه بن لادن را به یک کشور سومی تحویل دهد تا محاکمه شود. وقتی بی نظیر بوتو از طریق یک کشور دوست این پیام را به امریکایی ها رساند، این پیشنهاد رد به این بهانه که خیلی دیر شده، رد شد. در همین زمان بود که جنرال پرویز مشرف از سوی امریکایی ها تحت فشار قرار گرفت تا تمام خواسته های آنها را بپذیرد. من و شهیده محترمه بی نظیر بوتو نتوانستیم از این جنگ جلوگیری کنیم. دوست افغان ما هنوز یک رهبر سیاسی با احترام بالا در افغانستان است و ممکن است رئیس دولت موقت شود اگر تمام سهامداران موافقت نمایند.

ایمن الظواهری(یک تروریست سرسخت دیگر) که پس از اسامه بن لادن رهبری القاعده را برعهده گرفت نیز مشخص شد در مناطق قبایلی پاکستان مخفی شده است. دنیا باید متوجه باشد که ایمن الظواهری کیست: او در قتل انور سادات که به دستور گروه های جهادی اسلامی صورت گرفت، نقش داشت. الظواهری در سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۱ به عنوان جراح در مصر فارغ التحصیل شد. وی در پیشاور پاکستان به عنوان یک امدادگر در صلیب سرخ کار خود را شروع کرد و به طور عمده مهاجرینی که از جنگ افغانستان متاثر شده بودند را درمان می کرد. در این زمان، وی برای توطئه چینی برای کشتن انور سادات چندین سفر به افغانستان انجام داد و جنگ را مشاهده نمود.

من ایمن الظواهری جوان که قصد داشت به کمک مدیر صلیب سرخ مصر، عموی یوسف رمزی (زاهد الشیخ) و برادر بزرگتر خالد الشیخ، فرار کند را دستگیر کردم. الظواهری یکی از خطرناک ترین چهره های تروریستی ست و اگر زنده باشد، دوباره سر بالا خواهد کرد. مثلث «طالبان افغانستان، تحریک طالبان پاکستان و القاعده» به قیمت شکست واحد طالبان رشد کرد، حکمتیار به ایران پناهنده شد و اسامه بن لادن از طریق تورابورا فرار کرد.

ظهور و سقوط طالبان اینک در هر دو طرف یک تاریخ است و رهبران اصلی حقانی هست. گردش زمان عجیب است و این زمان هست که مقاصد ملت ها و اشخاص را انتخاب می کند.

رشد طالبان یک پدیده بود اما اکنون این گروه دیگر آن گروه متحد قبلی نیست. طالبان فراموش کرده اند که پاکستان چگونه آنها را خلق کرد و آموزش داد. متاسفانه رهبران طالبان امروز به جای پاکستان به هند نزدیک ترند.

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟