شیعه کشی و تاوان جرم های سیاسی معکوس!

  • انتشار: ۲۴ میزان ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 122555

کشتار فجیع مسجد فاطمیه قندهار, ادامه ی کشتار مسجد سیدآباد قندوز و درتکمیل کشتار مزار و یکاولنگ و دهمزنگ است. پیداست که این کشتارها با هرعنوان و از جانب هر گروه و تحت هر نامی که صورت بگیرد، امریست معطوف به یک حرکت دیرینه، هدفمند، سیستماتیک و با هدف نفی وطرد و تباهی یک گروه قومی ـ مذهبی.
این نکته، سرِ دراز و ریشه های عمیقی دارد که نباید بسترهای تکوین آن را نادیده بگیریم و یا منطق تداومش را ممعکوس جلوه بدهیم:
ضعف سیاسی، ضربه پذیری اجتماعی، فقدان پشتوانه ی بیرونی و ناتوانی در انتقامجویی، از جمله مهمرتین عوامل و دلایلی می باشند که جامعه هزاره ـشیعه را درمعرض نخستین و در دسترس ترین هدف کشتار سیستماتیک، اخطار و خطر نسل کشی، کوچ اجباری و حذف سیاسی قرار داده است.
تجربه و سیرِحوادث سه دهه ی اخیر بخوبی نشان داده که تا/لبان نخستین و بزرگترین مجری قتل و کشتار و حذف سیاسی و جنوساید بشری در برابر جامعه ی هزاره ـ شیعه بوده اند. کشتار دهه ۹۰ قرن بیستم در مزار و یکاولنگ، پس از نسل کشی هزاره ها دردهه ۹۰ قرن نزدهم، دومین تصفیه ی قومی سیستماتیک درسرنوشت این جامعه بود که توسط گروه طالبان انجام شد.
تمام کشتارها و سربریدن های مسافران و دانشجویان و بسیاری از حملات انتحاری که درطول بیست سال اخیر درمساجد، تکیه خانه ها، مراکز آموزشی، تجمعات مظاهره کنندگان، مدارس و کلپ های ورزشی، اماکن مقدس مذهبی، زیارتگاهها و حتا زایشگاهها و مراکز درمانی صورت گرفته، مظنون اصلی و درجه اول آن، گروه تا/لبان بوده اند.

  1. با تسلط سیاسی و غلبه ی نظامی گروه تا/لبان برکل افغانستان و درپی آن، استقرار امارت خودخوانده توسط این گروه، بازهم سبک و تاکتیک کشتار هزاره هاـ شیعیان، درست براساس همان سبک و شیوه ی شناخته شده ی تا/لبان انجام می گیرد که بطور پیوسته درطول دو دهه گذشته توسط این گروه اجرا می شد. اگر ادعا شود که این کشتارها کارِِ داعش است، اولن داعش نسخه ی دیگری از همان طالبِ دیروز می باشد که از دامن این گروه تکثیر شده است؛ دومن فرض را براین بگیریم که داعش، موجودی فرازمینی و فراتا/لبی است، قطعن سهل انگاری، بی تفاوتی و بی مسولیتی عمدی این گروه، نسبت به اینگونه کشتارهای هدفمند و پیوسته، که حالا ادعای امارت برکل افغانستان را هم دارند، امریست افتابی تر از خورشید. این بی مسولیتی و بی تفاوتی، اگر نگوییم ظن همدستی و فاعلیت این گروه را نشانی میدهد، دستکم، نشانه ی رضایت و گشاده رویی این گروه در برابر داعش نسبت به این کشتارها می باشد.
  2. سکوت معنادار جمهوری اسلامی ایران در برابر کشتار هدفمند هزاره ها/ شیعیان از یکسو و حمایت آشکار تهران از تا/لبان و تلاش مجدانه ی مقامات اثرگذار امنیتی، سیاسی و سرداران نظامی و ایدئولوگ های فرهنگی و رسانه ای این نظام درجهت اثبات چهره ی خوش تراش و معصومانه از تا/لبان از سوی دیگر، نشانه ی آشکاری از ناپیوستگی منافع و ارزشهای فرهنگی و سیاسی و ملی هزاره هاـ شیعیان افغانستان با منافع و ارزشها و سیاست ها و سرنوشت جمهوری اسلامی ایران می باشد؛ امری که درمیدان عمل سیاسی و در بستر تحولات تاریخی چهار دهه اخیر، بارها به اثبات رسیده اما در افغانستان، چوب شیعه گری و وابستگی هزاره هاـ شیعیان به ایران، همواره برفرق این قوم ـ جامعه فرود آمده است و تاوان سیاسی و هزینه های اجتماعی ـ انسانی فراوانی بابت این اتهام و جرم اثبات نشده، پرداخته اند.
    این، درحالیست که جمهوری اسلامی درسیاست های استراتژیک و عملی خود همواره برهمسویی و حمایت از احزاب و گروههایی مانند جمعیت اسلامی، حرکت انقلاب مولوی منصور و حتا حزب اسلامی حکمتیار و اکنون امارت تا/لبان اولویت راهبردی قایل بوده است.

حمزه واعظی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟