شریک دزد یا رفیق قافله

  • انتشار: ۱۵ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 116053
طالبان

جنگ در برابر طالبان جنگ با اشباح است و مشکل. جایی که طالبان زور دارند، ویران می‌کنند، انفجار می‌دهند و بازور حکومت می‌کنند؛ اما در خطوط مقدم جبهه، جایی که زور ندارند و توازن قوا حاکم است، طالبان از یک‌سو قرآن بدست سراغ پیرمردهای خرفت و نادان می‌روند و آن‌ها را به عنوان میانجی، ابزار قرار می‌هند تا کنترل منطقه را با کم‌ترین درگیری بدست گیرند و از طرف دیگر طالبی که همان‌جا می‌جنگد، فرقش، با یک دهقان فداکار، در یک بیل است؛ حالتی که در مدت حدود پانزده ثانیه، تغییر می‌کند. وقتی طالبی تفنگ به دست داشته باشد وضعیت کاملا معلوم است؛ اما وقتی همان فرد تفنگ را در بین مزرعه پنهان کند و بیل را بگیرد، می‌شود، دهقان و فرد غیر نظامی، بنابراین سربازی که تا چند دقیقه پیش شلیک او را می‌دیده حق کشتن و دستگیر کردن او را ندارد.

در عرصه سیاست و فرماندهی امور نظامی وضعیت از این هم پیچیده‌تر است. کسی در بالا‌ترین موقعیت سیاسی و نظامی فرمان می‌راند یا کسانی که در رده دوم و سوم امور سیاسی یا نظامی نقش ایفا می‌کنند معلوم نیست به معنای واقعی دارای روحیه جمهوری‌خواهی هستند یا نبض آن‌ها با امارت می‌زنند. مشخص نیست به نفع دولت فعالیت می‌نمایند یا به نفع طالبان کار می‌کنند.

به عنوان‌ نمونه الان مشخص شده‌است که در گذشته، آقای کرزی در یک نقش منافقانه، هم رئیس جمهور بوده و هم‌زمان، دشمنان جمهوریت را نیز حمایت می‌کرده است. الان هم در برخی ولسوالی‌ها، مثل ولسوالی‌های بدخشان، سربازان از سایه‌ی خود می‌ترسند و روباه را شیر ژیان می‌پندارند؛ در حالی که طالبان کیلومترها دور هستند؛ ارتش بدون رویارویی با طالبان، آنجا را تخلیه می‌کند. گفته می‌شوند، در مواردی هم به‌ صورت تامل‌برانگیز، سربازان، اجازه پیشروی ندارند. ریشه‌ همه این نابسامانی‌ها، بر می‌گردد به همین وضعیت مبهم و مه‌آلود. اصلا معلوم نیست، شریک دزد کیست و رفیق قافله چه کسی می‌باشد و چه‌کسانی هر دو نقش را بازی می‌کنند.

دکتر سید جواد سجادی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟