سوالات اساسی در مورد خروج امریکا از افغانستان که دولت بایدن باید پاسخ دهد!

  • انتشار: ۸ جوزا ۱۴۰۰
  • سرویس: بین المللدیدگاه
  • شناسه مطلب: 113692

تازه ترین گزارش بازرس کل وزارت دفاع امریکا برای عملیات آزادی (سنتینل) در مورد روند در حال انجام خروج نیروهای نظامی امریکا از افغانستان چند سوال مهم را مطرح کرده است. این سوالات شامل «پایبندی طالبان به تعهدات ضد تروریستی سپرده شده، توانایی طالبان در ادامه سرباز گیری و کسب دستاورد در میدان جنگ، توانایی و اهداف داعش شاخه خراسان، حمایت دوامدار از نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان و آموزش و حفظ قراردادهای صورت گرفته» می باشد.

براساس اطلاعات گزارش، به نظر نمی رسد طالبان به طور کامل به تعهدات خود عمل کرده باشند. گزارش نشان می دهد القاعده همچنان برای حفاظت روی طالبان حساب می کند و دو گروه در دهه های گذشته ارتباطات خود را مستحکم ساخته اند و به گفته سازمان استخباراتی دفاعی وزارت دفاع امریکا برای طالبان و القاعده کار سختی ست که این ارتباط را قطع کنند. گزارش قبلی بازرس کل وزارت دفاع امریکا نیز نشان داد جنگجویان القاعده در افغانستان همچنان با طالبان هماهنگی و همکاری های آموزشی دارند.

ایالات متحده امریکا در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ در بیست فبروری سال گذشته میلادی(۲۰۲۰) یک توافق نامه صلح با طالبان در دوحه قطر امضا نمود. براساس مفاد این توافق نامه طالبان می بایست ارتباط خود با گروه های تروریستی از جمله القاعده را قطع کنند و اجازه ندهند از خاک افغانستان تهدیدی متوجه امریکا گردد. با اینکه از تصمیم رئیس جمهور جو بایدن در مورد حفظ توافق نامه صلح امریکا با طالبان و دستور به خروج کامل نیروهایی امریکایی از افغانستان تا یازدهم سپتمر استقبال می کنم، اما معتقدم دولت بایدن در ارائه پاسخ مناسب به اینکه آیا طالبان به طور کامل به تعهدات خود عمل کرده اند یا خیر، ناکام بوده است.

توافق نامه صلح امریکا با طالبان شامل مفاد مشروط می باشد، اینکه در صورت برداشته شدن قدم های مشخص از سوی طالبان، امریکا افغانستان را ترک خواهد کرد و اگر طالبان به تعهدات سپرده شده خود عمل نکنند، امریکا نیز مجبور به ترک افغانستان نخواهد بود و نباید هم این کشور را ترک کند. زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه ایالات متحده امریکا در امور صلح افغانستان، در جلسه استماعی کنگره گفت طالبان برخی اقدامات را انجام داده اند اما قدم های بیشتری باید برداشته شود.

ایالات متحده امریکا یک هدف سیاست خارجی کلان در افغانستان دارد و آن اینکه اطمینان حاصل شود گروه های تروریستی به شمول القاعده از خاک افغانستان برای تهدید ایالات متحده امریکا و متحدانش استفاده نمی کند. به عبارتی دیگر امریکا باید مطمئن شود گروه های تروریستی فعال در افغانستان دیگر تهدیدی برای امنیت امریکا و متحدانش به شمار نمی رود. دولت بایدن باید به صراحت اعلام کند آیا طالبان به تعهدات خود در توافق نامه عمل کرده اند یا خیر و اگر عمل نکرده اند چه اهرم های فشاری برای وادار کردن این گروه به عمل به تعهداتش در اختیار دارد، آنهم در شرایطی که روند خروج نیروهای امریکایی از افغانستان ادامه دارد.

بازرش کل وزارت دفاع امریکا در ارتباط با این موضوع معتقد است طالبان خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را برای خود یک پیروزی قلمداد کرده از آن به عنوان یک امتیاز برای جذب نیروهای تازه استفاده می کنند. این مساله نیاز به بحث بیشتر دارد، اینکه طالبان در سرباز گیری توانایی بیشتر پیدا کرده اند. طالبان طی سال های گذشته ده ها هزار جنگجوی خود را در میادین جنگ از دست داده اند اما اینک قادرند جای خالی ایجاد شده را پر کرده درجات خود را ارتقاء دهد.

یکی از دلایل این وضعیت، ناکامی حکومت افغانستان و سهامداران قدرت در گردهم جمع شدن و ارائه یک جایگزین روشن به جای طالبان به مردم افغانستان می باشد. حکومت افغانستان علی رغم دریافت صدها میلیون دلار از جامعه بین المللی در تامین امنیت، ثبات و فرصت های اقتصادی ناکام بوده است. رهبران افغان به جای تلاش برای ملت سازی راه کسب قدرت و توانمندسازی خویش را انتخاب کرده اند و این خود سبب شده طالبان با جذب نیروهای مخالف دولت صفوف خود را تقویت نماید.

جامعه بین الملل می بایست حکومت افغانستان و رهبران این کشور را وادار کند به این شکست خود پاسخ دهند و آنها را تحت فشار بگذارد به جای پر کردن حساب های بانکی خود فکری به حال افغانستان بکنند: این اولین فاکتور حیاتی در آینده افغانستان است. اگر رهبران افغان یک دیدگاه واقع بینانه در مورد افغانستان اتخاذ نکنند، ماندن یا رفتن امریکا سودی نخواهد داشت چونکه طالبان همچنان به قدرت افزایی ادامه خواهند داد. نشانه هایی دال بر اختلاف روز افزون بین سهامداران قدرت در افغانستان وجود دارد و این سبب شده طالبان بیشترین بهره را از وضعیت موجود ببرند.

در ارتباط با اختلافات و تقسیمات، سوالاتی در مورد داعش شاخه خراسان مطرح می شود. همان طور که در سال ۲۰۱۵ زمانیکه داعش شاخه خراسان برای اولین بار در افغانستان ظهور کرد، طی گزارشی گفتم باید مشخص شود تا چه اندازه «دولت اسلامی عراق و شام» و «داعش شاخه خراسان» شاخه های واقعی داعش هستند، داعشی که خود را ملزم به انجام حملات تروریستی در سطح بین الملل می داند. باید جنگجویان داعش شاخه خراسان از جنگجویان ناراضی طالبان و دیگر نیروهایی که از گروه های تروریستی دیگر جدا شده اند، تفکیک گردد. واقعیت این است که داعش شاخه خراسان هنوز مخلوط است و علی رغم نگران کننده بودن گزارش بازپرس کل وزارت دفاع امریکا در مورد ظهور و گسترش داعش شاخه خراسان، هنوز نمی توان به درستی نوع تهدید این گروه برای امنیت امریکا را برشمرد. خوشبختانه طالبان و داعش شاخه خراسان دشمن یکدیگرند اما ایالات متحده امریکا در همکاری نزدیک با تما جناح ها در افغانستان باید داعش شاخه خراسان را تحت کنترل نگه دارد.

سوال دیگری که دولت بایدن می بایست در مورد خروج از افغانستان پاسخ دهد تکلیف قرارداد ها می باشد: اینکه امریکا پس از خروج از افغانستان چگونه می خواهد کار آموزش نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان را انجام دهد، قراردادهایی که سالهاست در افغانستان تطبیق و اجرا می شود. اگر قرار باشد تمام نیروهای نظامی و پیمان کاران امریکایی افغانستان را ترک کنند، چگونه باید پس از یازده سپتامبر پروسه آموزش نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان را پیش برد. از قضیه از دو بعد قابل بررسی ست: اول اینکه ختم زودهنگام قرار دادها چه هزینه ای دارد و دوم اینکه ایالات متحده امریکا و شرکای ائتلاف بین المللی اش برای ادامه آموزش و حمایت های نگهداری شان چه راه هایی را مد نظر دارند.

با اینکه معتقدم خروج نظامی امریکا از افغانستان گزینه ای با کمترین درصد بدی ست اما دولت بایدن هنوز به چندین سوال مهم در این مورد پاسخ نداده است. این در حالی ست که این سوالات خیلی زودتر از این ها باید پاسخ داده می شد.

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟