سهم ما از قدرت

  • انتشار: ۲۱ جدی ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 126263

قدرت، حداقل آنگونه که من می فهمم، محصول تنوع و کثرت ظرفیت نیروی های انسانی است.
جامعه پشتون در این جهت بی مانند است. طالب دارد که واقعا طالب است. تکنوکرات دارد. چپی دارد. جوان دارد. پیر دارد. مرد دارد. زن هم دارد مثل آن دختر فراهی که پارلمان را خرخانه گفته بود.
تاجیک ها با فاصله بسیار در جایگاه دوم است.
ازبیک ها را واقعا نمی فهمم.
اما هزاره ها به دلیل خالی بودن از چنین کثرتی، عجیب از قدرت تهی است. چهل سال پیش، به دلیلی که نمی دانیم چون درباره آن فکر نکردیم، در هزاره ها نیز چنین ظرفیتی به وجود آمد. نتیجه آن سهیم شدن مردانه و جانانه در جهاد و نیز ایفای نقش موثر در جبهه مخالف و مقابل جهاد بود. فرجام این سهیم شدن ها، بازی مقتدرانه در مقاومت غرب کابل.
اما این وضعیت خیلی زود به سمت یک میان مایگی ویرانگر رفت. در نتیجه، وقتی تکنوکرات ها به قدرت رسیدند، چند ملا و آخند هزاره مجبور شدند، ریش خود را بتراشند و کراوات و موی چربک بزنند و وارد بازی شوند که هیچ سر در نمی آوردند.
حال که طالب و امارت برگشته، باز ظرف ما در این طرف خالی است. در نتیجه چند نفر مدعی تکنوکراتی ما، مجبور شدند ریش بگذارند و لنگی سر کنند و وارد میدان شوند.
بدون شک سهم این افراد از بازی قدرت_حقیقت، همان اندازه است که سهم استاد دانش و همکارانش از دوره قبلی بود: صفر.

علی فائق

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟