سقوطِ ۱۴۰۰

  • انتشار: ۲۴ اسد ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهگوناگون
  • شناسه مطلب: 118817

در سال ۱۳۷۱ شهرها و ولایات و قول‌اردوها یکی پس از دیگری بدون جنگ به تصرف احزاب جهادی در می‌آمد. ما که از طریق رادیوها و تلوزیون‌ها، تحولات را دنبال می‌کردیم، حیران مانده بودیم که قوای مسلح چهارصد هزار نفری و حکومت نجیب به چه آفتی دچار شده‌اند که اینگونه مفت همه‌چیز را واگذار می‌کنند.

وقتی کتاب «اردو و سیاست» از شادروان سترجنرال نبی عظیمی (معاون وزارت دفاع و قوماندان گارنیزیون کابل) منتشر شد، تازه سناریو و حقایقِ پشتِ پردۀ آن سقوط‌ها و فروپاشی‌ها عیان گردید و معلوم شد که به دلیل اختلافات قومی ـ زبانی در درون حزب و حکومت و اردو، خلقی‌های پشتوزبان و پرچمی‌های فارسی‌زبان، هر کدام تلاش می‌کردند که هرچه زودتر، شهرها و مراکز دولتی و پایگاه‌های نظامی را به همزبانان و هم‌تبارانِ مجاهد خود تحویل دهند. در واقع یک نوع رقابت و مسابقه‌ای تسلیم‌دهی میان خلقی‌ها و پرچمی‌ها جریان داشت.

اینک در سال ۱۴۰۰ بار دیگر سریالِ سقوط‌های بدون جنگ و تسلیم‌دهی‌های ناشی از تبانی و خیانت و معامله‌گری، تکرار می‌شود. دولت غنی احمدزی سریع‌تر و آسان‌تر از دولت نجیبِ احمدزی فرو می‌پاشد و مسابقه‌ای تسلیم شدن به طالبان به شدّت جریان دارد.
حقیقت این است که اینک همه‌‎ی ما از حقایق و سناریوی پشت پردۀ این سقوط‌ها و فروپاشی‌های حیرت‌آور بی‌اطلاع هستیم. فقط بر اساس حدس و گمان و قیاس، رویدادها را تحلیل می‌کنم. ده سال بعد که خاطرات و اعترافاتِ غنی و صالح و محب و بسم الله محمدی و دیگر بازیگران از این روزهای تیره و تار منتشر شود، آنوقت از اسرار پشت پردۀ تحولات پرشتاب امروز آگاه خواهیم شد.

امیدوارم حداقل یکی از سران و گردانندگان نظام کنونی از این وجدان سالم برخوردار باشد که مثل شادروان عظیمی، حقایق پشت پردۀ تحولات حیرت‌آور کنونی را صادقانه و بی‌پرده برای نسل آینده روایت کند.

مسیح ارزگانی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟