دعواهای بی حاصل را کنار بگذاریم

  • انتشار: ۱۱ جدی ۱۴۰۰
  • سرویس: اجتماعیدیدگاه
  • شناسه مطلب: 125873

اخیرا شاهد دعوای بعضی از شیعیان هزاره و غیر هزاره در فضای مجازی بودم دعوای را که قبول ندارم و این تقسیم‌ بندی را در شرایط کنونی غلط می‌دانم نقطه مقابل این دو ؛ جریانهای است که شاید یک روز منافع و شرایط ایجاب می‌کند که به سوی دوستی با ما حرکت کند اما در حقیقت هیچ گاه خواهان قوی شدن ما نیست. سید و هزاره نمی توانند یکدیگر را حذف کنند اگر می توانیستند تا حالا کرده بودند . به نظرم نخبگان هردو قوم بجای مقابله سعی کنند که روش‌های اشتباه گذشته قوم گرای اصلاح شود زیرا قوم گرای در اقلیت ها جواب نمی‌دهد ؛ گاهی عوام اکثرا و خواص بعضا بسیاری از رفتارها را بر حسب اجبار و احساس و تقیه ی سیاسی انجام می دهند، اما غالبا معتقد به اشتراک فراوان هستند طبعا وجه افتراقی هم وجود دارد؛ دو برادر چه‌ بسا از یک نقطه شروع نمی‌کنند
متاسفانه ما یک لبخند را از یکدیگر دریغ می‌کنیم، اما در مقابل دیگران چاپلوسی و مهربانی زیاد از حد داریم و مهم ترین دلیل این نوع رفتار ما نیز ریشه تاریخی دارد، چراکه ما در تاریخ همیشه مورد ظلم و تبعیض و تحقیر واقع شده ایم و لذا تعلق ما به هم کمرنگ است، متاسفانه در نظر نگیرفتیم که سید و هزاره در طول ۱۵۰ سال در غم‌ها و حوادث در کنار هم بودند .
گاهی این پرسش در ذهنم خطور می کند که واقعا فرق بین شیعیان هزاره و غیر هزاره در چیست؟ یا جدای این دو از یکدیگر چه معنا و منفعتی دارد؟ این دو قوم در وفاداری و عدم وفاداری به اصول و فروع دین ، فقه ، آداب و رسوم ، زبان ، لباس و سبک زندگی مشابه هم هستند ، گاهی یک سید و هزاره تنها از رنگ عمامه شان شناخته می شوند !
پس این همه جنگ و دعوا برسری چیست ؟ من به تردید می افتم و فکر می کنم نقشه های وجود دارد که ما از آن بی خبریم ؛ مگر علامه اسماعیل بلخی از شخصیت‌های برجسته علمی و فرهنگی کشور و از رجال ماندگار تاریخ معاصر ما یک سید اصلاح‌گر و مجاهد و مبارز سیاسی و اجتماعی علیه حاکمان ضد هزاره ی وقت نبود و جوانان ما را به قیام علیه تبعیض و بی‌عدالتی فرا نمی‌خواند ؟ مرحوم حجت در شرایطی که شیعیان کابل در تقیه زندگی می‌کردند، برای خارج کردن انها از انزوا ، نماز جماعت و مناسبت‌های شیعیان را علنی و تکیه خانه چنداول را تاسیس نمود و پدر، عمو و جد او به دست عبدالرحمان به شهادت رسید ؛ واعظ بهسودی در مخالفت با حکام وقت دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال داده شد که تا کنون خبری از او نیست .
سید علی بهشتی بعد از پیروزی انقلاب از سوی خود هزاره ها به ریاست حکومت محلی برگزیده شد ؛ سید مصطفی کاظمی از بانیان اصلی و امضا کنندهٔ میثاق وحدت بود ؛ مرحوم آیت الله محسنی برای مطلق مردم شیعه مساجد و مدارس دینی در قندهار و هلمند، تاسیس کرد، مجتمع بزرگ خاتم النبیین(ص) را در کابل پایه گزاری نمود ، مراکز تحقیقات مدرن و دانشگاه در شهر های غزنی و جاغوری ، انجمن خیریه برای کمک به ایتام و بی سرپرستان، صندوق قرض الحسنه برای پرداخت وام به نیازمندان و زوج های جوان راه اندازی کرد از این خدمات انصافا نمی توان چشم پوشی کنیم .
استاد دانش در یکی ازسخنرانی اش تاکید کرده بود که هزاره ها و سادات دارای فرهنگ و زبان و باورهای مذهبی مشترک هستند .
بزرکان هزاره نیز برای احقاق حقوق همه شیعیان جان فشانی ها کرده اند و رهبران هزاره معاصر چون شهید صادقی نیلی در پیروزی انقلاب و در ساحه سازندگی و عمران و استاد شهید مزاری در احیاء هویت شیعی و هزاره خون دلها خوردند او می گفت : من هزاره‌ام و هزاره بودن در این کشور نباید جرم باشد و باید مذهبم در قانون اساسی کشورم به رسمیّت شناخته شود و مرحوم آیت الله کابلی برای اولین بار مرجعیت رسمی را برای شیعیان به وجود آورد .
ما با اینکه باید تفاوت سلیقه را بپذیریم چون اسلام هم اقتضائات افراد را پذیرفته و نفی نکرده است ( قل کل یعملُ علی شاکلتهِ ) اما از جدای و تفرقه خود داری کنیم ما نمی توانیم خدمات متقابل را نادیده بگیریم و قدرت و اقتدار ما در وحدت و همدلی است . منت گذاشتن درست نیست زیرا هرکسی به هر جایگاهی که رسیده از شایستگی خودش بوده و الا هیچ قوم و ملتی یک شخصی را از اول بزرک نکرده است .

محمد جواد جعفری شفق

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟