در نشست مجازی «نخبگان مهاجر افغانستان» مطرح شد: باید روی فهم وضعیت کشور تمرکز کرد
- انتشار: ۱۳ سنبله ۱۴۰۲
- سرویس: تیتر 2
- شناسه مطلب: 151826

مؤسسه تحقیقات صلح و توسعه کابل، نشست رونمایی از پژوهش «وضعیت نخبگان مهاجر افغانستان و نگرش آنان نسبت به آینده کشور» را در دومین سالگشت فروپاشی نظام جمهوری در افغانستان برگزار کرد.
در این نشست که ساعت ۲۰ شامگاه پنجشنبه، ۹ سنبله/ شهریور ۱۴۰۲ برابر با ۳۱ آگست ۲۰۲۳ به صورت مجازی در بستر گوگل میت برگزار شد، دکتر سید عسکر موسوی، دکتر محمدقاسم وفاییزاده، دکتر فرامرز تمنا و محمدقاسم عرفانی، درباره گزارش تحقیق فوق و در محورهای ذیل به طرح دیدگاههای خویش پرداختند: عوامل و زمینههای مهاجرت نخبگان، پیآمدهای مهاجرت نخبگان، مسئولیتهای گروه حاکم نسبت به نخبگان و سرنوشتشان، روابط بین نخبگان مهاجر افغانستانی در جهان و وظایف نهادهای بینالمللی در قبال نخبگان مهاجر افغانستانی.
در آغاز این نشست که داوود کامیار، گردانندگی آن را بر عهده داشت، محمدقاسم عرفانی، رییس مؤسسه تحقیقات صلح و توسعه کابل با تأکید بر اینکه نخبگان، مهمترین سرمایه بیستساله کشور در دوره اخیر بودند و در دو سال گذشته در سراسر جهان پراکنده شدهاند، از اهمیت تدوین پژوهش «وضعیت نخبگان مهاجر افغانستان و نگرش آنان نسبت به آینده کشور» سخن گفت.
عرفانی در این باره اشاره کرد: «تا هنوز به وضعیت و دیدگاه نخبگان مهاجر در قالب یک ساختار علمی توجه نشده و تبیین نگردیده بود. از این رو، مؤسسه تحقیقات صلح و توسعه کابل تلاش کرده است که در این باب یک بررسی علمی انجام دهد. بررسی با این سؤال اصلی آغاز شده است که زمینه بازگشت نخبگان به کشور و بهرهمندی دوباره کشور از آنان چه قدر محتمل است؟
پرسشهای فرعیِ کمّی که در ذیل آن پرسش محوری طرح شده بود، عبارتند از:
الف) مهمترین عوامل و دلایل مهاجرت نخبگان در دو سال اخیر چه بوده است؟
ب) وضعیت نخبگان مهاجر در کشور مقصد به لحاظ اجتماعی، شغلی و فرهنگی چگونه است؟
ج) نخبگان مهاجر چه نظر و نگرشی نسبت به آینده کشور دارند؟»
به گفته عرفانی: «برای رسیدن به اهداف و پاسخ پرسشها، در فرآیند زمانی پنجماهه، اطلاعات و معلومات با ابزار پرسشنامه و روش کمّی و آماری از نخبگان مهاجری که در دو سال اخیر به نقاط مختلف جهان مهاجر شدهاند، گردآوری و تجزیه و تحلیل شد. از چند هزار پرسشنامه تحقیقی توزیعشده، ۳۵۲ نفر از ۲۳ کشور جهان به پرسشنامه پاسخ دادند که در اختیار مؤسسه قرار گرفت و مبنای تجزیه و تحلیل و برآیند تحقیق قرار فوق بود».
وی در مورد نخبگان مهاجر اشتراککننده در تحقیق گفت: «بیش از ۴۰ درصد در رده سنی ۳۰ تا ۴۰ساله با ترکیب ۸۰ درصد مرد و ۲۰ درصد زن بودند که ۷۵.۶ درصد درصد آنان با خانواده مهاجر شدهاند. از نظر مدرک و رشته تحصیلی پاسخدهندگان نخبه مهاجر؛ ۴۹.۲ درصد، ماستر و ۳۰.۹ درصد لیسانس و ۱۸.۳ درصد دارای دکتری تخصصی بودند که ۶۹ درصدشان علوم انسانی خوانده بودند. در میان این نخبگان مهاجرشده، کارمندان دولتی اعم از سیاسی و ملکی با ۴۲.۶ درصد، بالاترین گروه را تشکیل میدادند. زمان خروج از کشور، برای ۶۴.۲ درصد نخبگان پاسخدهنده به تحقیق، سال اول سقوط بود».
عرفانی بر اساس پاسخهای دریافتی، دلایل مهاجرت ۶۴.۵ درصد نخبگان را نگرانی امنیتی و از دست رفتن آزادیهای سیاسی و مدنی، توهین و تحقیر و بیکاری اعلام کرد. به گفته عرفانی، ۶۰ درصد مهاجران نخبه که به کشور مقصد رسیدهاند، از نظر شغلی در کشورهای محل اقامت خود هنوز شغلی ندارند و از حمایت دولتهای میزبان برخوردارند. ۵۱ درصد افرادی که دارای شغل شدهاند، کارشان را مطابق با تخصص خود و رضایتبخش نمیدانند. ۴۴.۵ درصد نخبگان مهاجر، زمینه ارتقای ظرفیتشان را در جوامع جدید میبینند. ۴۹.۷ درصد پاسخدهندگان به پرسش تجربه افسردگی در خود یا خانواده، پاسخ مثبت دادند. ۶۳.۹ درصد نخبگان مهاجر از اقدام به مهاجرت، رضایت نسبی و ۲۰ درصد رضایت کامل داشتهاند. دلیل رضایت ۳۳.۵ درصد، احساس امنیت فیزیکی و روانی بود و ۳۵.۵ درصد نیز سه عامل امنیت، برخورداری از حقوق شهروندی و آینده بهتر فرزندان خود را دلیل رضایتمندی از مهاجرت عنوان کردهاند.
۷۳.۷ درصد مهاجران نخبه اشتراککننده در تحقیق، در صورت تغییر نظام سیاسی به بازگشت تمایل نشان دادند. در مورد امیدواری به تأمین ثبات سیاسی در کشور، ۶۱.۳ درصد نخبگان اظهار ناامیدی کردند و ۷۲.۳ درصد، موانع ثبات سیاسی را انحصارطلبی گروه حاکم و مداخلات خارجی عنوان کردند. ۳۱.۶ درصد بر انحصارطلبی گروه حاکم تأکید کردند و ۷۱.۶ درصد از تغییر تفکر و رویکرد طالبان، ناامید بودند. نخبگان مهاجر، مسیر نظام مطلوب را مبارزه مدنی و فرهنگی، رایزنی با کشورها و مجامع بینالمللی و راهکار نظامی برشمردند.
دکتر قاسم وفاییزاده، وزیر اسبق فرهنگ و اطلاعات افغانستان با توجه به لغو قانون اساسی در حکومت موجود گفت: «نبود یک قانون مبتنی بر وفاق همگانی و حافظ حقوق مردم و در نتیجه، جایگزین شدن رفتار هر طالب به جای قانون و وجود یک نظام استبدادی شکلگرفته بر اساس فرمانها و احکام یک شخص به نام رهبر خودخوانده گروه حاکم، دلیل نگرانی و مهاجرت نخبگان است».
وفاییزاده، ناآشنایی به زبان کشور میزبان و متناسب نبودن نوع مهارت یا سطح مهارت نخبگان مهاجر با تقاضای کشور میزبان را از چالشهای نخبگان مهاجر در کشورهای میزبان دانست. او با تأکید بر نبود گزینه معقول برای ماندن نخبگان در کشور، پیآمد خروج موجگونه و بسیار گسترده نخبگان از کشور را ویرانگر و فاجعهآمیز خواند و گفت: «تا زمانی که نظام سیاسی تغییر نکند و قانون مبتنی بر حقوق انسانی، محور فعالیت مسئولان حکومت نشود و نظام مسئول، چنین قوانینی را اعمال نکند، نخبگان نمیتوانند برگردند و اگر هم برگردند، نمیتوانند مؤثر باشند».
وفاییزاده به بهرهگیری از تجربه جهانی به ویژه فرصتشناسی و تجربه مدیریتی نخبگان ژاپن در تحقق رشد سریع این کشور در دهه بعد از جنگ جهانی دوم اشاره کرد. وی در پاسخ به پرسش یکی از اشتراککنندگان، در مورد وظیفه امروز نخبگان با تأکید بر جفایی که به فرهنگ کشور شده است، چنین گفت: «بیست سال گذشته، روایت شکست نخبگان است. امروز مسئولیت همه نخبگان، خلق روایتهاست. نخبگان باید روایت مشترک و فهم مشترک خلق کنند. روی یک روند درازمدت کار کنیم. ما برای تحول اساسی به کار اساسی نیاز داریم. اگر ده بار هم امریکا بیاید و طالبان را از قدرت بیرون بکشد، ولی ما کار اساسی نکنیم، باز هم گرفتار همین فاجعه میشویم».
دکتر فرامرز تمنا، رییس پیشین دانشگاه افغانستان با ستایش از انتشار پژوهش مؤسسه تحقیقات صلح و توسعه کابل و باز شدن باب پژوهشهای بعدی به تعاریف متفاوت از نخبگان در نظامهای مختلف با توجه به کارکردهای متفاوت نخبگان در جامعه پرداخت و تعریف نخبه را زمانمند و زمینهمند دانست.
تمنا در بخشی از سخنان خود گفت: «نخبه و جامعه یک پیوند دوسویه دارند. نخبه را تا زمانی که جامعه قبول دارد و فرصت اثربخشی میدهد، نخبه رشد میکند و برای جامعه تلاش میکند و مؤثر واقع میشود، اما زمانی که جامعه، نخبه را نپذیرد و نخبه جایگاهی مؤثر در جامعه احساس نکند، کشور را ترک میکند، همان گونه که بعد از ۲۰۲۱ اتفاق افتاد. افغانستان در صد سال گذشته، میدان ستیز میان نخبگان و پخمگان بوده است و همیشه پخمگان، برنده بودهاند. به طور کلی، جامعه افغانستان، نخبهساز نبوده، بلکه نخبهسوز بوده است». تمنا با توجه به مهاجرت نخبگان بعد از سقوط نظام جمهوری و با تأکید بر پیدایش چالش برای نخبگان، خروج نخبگان از کشور را باعث پیدایش حیاط خلوت برای طالبان برای انجام دادن هر نوع کاری دانست.
دکتر عسکر موسوی، مشاور پیشین وزارت تحصیلات عالی افغانستان، انتشار پژوهش «وضعیت نخبگان مهاجر افغانستان و نگرش آنان نسبت به آینده کشور» را فعالیتی بااهمیت در این مقطع زمانی خواند و آن را از نظر شکلی نیز اثری قابل توجه شمرد. با این حال، وی تأکید کرد: «از پوسته باید گذشت و به کارهای عمقی و اساسی در مورد فهم وضعیت خود تمرکز کرد. به جابهجایی افراد نباید فکر کرد، بلکه باید به اصل و اساس فکر کنیم. باید برویم روی بحثهای جدّی تمرکز کنیم، مثل اینکه مجاهدین چگونه خلق شد و طالبان چگونه روی کار آمد؟ کرزی چگونه هم مجاهد است و هم طالب است و ۵۰ هزار یورو برای تأسیس طالب میدهد و هم مارکسیست است و هم لیبرال است؟ باید بدانیم که طالبانیزم، یک پدیده همهشمول است و تنها در قوم پشتون نیست. باید بررسی کنیم که سلفیگرایی چگونه وارد افغانستان شد. این در حالی است که ما حتی ریشههای روشنفکری افغانستان را نمیفهمیم. بنا بر این، کشف مشکلات و کشف بنیانهای اساسی جامعه، کار اساسی در آغاز هر پژوهشی درباره افغانستان است. اول، جامعه را باید فهمید. فهم جامعه و مشکلات جامعه نصف حل مشکل است. نخبگان هنوز مشکلات جامعه را نفهمیدهاند. پس راه حلی هم برای آن ندارند».
موسوی درباره تعریف «نخبه» گفت: «بعضی فکر میکنند که با گرفتن مدرک تحصیلی عالی، نخبه میشوند. نخبه، کسی است که مشکلات جامعه و ریشههای آن را بفهمد و راه حل ارائه بدهد. تا درکی از مشکلات جامعه افغانستان ایجاد نشود و فهم درست و شناخت درست و تحلیل درست شکل نگیرد، نخبگی مفهوم و مصداق نمییابد. نخبه باید درک کند که با رفتن فردی مثل اشرف غنی یا گروهی مثل طالب، مشکل کشور حل نمیشود، بلکه مشکل تازه شروع میشود».
موسوی در ادامه سخنانش افزود: «برای تغییرات اجتماعی به یک برنامه تغییر نیاز داریم که در آن، سه چیز بسیار مهم است. در قدم اول، نخبگان به فهم و تحلیل وضع موجود نرسیدهاند. ما باید حداقل از ۱۸۸۰ به این سو را فهم کنیم و دریابیم که چه وضعیتی از گذشته تا حال، ما را به این جا آورده است. در قدم دوم، وضع مطلوب را هم ترسیم نکردیم. وضع مطلوب چیست و چه باید داشته باشیم که در وضع موجود نداریم. در قدم سوم باید بفهمیم که چگونه از وضع موجود به وضع مطلوب میرسیم. در کشور خود، راه کودتا را آزمایش کردیم. مجاهدین را آزمایش کردیم و حزب دموکراتیک خلق و برادران لیبرال و طالبان را آزمایش کردیم. باید از این پس، مسیر را مشخص کنیم. از این جهت، افغانستان از نیروی انسانی بسیار فقیر است، حتی اگر روی کوه طلا نشسته باشیم. راه درست آن است که به ریشههای خود برگردیم و فهم کنیم و اگر ریشههای خود را نفهمیم و ملتی که تاریخ خود را نفهمد و نشناسد، اشتباههای خود را تکرار میکند».
عرفانی، رییس مؤسسه تحقیقات صلح و توسعه کابل در پایان این نشست علمی با تشکر از همه همکاران این مؤسسه برای آمادهسازی پژوهش «وضعیت نخبگان مهاجر افغانستان و نگرش آنان نسبت به آینده کشور» و همکاری پاسخدهندگان، به تبیین هدف مؤسسه از انتشار این پژوهش پرداخت و گفت: «هدف مؤسسه این بود که موضوع نخبگان را از حاشیه به متن بکشاند و توجه جوامع، رسانهها و خود نخبگان را به مسئله نخبگان جلب کند». وی با تقسیمبندی نخبگان به نخبگان تبیینکننده وضعیت و نخبگان مدیریتکننده و تطبیقکننده توسعه کشور بیان داشت: «نخبگان دسته اول ممکن است در بیرون از کشور هم برای داخل کشور مؤثر باشند، اما با خروج نخبگانی که نیروهای فنی و تخنیکی هستند و معمولاً هم غیر سیاسی، جامعه از توانمندی و ظرفیتهایشان محروم میشود».
عرفانی، هدف دیگر از پژوهش یادشده را انعکاس دیدگاه نخبگان در مورد مشکلات کشور و راه حلهایشان بیان کرد. به گفته وی: «نظریات نخبگان، دیدگاه تخصصی، مهم و بسیار ارزشمند است. مؤسسه تحقیقات صلح و توسعه کابل هم با تدوین و انتشار این تحقیق خواست که صدای نخبگان را انعکاس دهد. امید داریم دلسوزان کشور نیز که در موقعیتهای مختلف تصمیمگیری و پالیسیسازی در گوشه و کنار جهان هستند، از این دیدگاهها بهره ببرند و اصلاحات لازم را انجام دهند و کشور را به مسیر درست هدایت کنند».
نظرات(۰ دیدگاه)