حس انتقام از ائتلاف شمال هنوز در طالبان زنده است/همکاری با امریکا و غرب برای این گروه مانعی ندارد

  • انتشار: ۱۲ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 115960
آمریکا طالبان

مشاهده تغییر در سیاست خارجی ما نسبت به افغانستان جالب است. دستاوردهای سریع طالبان در افغانستان، پاکستان را متعجب ساخته و اسلام آباد نسبت به عدم مقاومت یا مقاومت اندک ارتش سیصدهزار نفری افغانستان به اضافه دیگر نیروهای امنیتی در برابر پیشروی طالبان نگران است.

صدوچهل و دو منطقه از چهارصدوبیست و یک منطقه افغانستان به دست طالبان سقوط کرده و صد و هفتاد منطقه دیگر مورد مناقشه و درگیری قرار دارد. طالبان یک استراتژی عملیاتی زیرکانه را دنبال می کنند: تصرف فضاها و مناطق بریده بریده(لکه گذاری) در سراسر افغانستان، سلطه شبانه، راه اندازی دولت سایه و در تازه ترین مورد کنترل مناطق نزدیک شهرهای کلان. طالبان از طریق ریش سفیدان و بزرگان قبایل یا نشرات رسانه های محلی به نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان تسلیم نامه شرعی ارسال می کنند واین مساله چهار ماه است که ادامه دارد. در بیست و دوم جون، طالبان موفق شدند شیرخان بندر، مرز اصلی افغانستان با تاجیکستان در ولایت کندوز و در پنجاه و شش کیلومتری شمال غربی شهر کندوز را تصرف کنند. این گروه در حال جنگ برای تصرف مرکز محاصره شده ولایت هستند که در گذشته دوبار بین نیروهای دولتی و طالبان دست به دست شده است.

رئیس جمهور غنی در دیدار اخیرش با جو بایدن، رئیس جمهور امریکا، و دیگر مقامات دولت امریکا به جز قول حمایت امریکا از نیروهای امنیتی و دفاعی امریکا از طریق حملات هوایی آن هم از بیرون از افغانستان، نتوانست تعهد امنیتی محکم دیگری به دست آورد. تمام سهامداران به شمول پاکستان از تقسیم قدرت سیاسی مورد قبول برای تمام طرف ها در افغانستان حمایت می کنند.

برخی پیش بینی های شوم می گوید در صورتیکه مذاکرات بین الافغانی به بن بست خورده در دوحه قطر از سر گرفته نشود و یک راه حل سیاسی برای ختم جنگ در افغانستان به دست نیاید، وقوع یک جنگ داخلی دیگر در افغانستان محتمل است. تمام کشورها بدون استثناء با رسیدن طالبان به قدرت از طریق زور مخالف ند.

از نظر ما قرائت نادرستی از وضعیت کنونی افغانستان ارائه شده است: بیشتر تحلیل ها و تفسیرها ماهیت سیاسی دارند و در آنها ویژگی های روانی-اجتماعی طالبان و جمعیت شناسی و مردم شناسی افغانستان مد نظر قرار نگرفته یا کم تر مورد توجه بوده است.
در بیست و چهار سپتامبر در مقاله ای با عنوان «ثابت های اساسی بحران افغانستان» به برخی از زیرشاخه های اساسی اوضاع سیاسی-اجتماعی افغانستان اشاره کردم: مواردی چون «ماهیت سلطنت در افغانستان، تشکیل دولت مدرن و بیهودگی دولت مرکزی قدرتمند». فاکتورهایی چون «خصوصیات اصلی و اسلامی جامعه سنی افغانستان و تعامل پاختونوالی، کد عملیاتی که زندگی روزانه مردم را پوشش می دهد و رسم و رواج نام دارد و آموزه های اسلامی» در این مقاله مورد بحث قرار گرفت. در این مقاله تاکید شد که جهان بینی طالبان در مورد اسلام همان جهان بینی روستانی پختون است.

افغانستان از بعد جمعیت شناسی در شیوه های خود و ذاتا به شدت دموکراتیک و برابری طلبانه است، جائیکه پادشاه از نظر قدرت موضعی برابر با دیگران داشت: آنها خیلی قبل تر از دیگر ملت های آسیای میانه، لویه جرگه(پارلمان) و مشرانو جرگه( مجلس بزرگان) داشتند.

جمعیت شناسی افغانستان در شیوه های خود ذاتاً و به شدت “دموکراتیک” و برابری طلبانه است. افغانستانی ها از بسیاری برنامه های جدایی طلبانه جان سالم به در بردند و وحدت و یکپارچگی کشور خود را حفط نمودند. اینکه تمام مکانیزم های سنتی حل منازعه به دلیل طولانی شدن جنگ و بی ثباتی، ناکام بوده نشان می دهد یک جناح سوم(کشور یا فرد سوم) می بایست میان افغان ها برای دسترسی به یک راه حل منطقی برای حل بحران در این کشور کمک کند. دیدگاه مداخله جویانه تنها به تشدید بی ثباتی و بحران کمک می کند.
افغانستانی ها و طالبان از پاکستان بابت میزبانی از میلیون ها مهاجر افغانستانی و دیگر کمک های اسلام اباد تشکر خواهند کرد اما هرگز برای همیشه مدیون پاکستان نخواهند ماند چون این تعامل اجتماعی آنها را بر هم می زند، تعامل اجتماعی که از هرگونه فشار و تحمیل به دور بوده است. بنابراین انتظارات بیش از حد از طالبان باید کنار گذاشته شود.

طالبان پشتون(پختون) قدرت را به ائتلاف شمال مورد حمایت غرب باختند. طالبان سهیم شدن در قدرت از طریق یک معامله مشابه با نیروهای اشغالگر غیر مسلمان را سخت و حتی غیر ممکن می دانستند. طبقه حاکم پشتون به طور سنتی به جایگاهی متفاوت به اقوام غیرپشتون می داد. «بدل» یا انتقام نقش مهمی در مناطق روستایی طالبان پشتون بازی می کند.

کمبودها ، تحقیرهای ارتش ملی و حامیان غربی آنها هرگز فراموش نمی شود و یا مورد انتقام قرار نمی گیرد تا انتقام دوباره برقراری تعادل اجتماعی و عدالت اسلامی گرفته شود. «تحقیرها، تمسخرها توسط ارتش افغانستان و حامیان غربی شان هرگز فراموش یا بخشیده نمی شود تا زمانیکه انتقام بگیرند و عدالت اسلامی و تعامل اجتماعی را دوباره تاسیس کنند. بنابراین، طالبان در مناطقی که به دست می آورند دست به خشونت های محلی زده و کشتارهای انتقام جویانه انجام می دهند. تنها زمانی که بدل(انتقام) متوقف شد، دوران جهاد مردم افغانستان علیه نیروهای متجاوز اتحاد جماهیر شوروی سابق بود.

سلسله مراتب فرماندهی طالبان امتحان خود را پس داده و در میدان جنگ کارآمد بوده است. جنبش طالبان اگرچه مانند یک نیروی متعارف و رایج خیلی منظم نیستند اما هنوز به فرماندهی و کنترل محلی حساس می باشند. طالبان به طور موثری تصامیم اتخاذ شده توسط شوراهای مختلف(بدنه های تصمیم گیرنده) را اجرا می کنند.

طالبان پشتون به وطن فروشان رحم نمی کنند و یک حافظه تاریخی شفاهی از دوست و دشمن خود را حفظ می کنند که نسل به نسل منتقل می شود. طالبان محلی علی رغم مواجه با تغییرات مدرن مانند زندگی در محیط های شهری پاکستان و دیگر کشورهای جهان هنگام مهاجرت، تحصیل در این کشورها، مشاهده شکل های مختلف رسانه از جمله رسانه اجتماعی، هنوز محافظه کار، متحجر و بسیار رسم و رواج محور و معتقد به «پختونوالی» می باشند.

آزادی ملی به عنوان یک آرمان برای طالبان جنگ آنها برای آزادسازی کشور و تمایل آنها به فداکاری برای وطن، را تقویت نمود. این مساله نگاه آینده آنها به «توزیع سیاسی اسلام» تحت ساختار شریعت را تحت تاثیر قرار می دهد. رهبری طالبان معتقدند کمک های مالی و سیاسی، همکاری های استخباراتی و تسلیحات نظامی امریکا و غرب به همه شمولی بین المللی این گروه کمک کرده به ویژه توانایی آنها برای مبارزه با داعش را افزایش می دهد. این مساله باعث می شود این گروه رفتارهای حاشیه ای خود را معتدل سازند.

با در نظرداشت تمام موارد بالا نیاز شدید هست تا هرچه سریع تر یک گفت و گوی تازه(مذاکرات بین الافغانی ۲) در حد و اعتبار مذاکرات دوحه با طالبان از سوی پاکستان و دیگر کشورهای منطقه و سهامداران بین المللی راه اندازی شود.

از آنجایی که نشست استانبول به دلیل جنایات مارشال دوستم از سوی طالبان تحریم شده، روسیه منافع خود را دارد و چین در تضاد و تقابل با امریکاست، تنها گزینه باقی مانده برگزاری مذاکرات در کشورهای اسلامی عرب می باشد. از سویی باید به یاد داشت که طالبان به قرابت اعتقاد دارند و دیدگاه های طالبان باید در مذاکرات آینده مدنظر قرار گیرد و دیدگاه جهان نیز برای این گروه روشن شود. تنها یک رابط عمل گرا می تواند بن بست در مذاکرات را بشکند.

فرقه گرایی در افغانستان به نفع هیچ کس نیست: این فرقه گرایی چه از جانب «احمد مسعود در پنجشیر و با حمایت غربی ها باشد، چه از سوی اسماعیل خان و کامران علیزی در هرات باشد، چه از سوی عبدالغنی علی پور در میدان وردک باشد، چه از سوی توسط فاطمیون مورد حمایت ایران برای اعزام به سوریه باشد(از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷)، چه از سوی مارشال دوستم زورگو در مناقط تحت نفوذش در جوزجان و به حمایت ترکیه/ترکستان باشد یا از سوی نیروهای اربکی مورد حمایت امریکا و غرب در خوست» باشد، همه و همه به نفع هیچ کسی نیست.
افغانستان بی ثبات و فرورفته در جنگ به صلح منطقه ای و جهانی ضربه می زند.

منبع

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟