جایگاه هزاره در معادلات قدرت

  • انتشار: ۲۹ جوزا ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 115107
افغانستان

امروزه جهان با اطلاعات اداره می‌شود، این سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی قدرت‌ها است که کشوری را اَمن‌ترین جای دنیا می‌سازند، و برعکس جغرافیایی را تبدیل به ویرانه می‌کنند. هر کشوری که از لحاظ اطلاعاتی ضعیف است به همان میزان آسیب پذیر و در معرض خطر قرار دارد، از این حیث می‌توان گفت؛ پیروزی از آنِ ملت/کسانی نیست که بیشترین نفوس را دارد، بلکه گروهی موفق است که اطلاعات درجه اول در اختیارشان هست و توان تحلیل منازعات قدرت و جنگ‌های استخباراتی‌ را دارند.

گروه‌های قومی و ملیت‌های کوچک نیز از این قاعده مستثنا نیستند، یعنی پیوند ناگسستنی بین توانایی استخباتی و بقای شان وجود دارد. گروهی که از این حیث فقیراند‌، سخت در معرض قربانی شدن قرار دارند. به عنوان نمونه می‌توان به “هزاره‌ها”ی مقیم افغانستان اشاره کرد.

تحلیل اوضاع و احوال این گروه قومی رقت انگیز و غمبار است، دست‌کم در طول بیست سال عمر حکومت فعلی، بدترین فجایع براین مردم تحمیل شده است، به خصوص طی ۵ سال اخیرسیاه‌ترین اوراق تاریخ شان رقم خورد. از بریدن گلوی کودکان معصوم گرفته تا سلاخی مادران در حال زایمان و نوزادان شان… فجایعی که از شرح بیانش عاجزیم.!

چرا این‌ همه ستم!؟ چرا این حجم از غرامت انسانی!؟
غیبت مطلق هزاره‌ها از دستگاه اطلاعاتی حکومت و فقدان ارتباط با استخبات منطقه و جهان، این گروهی قومی-مذهبی را سخت آسیب‌پذیر کرده است. با روی کار آمدن اشرف‌ غنی، جنرالان و نظامیان کارکشته و با تجربه‌ هزار‌ه‌ از دستگاه امنیت ملی و وزارت دفاع و داخله، پاکسازی شدند. با این تصفیه‌ی قومی، جایگاه هزاره‌ها به شدت تنزل یافت و تبدیل به بازیچه‌ سیاستمداران داخلی و خارجی گردند. از جانبی بزرگان و سیاسیون هزاره به جای فشار آوردن بر حکومت غنی و ترمیم این خلا بزرگ، با کوتاه اندیشی هرچه تمام‌تر، علیه‌ یکدیگر موضع گرفتند تا جائیکه آقای “سرور دانش” تنها نماینده‌ی شان در حکومت را به شدت تخریب و تضعیف کردند درحالیکه می توانستند با ایجاد یک اجماع سیاسی حول محور منافع جمعی تمرکز کرده و با پشتوانه اجتماعی و سیاسی از یکدیگر در راستای تامین منافع مردم خویش گام بردارند. اگر نماینده هزاره‌ها در حکومت از قدرت لازم و الزام آور برخوردار نیست، دلیلش پراکندگی و تشتت خود مردم و موضع‌گیری های منفعت طلبانه‌ رهبران سیاسی شان است.

هزاره‌ها مجبورند برای بقا بجنگند، اما توده ها نمی‌توانند رهبر خود باشند، بناء لازم است نخبگان و بزرگان سیاسی فارغ از اختلافات جریانی و فکری، به سرنوشت این قوم اهتمام حقیقی قایل شوند، و آنان را به جایگاهی که شایسته شان است بر گردانند. در این میان داشتن‌ متخصصین استخباراتی-امنیتی و فهم این موضوع در معادلات قدرت اهمیت حیاتی دارد.

محمد سرور اخلاقی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟