تأثیر نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران بر تحولات افغانستان

  • انتشار: ۶ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: بین المللدیدگاه
  • شناسه مطلب: 115595

انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری ایران روز شنبه گذشته به پایان رسید و ایت الله ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد. در باره این رخداد سیاسی همسایه توجه به برخی نکات ضروری به‌نظر می‌رسد.

۱- مشارکت ۴۹ درصدی مردم ایران در این رویداد سیاسی فراتر از نظرسنجی‌ها و پیش‌بینی‌ها بود. چنین مشارکتی هرچند نسبت به دوره‌های پیشین کاهش داشت اما از انجایی که افکار عمومی ایران سال‌هاست تحت شدیدترین بمباران تبلیغاتی و عملیات روانی پیچیده و گسترده است، این انتخابات را می توان گام مهم در راستای غلبه بر چالش ها،موج مشکلات و دلخوری‌ها دانست. بمباران بی‌وقفه، سنگین و بی‌سابقه از مدت‌ها پیش، انتخابات و مشارکت مردم ایران را هدف قرار داده بود. هدف این بمباران روانی و جنگ ادراکی، پروژه تحریم انتخابات بود که با مشارکت ۴۹ درصدی مردم ایران که بالاتر از متوسط نرخ مشارکت در اتحادیه اروپا است، باید گفت پروژه تحریم عملا شکست خورد.

۲.همه‌گیری کرونا بی‌شک یکی از عوامل منفی اثرگذار بر مشارکت عمومی در انتخابات ایران بود. سفرهای نوروزی در ایران کار را به فوت روزانه بیش از ۵۰۰ تن هم کشاند و با گذشت سه ماه از سال جاری، هنوز هم آمار مرگ و میر کرونا در ایران دو رقمی نشده است. برآوردها و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد بیم از کرونا حداقل چیزی حدود ۱۰ درصد بر مشارکت انتخاباتی ایرانیان اثر داشته است. یعنی اگر کرونا نبود مشارکت حدود ۶۰ درصد در انتخابات ریاست جمهوری ایران تحقق می یافت. به این ترتیب کاهش مشارکت مردم ایران به مفهوم دلسردی از نظام جمهوری اسلامی تعبیر نمی گردد. به نظر می رسد گزاره عبور از جمهوری اسلامی، مدعایی موهوم و بدون سند و تحلیل آرزوهاست. در واقع نقش کرونا و مرگ و میرهای ناشی از ان، متغیر قابل توجه در کاهش مشارکت مردم به شمار می رود.

۳. بخشی از مردم ایران نیز به‌دلیل گلایه‌های بحق اقتصادی و معیشتی و البته عده‌ای هم به‌دلیل وضعیت نابسامان رای‌گیری در برخی از شعب نخواستند و یا نتوانستند در انتخابات شرکت کنند. از این رو، درصدی از آنها عطای مشارکت را به لقایش بخشیده و دنبال کار و زندگی‌شان رفتند. بنابراین، بخشی از مردم ایران به‌دلیل کرونا حاضر به مشارکت نشدند و بخشی دیگر نیز به‌دلیل گلایه‌های اقتصادی و معیشتی و عده‌ای هم به‌دلیل وضعیت نابسامان رای‌گیری در برخی از شعب. نگاه سیاسی به این بخش از جامعه آن گونه که در شماری از رسانه های بیرونی بازنمایی می شود، نسبتی با واقعیت ندارد. حتی آنهایی که پای صندوق نرفتند می دانند که در پیرامون ایران چه می گذرد و همسایه های این کشور در چه وضعیت ناگوار و شرایط مبهم به سر می برند. مساله مهم برای افغانستان این است که انتخابات ریاست‌جمهوری ایران در حالی به پایان رسید که جهان شاهد تحولات سریع افغانستان و تشدید تصرفات طالبان می باشد. هشدارهای جامعه اطلاعاتی امریکا درباره فروپاشی دولت در افغانستان طی ۶ ماه پس از خروج امریکا سبب نگرانی مردم افغانستان و منطقه شده است.

در واقع با تشــدید تصرفات طالبان در مناطق مختلف افغانستان، سایه جنگ داخلی بیش از هر زمانی طی ۲۰ سال گذشته بر سر این کشور سایه انداخته و مذاکرات صلح هم‌چنان در حالت تعلیق است.حال پرسش این است که نتایج انتخابات ایران چه تأثیری بر وضعیت سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان از جمله مذاکرات صلح خواهد داشت؟

اگر بخواهیم تاثیر انتخابات ایران را بر وضعیت سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان از جمله روند صلح مورد ارزیابی قرار دهیم به چند نکته باید دقت کنیم:

۱.توسعه روابط با کشور‌های منطقه یکی از مهم‌ترین اصول سیاست خارجی دولت سیزدهم ایران به ریاست آیت‌الله رئیسی خواهد بود. به عبارت دیگر، یکی از نکات مهمی که در مورد دولت جدید ایران به خصوص نحوه تعامل آن در حوزه روابط خارجی قابل بررسی است، بحث روابط با کشور‌های منطقه است.

آیت‌الله رئیسی از همان ابتدا و در دوران تبلیغات انتخابات ریاست‌جمهوری یکی از مهم‌ترین اهداف دولت خود را بهبود روابط با کشور‌های منطقه به خصوص همسایگان عنوان کرده است. این مسئله از آنجا که مورد تأکید سایر کاندیدا‌ها هم بود به سرعت مورد توجه تمام گروه‌ها، شخصیت‌ها و دولت‌های منطقه‌ای قرار گرفت. استقبال گسترده گروه‌های مقاومت نیز نکته دیگری بود که در این میان توجه همگان را به خود جلب کرد، البته توجه به همسایگان جزو راهبرد‌های اصلی نظام جمهوری اسلامی در مقابله با بحران‌ها و درگیری‌های خارجی بوده است، اما به نظر می‌رسد در دولت جدید ایران این مسئله به صورت جدی‌تری مورد توجه قرار بگیرد. بنابر این، افغانستان از این فرصت باید استفاده کند و توسعه روابط با ایران را در راستای گسترش مناسبات سیاسی، فرهنگی و تجاری در اولویت سیاست خارجی خود قرار دهد.

۲.مهم‌ترین انگیزه توسعه روابط با همسایگان در دولت جدید ایران مقابله با تحریم های آمریکاست.
به سخن دیگر در برهه فعلی مهم‌ترین انگیزه از تقویت روابط با کشور‌های منطقه و همسایه دور زدن تحریم‌ها و مقابله با محاصره اقتصادی می باشد که امریکا به دنبال تحمیل آن علیه ایران است. نباید فراموش کنیم روابط اقتصادی ایران با کشور‌های منطقه اغلب کمترین آسیب‌پذیری را در مقابل تحریم‌ها دارد. چنین نکته‌ای توجه امریکایی‌ها را هم به خود جلب کرده، اما به دلیل درهم‌آمیختگی اقتصاد ایران و کشور‌های همسایه و منطقه مقابله با آن بسیار سخت است، به عنوان مثال امریکایی‌ها تلاش فراوانی کرده‌اند صادرات انرژی ایران را به عراق قطع کنند، اما هر بار مجبور به تمدید معافیت‌های مربوط به آن شده‌اند. چنان که افغانستان از تحریم های آمریکا در مورد بندر چابهار معاف شد. این موضوع نیز برای افغانستان یک فرصت است تا از بندر چابهار به منظور توسعه تجارت و مبادلات اقتصادی و نیز کاهش وابستگی به بندر کراچی استفاده کند و بر رونق اقتصادی و تجارت و ترانزیت خود بیفزاید.

۳. هر چند تنش ایران و امریکا بر وضعیت افغانستان بدون تاثیر نیست، اما ابزار‌های ایران به دلیل مشترکات تاریخی، فرهنگی، زبانی و تمدنی با مردم افغانستان، قوی‌تر از طرف امریکایی در مناسبات با افغانستان است.

بنابر این در جمع‌بندی موارد فوق باید گفت که ارتباط با همسایگان مهم‌ترین بخش از سیاست خارجی دولت رئیسی خواهد بود تا از چنبره ماجرای برجام خارج شود، اما توسعه این روابط نیز با مشکلاتی روبه‌رو است که باید آن‌ها را دو جانبه حل کرد.

در بعد خارجی نیز امریکایی‌ها تلاش فراوانی خواهند کرد تا بتوانند در توسعه روابط کابل و تهران و تضعیف توان منطقه‌ای ایران اخلال ایجاد کنند. نکته مهم هم این است که بار‌ها مقامات امریکایی اعلام کرده‌اند آغاز گفتگو‌های منطقه‌ای با ایران مهم‌ترین هدف امریکا در حوزه روابط خارجی است، از این رو باید منتظر فشار بیشتر بر روابط ایران و کشور‌های منطقه ازجمله توسعه روابط کابل و تهران بود، البته کابل و تهران نیز برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی و توسعه روابط اهرم‌های جدی برای مقابله با این فشار‌ها در اختیار دارد که امکان موفقیتش را بالا خواهد برد. از جمله گزینه های کابل، چین می تواند باشد که هم علاقه مند مبادلات اقتصادی و سرمایه گذاری در افغانستان است و هم از ظرفیت و توان بالا برخوردار است.

۴. تهران در روند صلح افغانستان می تواند نقش مهم ایفا کند. روابط ایران با طالبان و احزاب سیاسی و جهادی می تواند زمینه نشست کلان بین الافغانی را در تهران فراهم آورد که در تسریع و تقویت روند صلح ممد و مفید تمام خواهد شد. این در حالی است که تهران در حال حاضر یکی از حامیان جدی دولت افغانستان به شمار می رود. بنابر این، نقش تهران در تقویت پروسه صلح و تقریب دیدگاه های مختلف می تواند رمق جدید در کالبد روند صلح بدمد. تهران می تواند در همکاری با سایر کشورها از رفتن افغانستان به جنگ داخلی جلوگیری نماید.

دکتر عبداللطیف نظری

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟