تأثیر اعتراضات ضد نژادپرستی بر حقوق بشر و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
- انتشار: ۲۵ سرطان ۱۳۹۹
- سرویس: بین المللدیدگاه
- شناسه مطلب: 89287
اعتراضات گسترده علیه تبعیض نژادی در آمریکا که با مرگ جورج فلوید فرد سیاهپوست توسط پلیس این کشور آغاز شد ابعاد مختلف داخلی و خارجی به خود گرفته است. از یک سو این اعتراضات شکافهای بالقوه اجتماعی در آمریکا را عیان کرده و تبعات خیزش مجدد راستگرایی پس از انتخاب دونالد ترامپ را برجسته کرده است. از سوی دیگر گسترش این اعتراضات چهره دیگری از عملکرد نظام سیاسی آمریکا را نشان داده است که با حیرت و یا سکوت متحدان این کشور همراه بوده است. با توجه به اهمیت و کم سابقه بودن اعتراضات علیه تبعیض و نژادپرستی در آمریکا و تحت تأثیر قرار دادن ارکان سیاسی این کشور به نظر میرسد که این تظاهرات علاوه بر اینکه جایگاه دولت دونالد ترامپ را متزلزل کرده به وجهه بینالمللی آمریکا به خصوص در میان متحدان این کشور آسیب رسانده است.
زمانی که توماس جفرسون نسخه اولیه قانون اساسی آمریکا را در سال ۱۷۶۰ تدوین میکرد، بردهداری در جامعه این کشور امری رایج و عادی بود. هم چنین از زمانی که آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا متمم سیزدهم قانون اساسی را که به موجب آن تبعیضنژادی و برده داری لغو میشود را تصویب میکند تا به امروز مبارزه علیه فکر و فرهنگ ریشهدار نژادپرستانه یکی از موضوعات اصلی تحولات اجتماعی و تاریخی آمریکا بوده است .مارتین لوترکینگ با رویای زدودن رسوبات نژادپرستی از جامعه آمریکا با تکیه بر جنبش مسالمتجویانه سیاهان قد علم میکند و بعد از قتل او پیکار و تلاش علیه نژادپرستی در آمریکا چه در عرصه های فرهنگی و اجتماعی و چه در زمینه قانونگذاری ادامه دارد. با این همه گرایش نژادپرستانه هنوز در جامعه آمریکا ادامه دارد و در واقع اندیشه برتری نژاد سفید از آن دوران تا هنگام ظهور ترامپ در آمریکا تداوم یافته است.
علیرغم اعلام فرمان برابری سیاهان و سفیدپوستان در زمان ریاست جمهوری لیندون جانسون، زیر پوست جامعه آمریکا همچنان با ذهنیت نژادپرستانه باقی مانده است و همچنان شاهد بارقههای آن و هر ازگاهی رفتارهای تند و خشن پلیس آمریکا با سیاهپوستان میباشیم. نحوه برخورد قویترین مقام سیاسی آمریکا با تعارضات نژادی درون جامعه آمریکا خود یکی از ریشههای این شورشهاست بطوریکه دونالد ترامپ از همان آغاز کمپین انتخاباتی خود در سال ۲۰۱۵ یکی از شکافهایی را که هدفمند فعال نمود تاکید بر خطر مهاجرین برای جامعه آمریکا بود. رفتارهایی که منجر به حمایت و تقدیر گروه کو کلاکس کلان از ترامپ شد و این شعارها و اعمال به جریانات ضدمهاجر و نژادپرست در جامعه آمریکا جان تازهای بخشید.
بعضی از تحلیلگران آمریکا با یادآوری شورشهای ۱۹۶۸ که به سود نیکسون تمام شد، پیشبینی میکنند در نوامبر ۲۰۲۰ بار دیگر تاریخ تکرار شود. شاید به همین دلیل ترامپ این روزها تلاش میکند بینظمی و نقض حاکمیت قانون را به عنوان نتیجه اعتراضات به مردم نشان دهد.
این اقدام از یک سو، برای ارضای بدنه انتخاباتی حامی خود و از سوی دیگر، برای منحرف کردن اذهان از عواقب شیوع گسترده کرونا به ویژه در بعد اقتصادی آن میتوانست برای ترامپ مفید باشد و این سیاستها برای مدیریت بحران، ترامپ را نه در قامت یک رئیس جمهور، بلکه در جایگاه یک نامزد انتخاباتی قرار داد.
اما نباید از یک نکته غافل شد که نه تنها ترامپ بلکه هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه برای بهره برداری از اعتراضات سیاسی و اجتماعی و نارضایتی رنگینپوستان و شورش سیاهان برای تثبیت جایگاه سیاسی و گسترش پایگاه اجتماعی حزب متبوع خویش و کسب پیروزی نامزد خود در انتخابات آینده به شدت در حال تلاش میباشند. در همین راستا و در سوی دیگر دموکراتها سعی کردند سبد آرای سیاهپوستان و رنگینپوستان و سایر حاشیهنشیان معترض را جذب نمایند و نمونه های عینی آن را میتوان در حضور جوبایدن در صف معترضان و تظاهرات عمومی و همچنین در یادداشت سیاسی اخیر اوباما دید، یادداشتی که هم بر حق اعتراض مردم و هم بر تحول از راه مشارکت در انتخابات تاکید داشت . این اعتراضات اجتماعی آنقدر وسیع و طولانی شده است که میتواند در تعیین سرنوشت دو حزب دموکرات و جمهوریخواه و آینده بایدن و ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری به شدت تاثیرگذار و کلیدی باشد.
از سوی دیگر، ترامپ با توجه به سوابق امر در تاریخ معاصر آمریکا با نمایش مدام صحنههای آشوب و غارت در شهرها سعی دارد تا خود را به عنوان حافظ نظم و قانون جلوه دهد و نظر شمار بیشتری از سفیدپوستان نگران را جذب نماید. اما تفاوت شرایط فعلی در قیاس با زمان نیکسون آن است که سهم رایدهندگان سفید پوست در ۱۹۶۸ از کل رایدهندگان حدود ۹۰ درصد بود و این سهم اکنون به حدود ۶۷ درصد کاهش یافته است. همچنین نباید فراموش کرد آشوبهای نژادی میتواند موجب تشویق مردم به رای دادن شود، اینبار شرایط و شورش های جدید ممکن است میزان بیشتری از اقلیتها و رنگینپوستان را به رای دادن تشویق کند و نتیجه انتخابات به سود دمکراتها رقم بخورد. همچنین آمریکا اکنون با سه بحران، یعنی بحران کرونا، بحران اقتصادی و بحران اعتراضات مواجه است. عملکرد ترامپ در مهار کرونا بسیار مورد انتقاد بوده و کشور اکنون با بیکاری گسترده و رکود و شورش مواجه است .
اینها همه دست به دست هم می دهد تا بایدن هم به صحنه بیاید و در سرمقاله لس آنجلس تایمز بنویسد: در صورت انتخاب، من متعهد میشوم که ظرف ۱۰۰ روز از زمان تصدی، «کمسیون ملی نظارت بر پلیس» را تأسیس کنم. ما نمیتوانیم بدون رهبری، پیشرفتی در این حوزه داشته باشیم. دونالد ترامپ کشور را به میدان جنگ بدل کرده است. او فکر میکند تفرقه به کمکش میآید و خودشیفتگی در مقایسه با نیکبختی ملت تحت رهبری او، اهمیت بیشتری یافته است.
واکنش ها و انتقادات به عملکرد آمریکا این بار آن را در حوزه حقوق بشر در جایگاه متهم نشاند و براساس خواست بعضی کشورها و همچنین اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا نامهای در رابطه با سرکوب و خشونت پلیس آمریکا به شورای حقوق بشر سازمان ملل ارسال گردید که براساس آن، نشست ویژه بررسی وضعیت حقوق بشر در اعتراضات اخیر آمریکا برگزار شد و آن شورا و کشورهای عضو از آمریکا خواستند که برخورد مناسبی با معترضین داشته باشد. اکنون برای رقبای امریکا همچون چین و دیگر کشورها فرصتی فراهم شده است تا اغتشاشات داخل آمریکا را رصد و نمایش حقوق بشر امریکایی را به چالش بکشند.
سرپیچی آمریکا از تعهداتی که خودش از کشورهای دیگر انتظار پیروی از آنها را دارد امروز اما منجر به اعتراض وسیع به وضعیت حقوق بشر این کشور از جانب سایر کشورها شده و این موضوع توانایی بهره برداری سیاسی و مانورهای حقوق بشری آمریکا در عرصه بینالمللی را از این پس به شدت محدود خواهد کرد. در واقع این اتفاقات ثابت کرد که نژادپرستی و انگاره برتری سفیدپوستان، عامل اصلی خودداری آمریکا برای پیادهکردن حقوق بشر در خانه است و میراث دورویی، سیاست حقوق بشر امروزی را شکل میدهد .
نکته قابل تامل در رابطه با اعتراضات اخیر این است که شورش و قیامهای اجتماعی بعضاً خشونتآمیز در این کشور مسبوق به سابقه است. کنکاش در مورد اعتراضات آمریکا نیازمند مطالعه گستردهتری است و نمیتوان هر شورشی را در برداشت اول منجر به سقوط و فروپاشی نظام سیاسی آمریکا تلقی و تفسیر نمود اگرچه خود نشانگر نیاز به عدالت و برابری و نشاندهنده شکاف اجتماعی در این کشور است. با این حال، تجربه تاریخی نشان میدهد که ساختار حقوقی و سیاسی این کشور آن چنان ضعیف نیست که با این گونه حوادث در هم بریزد و نظام سیاسی و اقتصادی آن فرو بپاشد.
شورش های فعلی دیر یا زود به پایان میرسد اما پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت زیادی را به همراه خواهد داشت به عنوان مثال در کوتاه مدت ناآرامیها همزمان با شیوع بیشتر کرونا شرایط اقتصادی ایالات متحده را وخیم کرده و تاثیر مستقیم بر انتخابات آینده ریاست جمهوری خواهد گذاشت و احتمال پیروزی ترامپ را تضعیف خواهد کرد چرا که بحران کرونا و شورش های ناشی از تبعیض نژادی ضعف ترامپ در مدیریت بحرانها را بیش از پیش نمایان ساخت.
از سوی دیگر در بلندمدت مشکلات عمیق ساختاری از جمله شورشهای نژادی مشابه و نابرابری در توزیع ثروت در آمریکا همچنان ادامه خواهد یافت و این موارد شکاف اجتماعی را درآمریکا عمیقتر نموده و در هرصورت ایالات متحده را بر روی یک گسل خطرناک اجتماعی و سیاسی قرار داده که میتواند تبعات جدی برای این کشور به همراه داشته باشد.
دکتر عبدالطیف نظری
نظرات(۰ دیدگاه)