به حامد کرزی، برای تاریخ!

  • انتشار: ۷ سرطان ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 115702

می‌گویند طالع تنها یک بار دروازه‌ی خانه‌ا‌ی را می‌زند و دروازه‌ی ما را زده بود. طالبان به تمامی سرکوب شده بودند و رنگ و نشان‌شان از همه ‌جا گم و گور شده بود. شور و شوق بازسازی چون نسیم بهاری همه جا وزیدن گرفته بود و مردم گَرد و غبار جنگ را از رُخسار شهرهای‌شان پاک می‌کردند و با هزاران امید و آرزو خانه‌های ویران‌شان را از نو می‌ساختند. جامعه‌ی جهانی از آمریکای ثروتمند تا بنگلادشِ فقیر با پول‌های بی‌شمار و با انبوه سربازان‌شان به کمک ما آمده بودند تا بنیان‌های تخریب‌ شده‌ی اجتماعی و اقتصادی‌مان را آباد و امنیت‌مان را تأمین کنیم.

کینه‌ها، اختلافات و تعصبات قومی در حالِ از یاد رفتن بود و تاجیک و پشتون و ازبک و هزاره، همه دست هم را به مهر گرفته بودند. منِ هزاره که چند بار با فراغتِ خاطر راه زمینیِ هرات تا کابل را طی کرده بودم، بیش‌ترین مهربانی را در قندهار دیده بودم و شیفته‌ی این نگین جنوبی سرزمینم شده بودم.

چه فرصت نیکویی فراهم شده بود برای یکی شدن. برای آبادی. برای پیش‌رفت. برای این‌که افغانستان سرمشقِ دموکراسی، آزادی بیان و توسعه بشود در خاورمیانه‌ی پُرآشوب.
و این فرصت از دست رفت…
و ما همگی در سوختنِ این فرصت تاریخی مقصریم، اما مقصر اصلی تو هستی آقای حامد کرزی!

تو مقصری با چشم بستنت بر فسادی که هر روز چون اژدها فربه و فربه‌تر شد و مقصری با مشارکت‌ات در چپاول پول‌هایی که برای مردم و به نام مردم حاصل شده بود. تو مقصری با برادر خواندن طالبان و مقصری با کوشش کردنت برای احیای مجدد و تبرئه و تقویت آن‌ها به خاطر علایق قومی‌ات، بدون این‌که بسنجی وجود طالبان زهری کُشنده است برای تمام اقوام افغانستان.

تو مقصری با مکتب‌های خیالی ساختنِ وزیرت برای کودکان فقیر و غریب پشتون تا آن‌ها در جهل و محرومیت بمانند و شما انسانی‌ترین حق‌شان را به جیب زده باشید! تو مقصری با انتقال وحشیان طالب به ساحات شمالی و با پایگاه و جایگاه دادنت به آن‌ها تا نیمه‌ی دیگر سرزمینت را هم ناامن کرده باشی؛ درست مانند کسی که با دست زخمی‌اش به دست سالمش شلیک کند. تو مقصری با اسلحه دادنت به طالبان، با پول دادنت به طالبان و با بستن دست نیروهای نظامی داخلی و خارجی در جنگ با طالبان. تو مقصری با رایج کردن تقلب، با یاد دادنِ سرقتِ آرای مردم به جانشینت تا او اسید بپاشد به چهره‌ی نورسته‌ی دموکراسی. تو مقصری، آقا!

افغانستان می‌توانست کشوری آباد و آزاد باشد و تو می‌توانستی پدر جاودانه‌ی افغانستانِ مدرن باشی. اما تو نخواستی. تو نگذاشتی. تو همه‌ی آن رؤیاها و آن شور و شوق‌ها را به خاکِ سیاه برابر کردی. ما تو را نمی‌بخشیم و نسل‌های آینده از تو جز به بدی یاد نخواهند کرد. تو طالعی را که از دروازه‌ی ما داخل شده بود، به قتل رساندی. تو مجرمی، آقای کرزی!

ضیاء قاسمی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟