اصلاحات اجتماعی بن سلمان در عربستان
- انتشار: ۲۱ سرطان ۱۳۹۹
- سرویس: بین المللدیدگاه
- شناسه مطلب: 89004
عربستان سعودی در دهه دوم هزاره جدید میلادی و پس از روی کار آمدن ملک سلمان وارد دوران جدیدی از حیات اجتماعی و سیاسی خود شده است. بن سلمان که ابتدا بهعنوان جانشین ولیعهد منصوب شد و پس از اولین سفر خارجی ترامپ به ریاض با کنار زدن محمد بن نایف بهعنوان ولیعهد انتخاب گردید، سعی داشته تا با رویکرد جدیدی سیاستهای داخلی، منطقهای و فرامنطقهای عربستان را به پیش ببرد.
در حوزه فرامنطقهای وابستگی شدیدتر به واشنگتن به علت حمایت جدی ایالاتمتحده و ترامپ از بر تخت نشستن وی دنبال شد؛ در حوزه منطقهای درگیر کردن ریاض در باتلاق یمن و بلندپروازی و تقابل با ایران در دستور کار ولیعهد جوان سعودی قرار گرفت و در حوزه داخلی نیز دو اقدام عمده شامل: ۱- کنار زدن رقبای بالقوه برای تصدی تاجوتخت پادشاهی و ۲- انجام اصلاحات اجتماعی برای جذب جوانان سعودی و کنار گذاشتن رسم و رسوم قبیلهای و سنتی در این کشور را دنبال کرد. اما چالشهای متعدد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و مشکلات ناشی از آن، سیر تحقق و تداوم اصلاحات پرهزینه بنسلمان را با مشکل مواجه کرده است.
ازجمله اقدامات بن سلمان در حوزه اصلاحات اجتماعی میتوان به لغو ممنوعیت رانندگی برای زنان، ورود زنان به ورزشگاهها، آزاد کردن سینما، تعیین اولین سفیر زن در آمریکا، پخش موسیقی بهصورت عمومی و… اشاره کرد.
محمد بنسلمان با ارائه سند توسعه عربستان موسوم به چشمانداز ۲۰۳۰ و اقدامات بهظاهر اصلاحگرانه اجتماعی کوشیده چهره رهبری تحولخواه و پیشگام را از خود به نمایش بگذارد که قصد دارد عربستان را به دروازههای مدرنیته، پیشرفت و ترقی برساند.
اما واقعیت این است که انجام اصلاحات توسط بن سلمان با چالشها و موانعی روبرو بوده است. به عبارت دیگرچالشهای پیشِروی بن سلمان در دستیابی به اصلاحات اجتماعی را میتوان در چند حوزه دستهبندی کرد که در ادامه به اهم آنها اشاره خواهد شد:
یکی از چالشهای اصلی پیشِروی بن سلمان برای انجام اصلاحات اجتماعی طبق خواست و سلیقه غرب و خصوصاً آمریکا، ساختار سنتی و قبیله ای این کشور است. حدود ۴۰۰۰ قبیله در این کشور وجود دارد که هر یک بهنوعی وابسته به خاندان سعودی میباشند. جامعه عربستان بر پایه روابط قبیله ای استوار است. وجود تعصب و عُلقه نیرومند قبیله ای در کنارِ مذهب، شکل دهنده کلی فرهنگ این کشور میباشد. این ساختار جامعه عربستان، مانع از به وجود آمدن فرهنگی یگانه شده است حکومت این کشور که به دست آل سعود اداره میشود، تقریباً برخوردار از ۶ تا ۱۰ هزار شاهزاده است. این ساختار قبیله ای همواره در مقابل مدرن سازی و انجام اصلاحات سریع اجتماعی ایستادگی کرده و نگاه قبیله ای به فرهنگ و تمدن دارد. همچنین برخی علمای وهابی نیز به انجام اصلاحات اجتماعی توسط بن سلمان معترض بوده اند. به عنوان مثال همزمان با برپایی برنامهها و جشنوارههای متعدد در جامعه عربستان، سه عضو هیئت علمای ارشد این کشور بهعنوان عالیترین نهاد دینی، اینگونه برنامهها را «فساد اخلاقی هدفمند» دانسته و دست به اعتراض زدند.
علاوه بر این اصلاحات اجتماعی در عربستان با طبقهبندی چندگانه شهروندان قابلجمع نیست. در جامعه بسته عربستان، شیعیان از حقوق مساوی با دیگران بهعنوان یک شهروند برخوردار نیستند. در واقع شیعیان خود را گوشه ای از تاریخ کشور عربستان نمیبینند، چرا که این تاریخ با هزینه سرکوب و شکست آنان بنا شده است و هرگز ویژگیهای مشخص فرهنگیشان به رسمیت شناخته نشده است. آنها در نمادها، هنجارها و مراسم و اعیاد کشور حضور ندارند.
همچنین شاخصهای نقض حقوق بشر به خصوص در حوزه زنان این کشور، نشان از فاصله طولانی مدل جامعه عربستان با جامعه مدنیِ برخوردار از حقوق شهروندی، نهادهای مستقل از قدرت و آزادیهای فردی دارد. همچنین مشکل دیگر عربستان برای انجام برخی اصلاحات اجتماعی این است که آمار اعدامیها در عربستان بسیار بالاست. به گزارش مجله نیوزویک، طبق گزارش سازمان اروپایی- سعودیِ حقوق بشر، نیمه نخست سال ۲۰۱۹ برای زندانیان در عربستان خونین بود و بهطور میانگین هر روز بیش از یک زندانی توسط دولت سعودی اعدام شده است.
چالش اقتصادی نیز مانع اصلاحات است و عربستان سعودی یک دولت رانتیر است. به گفته «گیاکومو لوچیانی»، دولتی که بیش از ۴۰ درصد از درآمد خارجی خود را با فروش مواد خام به دست بیاورد و آن را برای سیاستِ باز توزیع مؤثر اختصاص بدهد، دولت رانتیر به شمار میآید. عربستان سعودی بارزترین نمونه دولت رانتیر است.
درآمد رانتی خانواده پادشاهی در درجه اول از فروش نفت و سپس، سود حاصل از سرمایهگذاری دالرهای نفتی در خارج به دست میآید. درآمد حاصل از رانت، نزدیک به ۹۰ درصد از درآمد کلی عربستان سعودی را تشکیل می دهد. بحران کرونا و کاهش بیسابقه قیمت نفت در چند ماه اخیر، دولت سعودی را با چالش جدیتری مواجه کرده است. کشوری که تا چند ماه پیش روزانه بیش از ۸ میلیون بشکه نفت صادر میکرد، در روزهای اخیر و با فشارهای دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا برای کاهش تولید توافق کرده است و حتی برخی از تحلیلگران، خروج سامانههای پاتریوت از عربستان را نشانه فشار آمریکا برای کاهش تولید نفت عربستان عنوان کردهاند.
این موضوع و موارد دیگری از قبیل افزایش هزینههای دولت در جنگ یمن، ولخرجی شاهزادهها، خرید حجم انبوه تسلیحات از غرب و… اقتصاد عربستان را با چالش جدی بهمنظور حمایت از اصلاحات اجتماعی و رسیدن به سند چشمانداز ۲۰۳۰ تبدیل کرده است، زیرا یکی از اهداف اصلی سند مذکور کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی با افزایش صنعت توریسم در عربستان بوده است. پس از سپری شدن بیش از ۲ سال از آغاز طرح چشمانداز ۲۰۳۰ از سوی محمد بن سلمان برای مدرنیزه کردن اقتصاد عربستان و خاتمه اتکا به درآمدهای نفتی همه شاخصها نشان میدهند که این طرح در مرحله اجرایی با شکست روبرو خواهد شد و بزرگترین اقتصاد عربی که بر درآمدهای نفتی تکیه کرده به سمت سقوط تدریجی سیر خواهد کرد. علت این شکست، ناگواری اوضاع اقتصادی عربستان در همه ارکان است. میان سیاستهای اقتصادی ولیعهد عربستان و آنچه در سند چشمانداز ۲۰۳۰ آمده شکافهای گستردهای وجود دارد. گزارشهای اقتصادی نهادهای بینالمللی هم نشان میدهند که طرح چشمانداز او غیرواقعی است و با توان اقتصادی عربستان و فضای اجتماعی این کشور سازگاری ندارد.
شاید بتوان گفت که یکی از دلایل اصلی تلاش بن سلمان برای انجام اصلاحات اجتماعیِ بدون مطالعه و بدون پشتوانه، رقابت درون منطقهای با جمهوری اسلامی ایران بوده است. گرچه عربستان و ایران در دهه های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هر دو از متحدان اصلی غرب در منطقه خاورمیانه بودند و بر اساس دکترین «دو ستونی نیکسون» وظیفه پیگیری و تأمین منافع آمریکا در منطقه را بر عهده داشتند؛ اما در دهه دوم هزاره جدید میلادی و خصوصاً از سال ۲۰۱۵ و در مرحله بعدی پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالاتمتحده، روابط تهران- ریاض به سمت تیرهتر شدن حرکت کرده است.
بنابراین رقابت فزاینده با تهران، دولتمردان سعودی را به این نتیجه رسانده است که برای موفقیت در رقابتهای منطقهای، کسب رضایت داخلی(مردم) نیز دارای جایگاه ویژهای است و اصلاحات میتواند رضایت مورد نظر را جلب کند. همچنین دولتمردان سعودی برای کسب حمایت حداکثری مقامات غربی و خصوصاً ساکنین فعلی کاخ سفید در رقابتهای منطقهای و برای مقابله با تهران و مبری شدن از اتهامات عدم آزادی بیان، سعی دارند تا ژست روشنفکری و مترقیخواهانه به خود گرفته و عربستان را پیشتاز انجام اصلاحات اجتماعی در منطقه معرفی کنند.
خلاصه بن سلمان با اهداف گوناگون سعی در انجام اصلاحات شتابزده دارد. یکی از مهمترین اهداف وی جلب حمایت طبقات مختلف مردم جامعه سعودی است تا وی بهعنوان پادشاهی ترقیخواه و روشنفکر معرفی شود. هدف دیگر بن سلمان تبرئه خود و حکام سعودی از مخالفان حقوق بشر است و سعی دارد تا ذهنیت منفی غرب را نسبت به جامعه بسته عربستان اصلاح کند؛ همچنین دلیل دیگر وی جلب حمایتهای مردم عربستان در رقابتهای پیچیده و فشرده منطقهای است.
اما اصلاحات اجتماعی بن سلمان به دلایلی چند با چالشها و موانعی روبرو شده است. ازجمله این دلایل میتوان به چالش اجتماعی، قبیله ای و مذهبی در جامعه سعودی و مخالفت علمای مذهبی با انجام اصلاحات؛ چالش شهروندی چند درجهای؛ چالش اقتصادی و چالش سیاسی و رقابتهای درون خانوادگی اشاره کرد.
دکتر عبدالطیف نظری
نظرات(۰ دیدگاه)