از تبریک به یاوه‌گویان نابودی دولت تا ارائه الگوی مقاومت! (بخش اول)

  • انتشار: ۳ اسد ۱۴۰۰
  • سرویس: دیدگاهسیاست
  • شناسه مطلب: 117310
افغانستان

کجایند آنانی که از ابتدای تشکیل دولت غنی تا چندی قبل، تمام هم و غم‌ و آرزو و خواست و حاجت‌شان نابودی دولت اشرف‌غنی بودند؟! همانانی که با زیاده‌خواهی بی‌حد و اندازه، می‌گفتند غنی بی‌کفایت است، فاشیست و گردنکش است و برای ما هیچ حق و حقوقی قائل نیست… خوب حال که سخن از احتمال سقوط دولت وی می‌رود، باید آنان جشن بگیرند و پایکوبی به راه بیاندازند و به همدیگر شادباش و تبریک بگویند، اما می‌بینیم که این جماعت احمق لایشعر نفهم و بدفهم، بار دیگر رنگ و زنگ عوض کرده‌اند و عوعوکنان بر وضعیت فعلی کشور و مردم، اشک تمساح می‌ریزند و چون دایه‌های مهربان‌تر از مادر که در واقع آلخاتوهای جگرخوارند(=موجود افسانه‌ای که جگر زنان زائو را می‌خورد)، سخن از محکومیت و جنایت طالبان می‌زنند و پیامدهای وحشت‌انگیز تحکم دوباره آنان را بلوا می‌کنند و مردم را به بسیج‌شدن بی‌هدف و مقصد علیه طالب فرا می‌خوانند. بسیار شایسته و بایسته است که به این‌ها بگوئیم ای یاوه‌گویان بی‌خاصیت بی‌مغز، خموش باشید و چون جغد ویرانه، سر در لاک خجالت و نکبت تان فرو برید و دم بر نیاورید و از مظلومیت و دربدری و به تاراج رفتن مال و ناموس و جان این مردم به دست دشمنان این مردم سخنی به زبان مسموم و ویرانگر تان نرانید که نتیجه آن باز هم دربدری و نابودی بیش از پیش این ملت خواهد بود.!

شخص خودم به عنوان یک فرزند کوچک این وطن، بارها گفته‌ام که هر سخن و عملی که باعث تضعیف دولت مرکزی شود، محکوم است و پیامدهای منفی آن دامن همه مردم و کشور را فرا خواهد گرفت. اما با تاسف، گوش‌های ناشنوا و چشم‌های نابینا و ذهن‌های بی‌بصیرت، هیچ وقت به این موضع‌های منطقی و برخاسته از مصالح کلان کشور، توجهی نکردند و فقط به طبل نفاق و دوئیت ملت و دولت کوبیدند، تا آنجا که در مرور، بر اثر این موضع‌گیری‌های احساسی و بدور از آینده‌نگری، شقاق بزرگی بین ملت و دولت ایجاد شد، اعتمادها به طور کامل از بین رفت، حرمت‌ها دریده شد، تعلق‌ها نابود و مشترکات هویتی ملت که روزی آنان را در مقابل دشمنان، مشت آهنین می‌نمود، به باد فراموشی سپرده شد و در نتیجه اکنون که زمان اتحاد و هم‌بستگی دولت و ملت، در مقابل دشمن مشترک مطرح است، نه ملت به دولتش اعتماد و اتکاء دارد تا فراخوان‌های حمایتی دولت را به عنوان حاکمیت کشور بپذیرند و با یک دستور حکومتی، تمام ملت بسیج شوند و نه دولت می‌توانند روی این مردم حساب باز کنند؛ چون هر آن پشت‌کردن آنان به دولت مرکزی محتمل است. در چنین وضعیتی، حرف‌زدن از قیام و مقاومت، جز نابودی کامل آنان به دست دشمن غدار و بهانه‌جو، چیزی نیست.

حال سوال این است که آیا در شرایط فعلی کدام گزینه‌ و امیدی باقی مانده که با اعتماد به آن، این مردم از شرایط بحرانی فعلی در مقابل دشمن مشترک، نجات یابند؟ به عبارتی الگوی قیام و مقاومت در شرایط فعلی چیست.؟

به نظر می‌رسد با تمام خسارت‌های که از سوی دشمنان خارجی و دلسوزان جاهل و بی‌درک داخلی، به بار آمده است، اما باز هم اندک امیدی باقی مانده است که بتوان از این بحران فراگیر و غم‌انگیز با موفقیت عبور کرد و این امید، در پرتو حمایت از دولت مرکزی است. باید کاری کرد که اعتمادهای شکسته شده نسبت به دولت ترمیم و بازسازی شود و دولت نیز کوشش نماید تا با تمام ظرفیتی که دارند، هم خود و هم ملت را تجهیز و حمایت همه‌جانبه نماید. این امر منوط به این است که ما (تمام کسانی که به هر نوعی در نگرش و رفتار ملت و قوم خود تأثیرگذارند) رویکرد تخریبی گذشته مان را به فراموشی بسپاریم و همه در راستای حمایت از دولت مرکزی بسیج شویم.

هاشمی صدر ارزگانی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟