یک اختراع/ دو نقد/ دو پیشنهاد
- انتشار: ۶ عقرب ۱۳۹۶
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 32539
شنیده شد که یکی از دانشآموزان یکی از لیسههای ولایت هرات، موفق به اختراع نوعی تانک شده که توپ آن قابلیت شلیک دارد. اولاً از این اختراع باید استقبال کرد و خوشحال بود و برای مخترع آن آرزوی توفیقات مزید را داشت.
ثانیاً در کشوری مثل افغانستان که هر روز آن بدتر از دیروز است، هر نوع اختراعی ولو این که غیرکاربردی باشد، روزنه و بارقهای از نور و امید در وادی ظلمانی است. پس حالا که نویسنده این سطور با هر نوع اختراع دیدگاه مساعد دارد، بد نیست که اشکالی هر چند ناچیز درباره اختراعی که چند روز است در شبکهها و برخی رسانههای افغانستان، دست به دست میشود، متذکر شویم.
بحث را با این سوال شروع میکنیم که اختراع چیست؟
در تعریف اختراع گفته شده است: اختراع نتيجه فكر فرد يا افرادی است كه برای اولين بار فرآيند يا فرآوردهای خاص را ارائه کرده و مشكلی را در يك حرفه، فن، فناوری، صنعت و مانند آنها حل میکنند.
بنده دقیق نمیدانم که تانک متعلم فوقالذکر، برای اولینبار در تاریخ فناوری نظامی جهان ساخته شده یا از مدلهای گذشته فناوری نظامی تقلید و الهام صورت گرفته است؟ اگر پاسخ این باشد که در گذشته نیز چنین تانکی با همین تواناییها ساخته شده بوده، پس این اختراع نیست بلکه ساخت مدل کوچک از یک نوع تانک بزرگ است.
حالا فرض را بر این میگیریم که این متعلم، برای اولینبار قادر به ساخت چنین تانکی در جهان شده است، در این صورت، چنین اختراعی در کنار مزایا و محاسن فراوان، خالی از اشکالاتی نیست که من فقط به دو مورد از معایب آن اشاره میکنم:
یک: افغانستان کشور جنگزده است که نزدیک به چهل سال است، خون انسانها در آن ریخته میشود. اکنون نسل سوم افغانها در حال بزرگ شدن در محیط جنگ و درگیریاند. نسل اولیها، تا چشم باز کردند، خود را در آتش انقلاب 7 ثور 1357 دیدند. رنجهای نسل اول تمام نشده بود که نسل دوم نیز خود را در دود همان آتشی دیدند که در سال 1357 افروخته شده بود. این نسل هم بزرگ شدند بدون این که دردهای شان تسکین یافته باشد. چند سالی است که نسل سومیها نیز خود را در دریای از مشکلات امنیتی و نابسامانی میبینند. با وجود آن که تاکنون نظرسنجی جامعی از نسلهای سوخته افغانستان درباره حس دیدن تجهیزات و ادوات نظامی انجام نشده اما اگر روزی این نظرسنجی صورت بگیرد، قطعاً نظر آنان درباره دیدن جنگافزارها از جمله تانک و توپ، منفی خواهد بود.
به عبارت دیگر، مردم افغانستان از دیدن تانک و توپ خسته شدهاند زیرا تانک و توپ را یکی از دهها ابزاری میدانند که این ملت را به تباهی رسانده و به تیرهروزی نشانده است. با دیدن تانک و توپ، بیش از پیش روحیه پژمرده مردم خصوصاً زنها و نوجوانها، پژمردهتر میشود. البته باید توجه داشت که سخن من متوجه مردم کشوری است که بر اساس گزارش منابع متعدد بینالمللی، درصد زیادی از شهروندان آن، دچار مشکلات روحی و روانی ناشی از جنگ و درگیریاند.
دو: یکی از فلسفههای اختراع، کاربردی کردن آن است. یعنی وقتی ابزاری اعم از نظامی و غیرنظامی، ساخته و اختراع میشود، پس از اندکی، تولید آن به صورت انبوه شروع میشود تا کاربردی شود. ساخت تجهیزات و ابزارآلات دفاعی یک امر عقلانی است اما با توجه به شکنندگی دولتها در افغانستان که در پایداری و ناپایداری آنها دست کم 70 کشور جهان نقش دارند، دولت این کشور حداقل تا 50 سال دیگر نمیتواند، تانک متعلم یادشده را به تولید انبوه برساند. بعداز 50 سال که دولت قادر به این کار شود، فناوری نظامی چنان پیشرفتی کرده که این تانک از رده تولید خارج شده است.
حالا که دو اشکال از چند اشکال این اختراع ذکر گردید، بد نیست که دو پیشنهاد را نیز با هم مرور کنیم:
1- اگر قرار باشد مسئولان و متولیان امور در افغانستان، متعلمین و دانشآموزان را به سوی اختراعات مرتبط با جنگ و درگیری سوق دهند، چه بهتر که آنان را به اختراع پادزهر آسیبهای ناشی از جنگ تشویق کنند. در حال حاضر یکی از مشکلات عمده معلولان و معیوبین در افغانستان، نبود و یا حداقل گرانی تجهیزات مصنوعی مثل پا و دست مصنوعی است. تا چه وقت مؤسسات خارجی برای معلولان افغانستان، دست و پا درست کنند؟ یا تا چه وقت معلولان برای تعویض یا ساخت اعضای مصنوعی به کشورهای دور و نزدیک بروند؟ دانشآموزان افغان، استعداد و توانایی این را دارند تا اعضای مصنوعی بهتری طراحی و بسازند که پس از این، هم محتاج خارجیها نباشیم و هم معلولان عزیزمان هزینههای کمتری را بابت تهیه یکی از نیازهای مهم زندگی شان پرداخت کنند. البته این یک مثال بود. متولیان امور میتوانند دانشآموزان را تشویق کنند که مثلاً ابزار دیگر ضد جنگ مثل، تجهیزات مینروبی و ماینپاکی بسازند. همان کاری که چند سال پیش انجام گرفت اما به دلایلی کاربردی نشد. تشویق به ساخت ابزار حیاتبخشی، بهتر از تشویق به ساخت ابزار گرفتن جان انسانها است. البته اختراع و ساخت ابزار و ادوات جنگی نیز برای یک کشور با ثبات، مورد نیاز است اما برای کشوری مثل افغانستان، اولویتها را باید در نظر گرفت.
2- در حال حاضر نیاز مبرم افغانستان و مردم آن، اختراع و ساخت تجهیزات و امکاناتی است که برای سلامتی مفید و از نگاه اقتصادی نیز زودبازده باشد. در شرایط فعلی، نیاز فوری مردم افغانستان تانک نیست زیرا تانک را کشورهایی به افغانستان آوردهاند که جنگ را بر افغانها تحمیل کردهاند. جالب است که تانکهای آنها از نوع هاموی، در دو هفته گذشته، جان بیش از 200 نفر را در افغانستان گرفته است. مردم افغانستان به تجهیزات رفاهی نیاز دارند. ماه گذشته گزارش مرکز آمار یا احصائیه افغانستان را شنیدید و خواندید که بیش از 60 درصد آبهای افغانستان آلوده است. برای رفع این مشکل، متولیان مدارس، دانشآموزان را برای ساخت تجهیزات بهداشتی و رفاهی مانند دستگاه تصفیه آب تشویق کنند که هم برای سلامتی مفید است و هم سود اقتصادی دارد. یکی از مشکلاتی که در افغانستان از دستگاههای تصفیه آب استفاده نمیشود، هزینههای تهیه و خرید این دستگاه است. اگر هزینه خرید این ابزار مورد نیاز، کاهش یابد، معرفی و استفاده آن از نگاه فرهنگی و اجتماعی کار آسانی است. چه کسی دوست ندارد که آب سالم بخورد و بنوشد؟ دانشآموزان، متعلمین و محصلین افغان، این استعداد را دارند که با اندکی تلاش، یا خود دستگاه تصفیه آب اختراع کنند یا دستگاههای خارجی را بومیسازی کنند. دستگاه تصفیه آب نیز یک مثال بود، میتوانید سایر نیازهای مردم را نیز از همین دریچه نگاه کنید.
سخن آخر این که باید مخترع جوان هراتی، بیش از پیش مورد تشویق و حمایت قرار بگیرد اما با این تفاوت که مسیر او را از سمت ساخت ابزار نظامی به سوی اختراع تجهیزات رفاهی و اقتصادی، تغییر داد.
مرادی
نظرات(۰ دیدگاه)