یادداشت/ بازی دوگانه پایان یافته است؟

  • انتشار: ۲۱ جدی ۱۳۹۶
  • سرویس: تیتر 2سیاست
  • شناسه مطلب: 35428

آقای ترامپ، در نخستین توییت خود در سال جدید میلادی، در انتقاد تند با صراحت تمام، علیه پاکستان تاخت. وی گفته‌است که پاکستان به‌ازای دریافت کمک‌های هنگفت ۳۳ میلیارد دالری طی شانزده سال گذشته، از ایالات متحده، در زمینه مبارزه علیه تروریسم، یک مشت دروغ تحویل امریکا داده‌است.

توییت بی‌سابقه ترامپ، بیانگر این امر است که دولت او، به صورت مجدانه پیگیر استراتژی این کشور، برای افغانستان و آسیای جنوبی است که در نیمه دوم تابستان سال جاری شمسی اعلام شد. مقامات ایالات متحده، در آن استراتژی و متعاقب آن در مجموع توییت‌ها و صحبت‌های آقای ترامپ و دیگر مقامات امریکا در خصوص جنگ افغانستان و نقش پاکستان در این میان، بر سه محور اساسی تاکید دارند:

اول: پاکستانی‌ها، در مورد مبارزه علیه تروریسم و در طولانی‌ترین جنگ امریکا و ائتلاف علیه افراط‌گرایی، نه تنها همسو و جدی نیست، بلکه در مقابل، پناهگا‌ه اصلی تروریست‌ها است. شورشیان به قصد ضربه زدن به سربازان امریکا و به شکست کشاندن جنگ امریکا در افغانستان از خاک پاکستان گسیل داده می‌شود.

دوم: پاکستان، تا حالا در مورد مبارزه علیه تروریسم هرچه گفته است، چیزی جز، فریب، دروغ و بازی دوگانه و از روی سوی نیت نبوده است.

سوم: پاکستانی‌ها، باید سیاست های غیرسازنده و فریبکارانه خود را در مبارزه علیه تروریسم کنار بگذارند و در غیر آن، باید عواقب آن را بپذیرند.

عدم صداقت پاکستان و بازی دوگانه و مبتنی بر فریب این کشور طی شانزده سال گذشته، در روند کاروزار جنگ علیه افراط‌گرایی، کشف تازه‌ای نیست که آقای ترامپ آن را به نام خود ثبت کند، بلکه  پیش از این، بارها مقامات افغانستان، به آن اشاره کرده‌اند که لانه‌های اصلی تروریسم در آنسوی مرز دیورند است. شورشیانی که در جبهه‌های جنگ سربازان افغانستان و ایالات متحده و همچنین در خیابان‌های کابل مردم بی‌گناه را می‌کشند، بر اساس یک استراتژی خصمانه، از سوی اسلام آباد تجهیز و تمویل می‌شوند و پاکستان مأمن آنان است؛ ولی سیاستگذاران ارشد ایالات متحده، در حکومت بوش پسر و اوباما به‌آن توجه چندانی نکردند.

اما این اولین باری است که رییس جمهور امریکا، به نقطه کانونی درد و به مرکز اصلی نابسامانی تمرکز کرده و روی آن انگشت گذاشته و با صراحت هرچه تمام‌تر در مورد آن صحبت می‌کند و به‌مقامات پاکستان هشدار می‌دهد که دوران بازی دوگانه به‌سر آمده‌است و مقامات اسلام‌آباد، دیگر گمان نکنند که دولتمردان امریکا، با واقعیت بیگانه‌اند و می‌توان بازهم آنان را فریب داد. بنابراین، مقامات پاکستان باید تکلیف خود را روشن کنند که در کدام جبهه قرار دارند، در جبهه ترور و دهشت یا در اردوگاه ضد تروریسم و دهشت‌افگنی.

مقامات امریکا، برای اینکه ناخشنودی خود را از عملکرد پاکستان در قبال گروه‌های تروریستی به‌نمایش بگذارند، کمک ۲۵۵ میلیون دالری که قرار بوده به پاکستان پرداخت شود، متوقف کرده‌اند و از اقدمات دیگر نیز سخن گفته‌اند.

با این همه، تا این‌جای کار، بازی دوگانه پاکستانی‌ها را نمی‌توان پایان یافته تلقی کرد. پاکستانی‌ها با غربی‌ها، بیش از چهل سال است که با فراز وفرودهای، در مورد پرونده مشترکی با عنوان افغانستان، کار می‌کنند؛ و از این رو، پاکستانی‌ها، تاحدودی نبض سیاست غربی‌ها و مخصوصا ایالات متحده را در منطقه می‌شناسند و با ناخشنودی غربی‌ها از عملکرد پاکستان نیز بیگانه نیستند و می‌دانند که به‌رغم انتقادها، غربی‌ها، در نهایت اگر قرار باشد بین پاکستان و افغانستان، یکی را انتخاب کنند، مسلم پاکستان را ترجیح می‌دهند. بنابراین، پاکستانی‌ها به آسانی زیر بار نمی‌روند. مضافا اینکه آنان در صورت فشار بیشتر، از غرب روی بر می‌تابانند و سیاست رو به شرق؛ یعنی روسیه_ چین را دنبال خواهند کرد.

از یک منظر،‌ مولفه‌های پیش گفته، غیر قابل چشم پوشی است؛ اما به‌صورت بنیادین با چالش‌های نیز روبرو است و نمی‌تواند تکیه‌گاه مطمئنی برای پاکستان محسوب شود.

نخست اینکه این بار سخن از ناخشنودی امریکا از پاکستان نیست، پای خشم در میان است. خشمی که بر اساس آن یک استراتژی تبیین شده است. پس از شانزده سال جنگ، کشته شدن بیش از ۲۴۰۰ سرباز امریکا و زخمی شدن هزاران سرباز این کشور، دیگر  پای انتخاب بین افغانستان و پاکستان در میان نیست، بلکه پای منافع مستقیم امریکا در مقایسه با انتخاب پاکستان در میان است. افزون بر این، درست است که پاکستان، زیر بار زور نمی‌رود؛ ولی اگر این زور، خرد کننده و طاقت‌فرسا باشد، مقامات پاکستان به‌خوبی انعطاف نشان می‌هند و به شکل باور نکردنی از موضع خود عدول می‌کنند. سرسختی و مخالفت دولت مشرف در جهت براندازی حکومت طالبان و سپس تغییر جهت ۱۸۰ درجه‌ای و اعلام همکاری با آن، در پی تهدید دولت بوش، یک نمونه در این مورد است.

چرخش پاکستان، از غرب به سمت شرق نیز دور از ذهن است، پاکستان با امریکا پیوند دیرینه دارد. اقتصاد پاکستان یک اقتصاد شکوفا و قوی نیست. پاکستان، سالانه کمک‌های فراوانی از ایالات متحده دریافت می‌کند؛ هیچ کشوری چنان نقش دست و دل‌بازانه‌ای را برای پاکستان ایفا نخواهد کرد. بنابراین بیش از آن که امریکا نیازمند پاکستان باشد، این پاکستان است که محتاج امریکا است. تغییر به سمت شرق پاکستان را، در تنگناهای بیشتری قرارخواهد، تحریم‌های اقتصادی فلج کننده، می‌تواند بخشی از آن باشد. مجموعه‌ این عوامل برای پاکستان می‌تواند فوق‌العاده هزینه‌زا باشد.

در نتیجه، در صورت فشارهای عملی، پاکستان، چاره‌ای ندارد که در نهایت از حمایت عملی تروریست‌ها و شورشیان در افغانستان دست بردارد و به‌سیاست فریبکارانه و بازی دوگانه پایان دهد و در غیر آن، مخاطرات فراوانی را باید به‌جان بخرد.

داکتر سید جواد سجادی

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟