وقتی که رسانه ها در اختیار قدرتمندان عرب قرار داشته باشد!

  • انتشار: ۳۰ جوزا ۱۳۹۶
  • سرویس: اجتماعیبین الملل
  • شناسه مطلب: 24620

شگفت انگیزتر از برج العرب و ساختمان های بلند امارات، برخورد بن زاید با خبرنگاری بود که از وی درباره ارتباط با اسرائیل پرسید. شگفت انگیز, به این دلیل که ولیعهد ابوظبی این خبرنگار زن را تهدید به خفه کردن کرد!

بی تردید، رهبران عرب از کمترین آستانه تحمل برای رویارویی با هیچ نوع انتقاد برخوردار نیستند؛ یا به عبارتی دقیق تر باید گفت که در این ساختار سیاسی، جایگاه و شانی برای رسانه های مستقل و منتقد وجود ندارد.

رابطه شیوخ عرب با شهروندان یک رابطه یک سویه مالک و شی است واز اینرو خود را ملزم به پاسخگویی نمی دانند. وضعیت خبرنگاران در این کشورها وضعیت تاسف باری است که تفسیر آن در رفتارهای سیاسی و ویژه گی قبیله ای آنان خلاصه می شود.

سعودی ها, که بیشترین رسانه های منطقه را در اختیار دارند، شهروندان آن از کمترین اطلاعات برخوردارند و شبکه های اجتماعی تنها منبع دریافت اطلاعات است. بیشتر شبکه های تلویزیونی سعودی یا موسیقی پخش می کند یا سریال ها و فلم های آمریکایی.

جالب اینجاست که روزنامه الحیات لندن ( وابسته به سعودی) همزمان در دو نسخه متفاوت منتشر می شود؛ یک نسخه در لندن با عکس های غیراخلاقی و دیگری در عربستان با محتوایی متفاوت .

همین روزنامه در لندن از سفر شاهزاده های سعودی و ارتباط آنان با آمریکایی ها می نویسد اما نسخه چاپی آن در عربستان، تصاویر پادشاه سعودی در مکه را پخش می کند.

در بحرین, روزنامه نگاران در بازداشت بسر می برند، البته اگر پیش از آن کشته نشوند .

در امارات، صفحات نخست روزنامه ها با عکس های بن زاید و همسر وی و خبرهایی از انجمن های خیریه آنان برای کودکان بی سرپرست پر شده است. اما روزنامه های انگلیسی، بیشتر ترجیح می دهند تا نوع لباس بن زاید و ارتباط وی با برخی از زنان انگلیسی را به تصویر بکشند.

در مراکش، تقریبا هیچ رسانه ای جرات انتقاد ندارد. عکس های پادشاه مغرب در حال بوسیدن سنگ حجر الاسود و دادن غذا به کودکان منتشر می شود و تایمز لندن از وی تصاویری پخش می کند که با لباس های غیر متعارف در کلوپ هم جنس بازان حضور دارد.

در دوبی, با وجود آنکه یک شهر رسانه ای وجود دارد، همه شبکه های تلویزیونی آزادانه حضور دارند و می توانند هر چیزی را بنویسند بجز درباره وضعیت داخلی.

الجزیره قطر, بعنوان مهمترین رسانه عربی، درباره تمامی رویدادهای سیاسی جهان و نبود آزادی و انتقاد از وضعیت داخلی گزارش می دهد اما درباره کمترین رویداد در قطر سکوت می کند.

طبیعی است، کسی هم که مانند این خبرنگار زن بخواهد انتقاد کند یا خفه می شود یا زندانی. در جامعه عربی دو نوع رویکرد رسانه ای بیشتر وجود ندارد: یکی رسانه های دینی و یکی رسانه های سرگرمی و تفریحی. رویکرد همین رسانه های دینی نیز تعریف و نهادینه کردن تضاد در جهان اسلام و نیز ایجاد تفرقه های مذهبی و ترویج اندیشه تکفیر است و سرگرمی نیز در ابتذال خلاصه می شود.

بیشتر رسانه های عربی سرگرم پرداختن به موضوعاتی بی ارزش هستند یا اینکه تمامی صفحات آنان در واژه های مدح آمیز از رهبران و مقام های عربی سیاهه میشود.

فهمی هویدی روزنامه نگار برجسته مصری در مورد رسانه های عربی گفته است که در نظام های عربی دو ویژگی بی مانند هست: یکی عدد 98/99 درصد و یکی هم رسانه ها.

شگفت انگیز از ساختار قبیله ای سعودی که هیچ انتخاباتی برگزار نکرده است، چگونگی انتخاب دیکتاتورهای عربی بعنوان پادشاه و رئیس جمهور است. در انتخابات تنها یک نامزد و تنها یک نتیجه به دست می آید: 98/99 درصد رای مثبت می دهند!

این عدد معجزه آسا مختص ساختار سیاسی کشورهای عربی است. و دوم ویژگی رسانه ها. بیشتر رسانه های عربی بیش از آنکه سرگرم بحران های سیاسی و چالش های اجتماعی باشند، صفحات خود را به شعر و موسیقی و آشپزی اختصاص می دهند.

البته بیشتر, صفحه نخست این رسانه ها در اختیار پادشاهان و امیرزاده هاست و تقریبا هر روز یک عکس از آنان در صفحه نخست منتشرمی شود. بگونه ای که در زمان صدام می شود گفت در ازای هر 100 شهروند عراقی یک عکس صدام یا مجسمه او وجود داشت! خدیجه بن قنه مجری الجزیره بعد از آنکه حجاب را برای خود انتخاب کرد به شدت مورد انتقاد ساختار سیاسی عرب قرار گرفت.

در سال 2008 جنگ غزه بود که لیونی وزیرخارجه وقت اسرائیل از برخی از روزنامه نگاران عرب به دلیل توجیه سیاست های رژیم اسرائیل قدردانی کرد و گفت کاری که شما انجام دادید، سفرای اسرائیل هم از عهده آن برنیامدند.

کمتر روزنامه نگار آزاد اندیشی را می توان در ساختار رسمی دولت های عربی یافت که اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری را درک کرده باشند و جسارت انتقاد داشته باشد. از این رو حجم رسانه های عربی که در لندن منتشر می شود و ما به آن فرامنطقه ای می گوییم رو به فزونی گرفته است. بطور کلی نظام های عربی اعتقادی به رسانه ندارند و نگاه آنان به رسانه تنها در اندازه یک ابزار برای تامین منافع تجاری و نیز اهداف سیاسی است.

به همین دلیل است که در بسیاری از این کشورها، رسیدن به سردبیری یا مالکیت یک روزنامه تنها در اختیار خاندان پادشاهی است. از اینجاست که سابقه برخی از مقام های عربی، حرفه روزنامه نگاری بوده است. نزدیکی به ساختار سیاسی و دربار پادشاهی و یا جریان های قدرت، پیش شرط اساسی برای رسیدن به مناصب رسانه ای است .

بنابراین در عین شگفتی رفتار ولیعهد ابوظبی, اما با توجه به ویژگی قبیله ای عربی و حاکمان عرب نباید زیاد شگفت انگیز باشد.

نظرات(۱ دیدگاه)

دیدگاه‌ها غیرفعال هستند.