نقش «خط دیورند» در بحران افغانستان

  • انتشار: ۱۸ قوس ۱۳۹۳
  • سرویس: دسته بندی نشده
  • نویسنده: پارسا پنجتن
  • شناسه مطلب: 1736

چند روز قبل محمد عمر داودزی در مراسم خدا حافظی اش با اراکین وازرت داخله گفت: اینکه ما برای آوردن صلح در کشور مان چشم امید به پاکستان بدوزیم و بخواهیم از طریق پاکستان صلح را در افغانستان بیاورم، خواب و خیال و جنونی بیش نیست.

راستی! پاکستانی ها از جان افغانستان چی می خواهند؟ و تا چی وقت باید افغانستان به پاکستان باج بدهد؟ چرا در طول تاریخ مناسبات کابل و اسلام آباد همواره خصمانه بوده؟

پرسش های فوق ممکن است پاسخ های متعدد و مختلف داشته باشد. اما اگر تمام جواب ها را بخواهیم در یک پدیده خلاصه کنیم می توانیم بگوییم که خط مرزی دیورند ریشه بسیاری از مشکلات بین دو کشور همسایه می باشد. معضل خط دیورند که در حقیقت یک مشکل حقوقی و قرار دادی است، اکنون چماقی شده به دست دولت مردان پاکستانی که هروقت دلشان بخواهد آنرا بر فرق افغانستان می کوبد و به سادگی هر امتیازی که دلشان بخواهد می گیرد. حل این معضل نیازمند یک عزم سیاسی و ملی کلان و مستحکم است، چیزی که تا هم اکنون دولت مردان افغانستان فاقد آن بوده اند.

افغانستان به دلیل موقعیت كم نظیر ژئوپولیتیك خود قربانی سیاست ها و منافع قدرت های بزرگ منطقه ای و جهانی بوده و هست. بحرانی كه اینك ما با آن دست به گریبان هستیم به لحاظ تاریخی ریشه در قرن گذشته میلادی دارد. در اواخر نیمه اول قرن هجده میلادی زمانی كه دو قدرت بزرگ؛ یعنی روسیه تزار و بریتانیای كبیر جهت تامین منافع شان هر كدام برای افغانستان- به عنوان دروازه هند و نقطه حاكم بر كشور های آسیای میانه- نقشه می كشیدند، ابتدا روسها در قالب یك پیمان سیاسی با حاكم وقت افغانستان دوست محمد خان، زمینه مداخلات خود در امور داخلی افغانستان را مهیا ساخت و این امر سبب نگرانی رقیب قدرتمندش یعنی بریتانیای كبیر شد، اندكی بعد بریتانیا با تطمیع عبد الرحمن خان نقشه ی شومی را پی ریزی كرد وعبدالرحمن خان جهت خوش خدمتی به انگلیس ها كه اورا در حل بحران های داخلی كشورش كمك كرده بود دست به چنین عمل جنایت كارانه زد و بین قبایل پشتون كه ساكن ساحات مرزی افغانستان و هند بریتانیایی بودند خط مرزی كشید و این آتشی بود كه دود آن تا اكنون كه بیش از صد سال از آن می گذرد هنوز هم به چشم اقوام هردو طرف این خط نا میمون می رود.

با آنكه این تفاهم نامه بین دو كشور- هند بریتانیایی و افغانستان- بوجود آمده بود اما با به وجود آمدن پاكستان نیز این قرار داد علیرغم ناخرسندی مردم افغانستان و حقانیت ادعای آنان مبنی بر الغای این خط مرزی، تداوم یافت. از نظر حقوقی این قرار داد اكنون رسمیت ندارد؛ زیرا اولا این خط به منزله مرز بین المللی نبود و ثانیا، طرف قرار داد افغانستان هند بریتانیایی بوده و طبق قانون بین الدول، كشوری كه استقلا ل خود را می گیرد و یا به هر نحوی از كشور دیگری تجزیه می شود، هیچ یك از قرار داد های كشور استعمار كننده را به ارث نمی برد.

در عین حال پاكستان همواره كوشیده است تا افغانها را راضی یا مجبور به امضای لغو این قرار داد كرده و مرز كنونی بین دو كشور را به عنوان مرز اصلی بین پاكستان و افغانستان بپذیرد. معضل خط دیورند در مقاطع متعدد تاریخ باعث رویارویی و نزاع بین دو كشور افغانستان و پاكستان شده و گاهی هردو كشور را تا لبه پرتگاه جنگ به پیش برده است. در زمان ریاست داود خان مسئله خط دیورند با تحریك حكومت های هردو طرف سبب شد تا سفارت خانه ها و كنسولگری های هردو كشور توسط مردم تخریب و به آتش كشیده شود.

پاكستان همواره ازاین بیم داشته كه مبادا روزی افغانستان قدرت مند شود و سر زمین های از دست رفته ی خودش را پس بگیرد، زیرا به لحاظ قانونی و حقوقی خود نیز مطمئن است كه حق با افغانستان است. از این رو با تمام نیرو كوشیده تا از قدرت مند شدن افغانستان جلو گیری نماید. حوادث سه دهه افغانستان عمدتا ریشه در سیاست ها ی خراب كارانه ی پاكستان در قبال این كشور دارد. مانند بوجود آوردن احزاب سیاسی جهادی بعد از سقوط حكومت كمونیستی كه از یك سو مایه نفاق میان مجاهدین افغان شده جهاد مردم افغانستان را عقیم ساخت و از سوی دیگر زمینه مداخلات پاكستان در امور داخلی افغانستان را مهیا ساخت. در دهه نود میلادی پاكستان با تاسیس گروه طالبان و باكمك های اقتصادی و سیاسی كشور های نظیر عربستان سعودی، ایالات متحده امریكا و كشور انگلیس در عرصه سیاست افغانستان بحران نوی آفرید.

در سال 2001 میلادی كه افغانستا فصل جدیدی از حیات سیاسی خودرا آغاز كرد بازهم پاكستان تمام مساعی خود را به كار گرفت تا از قدرتمند شدن افغانستان جلو گیری نماید. اینبار پدیده های مخل پیشرفت افغانستان را طراحی كرده و روانه جامعه افغانی كرد؛ مانند مواد مخدر، تروریسم و تا هم اكنون كاملا موفقانه به پیش رفته است.

تمام تلاش پاكستان در این مدت بر آن بوده كه افغانستان دارای اردو و پولیس منظم و قدرت مند نشود؛ زیرا در غیرآن صورت افغانها حق خودرا مطالبه خواهند كرد. حقی كه پاكستان هیچ دلیل قانع كننده ای برای امتناع از تادیه آن ندارد و مسئله خط دیورند برای افغانها بسیار مهم است كه به سادگی نمی توانند از كنار آن عبور نمایند.
با پایان یافتن حکومت سیزده ساله آقای کرزی هنوزهم این مشكل همچنان لا ینحل باقی مانده ؛ زیرا دولت مردان ما در این سیزده سال هیچ گاه با مسئله برخورد جدی و استراتژیك نداشته و از كنار آن بی تفاوت گذشته است. در حالیكه پر واضح است كه عمده مشكلات افغانستان از ناحیه پاكستان بوجود می آید كه باز هم ریشه در مسئله دیورند دارد، در عین حال سیاست مداران ما با این مسئله برخورد سطحی داشته و هیچ گاهی برا ی حل آن كار موثر انجام نداده. حتا در مواردی كه بسیار بایسته بوده تا در این مورد سخن به میان بیاید كه نیامده؛ مانند لوی جرگه های كه در ده سال گذشته بر گزار شده در آنها هیچ سخنی از مسئله دیورند بطور جدی به میان نیامد.

سخن آخر اینكه تا زمانی كه مسئله خط دیورند حل نشود مشكل افغانستان حل نخواهد شد؛ زیرا ریشه اكثر گرفتاری ها و معضلات مردم افغانستان به همین مسئله گره خورده. و حل آن نیاز مند عزم استوار و كارجدی و برنامه ریزی دقیق دولت مردان و سیاست مداران افغانستان را می طلبد؛ اتفاقی که تا کنون نیفتاده است.

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟