متن کامل سخنرانی اشرف غنی در کنگره آمریکا

  • انتشار: ۶ حمل ۱۳۹۴
  • سرویس: تیتر 1سیاست
  • شناسه مطلب: 3398
سخنرانی اشرف غنی در کنگره آمریکا

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای بوهنر، رئیس مجلس نماینده گان، آقای بایدن رئیس مجلس سناء، آقای مک کونل رهبر اکثریت مجلس سناء، آقای مک کارتی رهبر اکثریت مجلس نمایندگان، خانم پلوسی رهبر اقلیت مجلس نمایندگان، آقای رید رهبر اقلیت سناء، خانم ها و آقایان، اعضای محترم کانگرس!

اجازه دهید تا از دعوت شما برای سخنرانی در این مجمع بی نظیر دموکراسی مشورتی سپاس گذاری نمایم.

نخست از همه، میخواهم از مردم ایالات متحده امریکا بخاطر همکاری های سخاوتمندانه ایشان با مردم افغانستان، ابراز سپاس و قدردانی نمایم. این همکاری یک عامل عمده در توسعه آزادی و دموکراسی در کشور من بوده است.

بیشتر از یک میلیون شهروند شجاع امریکا در افغانستان خدمت نموده اند. آنها با کوه های پوشیده از برف، دره های سبز، دشت های طوفانی، صحرا های خشک، دریا های خروشان، و جلگه های لامزروع ما آشنا شده اند.

مهمتر از آشنایی با جغرافیا، آنها با مردم ما آشنا گردیدند و از آنها دفاع نمودند. مردم افغانستان، از شجاعت سربازان شما و قربانی های را که این سربازان بخاطر آزادی افغانستان متحمل شده اند، تقدیر میکنند.

ما خود را مدیون ۲۳۱۵ کشته و بیشتر از ۲۰۰۰۰ زخمی عساکر امریکایی ای میدانیم که در راه خدمت به دو کشور امریکا و افغانستان قربانی داده اند.

ما خود را مدیون عساکری میدانیم که اعضای بدن خود را در انفجار بم های تعبیه شده از دست دادند، مدیون متخصصین شجاع و فامیل های میدانیم که جگر گوشه های خود را در حملات وحشیانه تروریستان از دست داده اند.

بلاخره، ما مدیون شمار زیادی از امریکایی های هستیم که بخاطر اعمار مکتب، حفر چاه آب، و مداوای مریضان به افغانستان آمدند. و این را باید درک و  در عین حال ستایش نماییم که این مردم امریکا بود که مالیات دستمزد آنها همکاری بین این دو کشور را چنان عمیق و گسترده ساخته که صحبت امروز من در کانگرس می تواند مبین و منعکس کننده آن باشد.

می خواهم از مالیه دهندگان امریکا و شما منحیث نمایندگان آنها، بخاطر حمایت تان از افغانستان تشکر نمایم.

خدمات زنان و مردان امریکا، چه در لباس ملی یا نظامی، به افغانستان با حمایت هر دو حزب در کانگرس ممکن گردید. من به نمایندگی از مردم و شورای ملی افغانستان از شما تشکر می کنم. پذیرایی از و ملاقات با نمایندگان کانگرس امریکا در جریان بازدید آنها از افغانستان، همواره مایه افتخار ما بوده است. لطفاً همیشه بیایید، و اگر عسکر احتیاط هستید، نیز با همان یونیفورم با افتخار خود بیایید.

من در یک فرصتی از سناتور گراهم که ملبس با یونیفورم دگروالی بود خواستم تا به یک جنرال سه ستاره انگلیس تعظیم کند، ایشان این کار را کردند. تشکر از شما.

آغوش افغانستان همیشه برای آنانیکه باری در کشور ما خدمت کرده اند، باز است. آرزوی ما این است تا روزی فرا رسد که امریکایی ها در لباس غیر نظامی به افغانستان آمده از میراث های تاریخی ما، ثروت طبیعی دره بامیان و معماری های قدیمی تیموریان در هرات و مزار شریف، جویبار های ماهیگیری بدخشان و تخار، جنگلات خوست، کنر، نورستان و پکتیا، و معماری های تاریخی فراه، هلمند و نیمروز، دیدن کرده و محلات زیبایی را که در آن خدمت نموده و تروریسم را شکست داده اند، به اطفال خود نشان دهند. می خواهم به نمایندگی از تمام ملت خود بگویم که در آن روز شما مهمان عزیز و با افتخار ما خواهید بود.

همکاری امریکا با افغانستان تحت رهبری موفقانه و خردمندانه جنرال های ورزیده صورت گرفته است. من افتخار دارم که با دان مکنیل، دیوید مکرنان، ستنلی مک کرستال، دیوید پتریوس، جان الن، جوزف دنفورد، و جان کمپبل آشنا شده و با آنها کار کرده ام.

تعهد و  فداکاری این فرماندهان، الهامی برای دیگران است. این جنرالان در دفاتر خیلی عادی وظیفه اجرا کردند. آنها همواره، حتا در جریان شب کار نموده اند. رهبری آنها از قطعات شان برای جنرالان افغانستان یک الگو است و جنرالان ما میکوشند از آنها بیاموزند.

رهبران بخش ملکی شما نیز فوق العاده اند. سفرای مانند رونالد نیومن، زلمی خلیلزاد، کارل آیکن بیری، ریان کراکر، جیمز کننگم، و دوست خوب ام مایکل مک کنلی از تونائی بلند رهبری در اداره و دپلوماسی ستراتژیک امریکا بر خوردار اند. می خواهم در اینجا از صحبت های مفید و کارا با دوست های خود چون جان مککین، لندسی گراهم، کارل لیون، و سایر اعضای محترم کانگرس که در جریان چند سال از افغانستان دیدن کرده اند، قدردانی کنم. در عین حال، می خواهم از خدمات کارمندان مدد رسانی و انجو ها که همه روزه به نمایندگی از کشور شما در افغانستان فعالیت دارند، عمیقاً سپاس گزاری نمایم. من با شهروندان ۵۰ ایالت امریکا، از سناتور و نمایندگان مجلس تا کارمندان امور ساختمانی و کمپیوتر کاران دیدن نموده ام. من می خواهم از تمام آنها بخاطر فراهم نمودن بهترین خدمات به مردم افغانستان تشکری نمایم.

نهایتاً، می خواهم از رئیس جمهور اوباما ابراز سپاس و شکران نمایم. رئیس جمهور اوباما یک همکار شایسته و با اصول است. همکاری موصوف با افغانستان همواره مشروط به کارکرد ما بوده است. من چنین از طرح روشن و با اصول ایشان راجع به حضور نیروهای امریکایی در افغانستان تشکر می کنم. با جدیت و قاطعیت و حمایت آنها، امروز نیرو های مسلح افغانستان به یک سطح اتکا به خود رسیده اند. رئیس جمهور اوباما بر میعاد تعین شده برای افزایش و کاهش نیروی های امریکایی پابند باقی ماند و اردوی امریکا به شکل معجزه آسا بیشتر از ۱۰۰۰۰۰ نیروی خود را بدون هیچگونه مشکل و سکتگی با توجه به همان زمانبندی مشخص، نخست مستقر کرده و بعداً آنها را خارج کرد. جا دارد تا از این تعهد رئیس جمهور اوبا مبنی بر ختم ماموریت جنگی و انتقال مسئولیت تمام عملیات جنگی بعد از تاریخ ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴ به نیرو های افغانستان، ابراز تشکر نمایم. عساکر امریکایی حالا دیگر در فعالیت های محاربوی سهیم نیستند. اما آنچه باعث خوشی ماست این است که آنها را در ماموریت آموزش، همکاری و مشورت هنوز با خود داریم.

تراژیدی، این دو کشور را به هم یکجا ساخت، حالا ارزش ها و منافع مشترک این وحدت ما را حفظ می کند. حادثه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ را که من خود آنرا از عقب شیشه تماشا می کردم، هنوز خوب به خاطر دارم. یک حادثه تکان دهنده و خاص بود. من در دفتر کار ام در بانک جهانی بودم که اولین طیاره به مرکز تجارت جهانی تصادم کرد و زندگی هر یک ما را برای همیشه متحول ساخت.

نیویارک یک جای خاص برای من و خوانواده من است. من و خانم ام از پوهنتون کلمبیا فارغ شده ایم. من نیز از میان کسانی بودم که از سخاوت امریکا با شمولیت در یک پوهنتون امریکائی بهره گرفته و روابط دوستی دوامدار را با شهروندان این کشور ایجاد نمودم. من در کاتزس، که بهترین و آرام ترین محل تجمع افراد در نیویارک می باشد، غذای مخصوصی که از گوشت گاو تهیه می شود خورده ام.

دوستان نزدیک من در نزدیکی مرکز تجارت جهانی کار می کردند. اطفال من در شهر نیویارک متولد گردیده، و دخترم در زمان سقوط برج های دوقلو در آن شهر زندگی می کرد.

من در جریان اولین هفته بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر از نقطه صفری (Ground Zero) دیدن نمودم. با دیدن این تراژیدی و ویرانی، با این درک به خانه بر گشتم که بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ جهان دیگر تغییر خواهد کرد. با این باور به خانه برگشتم که امریکا خواهان تامین عدالت خواهد شد، لذا به نوشتن طرح بازسازی ملی ما آغاز کردم.

در حقیقت، عدالت به سرعت جایگاه خود را گرفت. تروریستان القاعده کشته یا ناپدید شدند. طالبان با اولین مقابله در برابر آنها، شکست خود را درک نمودند. به سرعت شهر ها را تخلیه کردند، رهبران آنها به پاکستان، و صفوف آنها به قریه جات خود رفتند.

نگرانی های در مورد چگونگی واکنش مردم افغانستان در برابر حضور امریکایی ها در این کشور وجود داشت. اما واقعیت این بود که از نیروهای نظامی و ملکی امریکا به عنوان همکاران در افغانستان استقبال شد. امروز نیز، علاوه بر اینکه الحمد لله حملات شورشیان طالب به سطح قابل ملاحظهء کاهش یافته است، اکثریت قاطع مردم افغانستان همکاری و روابط این کشور با ایالات متحده امریکا را منحیث سنگ بنای آینده ما تلقی می نمایند، که می توان از تائید سریع موافقتنامه همکاری های امنیتی و موافقتنامه چگونگی حضور نیرو ها توسط شورای ملی افغانستان منحیث نمونه بسیار آشکار آن یاد آوری نمود. این دو موافقتنامه مبین خواست ما مبنی بر تداوم همکاری بین این دو کشور می باشد.

افغانستان جبهه مقدم مبارزه جهانی در برابر بنیاد گرایی بوده است و باعث گردید تا امریکا مصئون بماند، اما این مصئونیت به قیمت جان امریکایی ها و افغان ها در جنگ در برابر تروریسم تامین گردیده است. ما افغانها قربانی های بی شمار داده ایم، اما این وظیفه مقدس ما است که باید انجام دهیم. از طرف دیگر، شما نیز چنین مسئولیتی داشتید، و تشکر از اینکه مسیر درست را انتخاب کردید.

اخیراً، بنابر عدم امضای موافقتنامه های دو جانبه امنیتی با امریکا و ناتو از سوی حکومت قبلی، ما فرصت خوبی را از دست دادیم، و هر دو شرکای ما در یک وضعیت نا معلوم فعالیت می نمودند که موجب شد تا ۸ ماه زمان مهم در یک مقطع حساس انتقال امنیتی ضایع گردد. شما می توانستید در این فرصت به این همکاری نقطه پایان بگذارید و به کشور خود بر گردید، اما چنین نکردید. از انعطاف پذیری که رئیس جمهور اوباما و کانگرس امریکا در این زمینه از خود نشان دادند، تشکر می کنم. ما توانستیم، بدون یک روز تعویق در تعهد رئیس جمهور اوباما به ملت اش مبنی بر ختم ماموریت جنگی نیرو های آن کشور در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴، این اتلاف زمانی را جبران نموده و فرصت از دست رفته را دوباره بدست آوریم.

از آنجا که همکاری های ما وارد یک فصل جدید می شود، می خواهم روی همین موضوع صحبت مفصل تر داشته باشم. ما در مرحله ای قرار داریم که می خواهیم بین تمرکز بالای امنیت با تاکید بالای حاکمیت قانون و عدالت، توسعه، و پیگیری صلح و مصالحه یک توازن ایجاد نماییم. چارچوب روابط آینده ما در موافقتنامه همکاری های ستراتژیک و موافقتنامه دوجانبه امنیتی ما تصریح گردیده است. شما از طرف خود روی تعهد خویش مبنی بر همکاری با افغانستان تاکید داشتید، و ما بالای رسیدن به خودکفایی تمرکز می نماییم. بخاطر نایل شدن به این هدف، ما اصلاحاتی را روی دست گرفتیم که ما را به یک افغانستان باثبات میرساند.

من میدانم که مردم امریکا همان سوالی را می پرسند که نزد مردم افغانستان نیز است. آیا ما آن منابع را در اختیار داریم تا حمایت ثابت و پایدار از فعلیت های خویش را تامین کنیم؟ و جواب، در جریان این دهه، بلی است.

چون مرحله کنونی روابط ما به پایان خود نزدیک شده و وارد مرحله جدی میشود، اهمیت عمق همکاری های امریکا با مردم ما را نمی توان به حرف بیان کرد. اما بصورت واضح آن را می توان در شمار افغان های که آینده شان با این همکاری ها رقم خورده است، مشاهد کرد – از ایالات متحده امریکا و متحدین اش در این زمینه ابراز امتنان و سپاس میکنم. در ۱۰ سپتامبر سال ۲۰۰۱ هیچ دختر در افغانستان شامل مکتب نبود، و آموزش دختران یک امر نامشروع پنداشته میشد. این خبر دیگر تکان دهنده نیست. امروز بیشتر از ۳ ملیون دختر در تمام افغانستان شامل مکاتب ابتدائیه هستند و می آموزند تا در آینده یک افغانستان دموکراتیک سهیم باشند. والدین آنها از شما سپاس گذاری می کنند.

در سال ۲۰۰۲، زمانیکه نیروی های ائتلاف اولین کلینیک صحی خود را تاسیس نمودند، میانگین عمر مردم عادی در افغانستان ۴۴ سال بود، اما امروز به ۶۰ سال رسیده است. اطفال آنها از شما مشکور اند.

امروز سطح مرگ و میر مادران در کشور فقیر ما هنوز به گونه چشمگیر بلند است، اما از تلاش های شما در قسمت ایجاد کلینیک های صحی و آموزش نرس ها سپاس گذار هستیم – حالا خطر مرگ ناشی از زایمان در میان مادران افغان که مانند جنگیدن در خط مقدم جبهه بود، بصورت قابل ملاحظه کاهش یافته است. شوهران و اطفال آنها از شما قدردانی می نمایند.

همکاری ما با ایالات متحده امریکا و متحدین آن کشور، ما را از حالت یأس به امید تغییر داده است. یکبار دیگر می خواهیم از تحفه فوق العاده مردم شما، تحفه امید، به مردم افغانستان ابراز امتننان نمایم.

اما در افغانستان یک مقوله است که می گویند هیچ تحفه ای بدون جبران نمی ماند. امروز من می خواهم آن تحفه امید مجدد را با پیشکش نمودن همکاری یک ملت متعهد به آزادی و متعهد به مبارزه مشترک علیه تهدید روز افزون تروریزم، با مردم ایالات متحده امریکا جبران نمایم.

می خواهم با اغتنام از این فرصت در مورد اینکه یک افغانستان آینده چگونه خواهد بود، بیان نمایم. این حکایتی است که چگونه یک کشور فقیر که متکی به کمک های خارجی بوده به یک ملت خود کفا با سیستم تجارت آزاد و حاکمیت قانون که منجر به اشتغال زایی تشبثات افغانی و کامگاری مردم آن گردیده، مبدل گشت. این همچنان حکایتی است که چگونه یک کشور  جنگ زده به یک بستر صلح و ثبات و رفاه منطقوی مبدل گشت.

خانم ها و آقایان! افغانستان حرکت خود به سوی خود کفایی را قبلاً آغاز نموده است. این امر با انتخابات سال گذشته و ایجاد حکومت وحدت ملی ما آغاز شد. تصویری که در بیرون از افغانستان است یک کشور سنتی محکوم به عصر های گذشته است. اما همکار من و رئیس اجرائیه داکتر عبدالله و من یک مبارزه جدی را برای مهمترین مسایل مانند نیاز به محو فساد، که منجر به افزایش شفافیت در حکومت و تضمین حمایت از حاکمیت بی طرفانه قانون می گردد، راه اندازی نموده ایم. در دور نهایی انتخابات ما بیشتر از ۷ ملیون نفر پای صندق های رای رفتند که بیشتر از ۳۸ فیصد آن را خانم ها تشکیل میداد، در حالیکه بیشتر این خانم ها در گذشته حق بلند نمودن صدای خود را در موارد سیاسی نداشتند.

بدون شک که انتخابات ما توأم با دشواری ها بود. اما در نهایت امر ما سیاست وحدت را بر سیاست تجرید ترجیح دادیم. حکومت وحدت ملی منحیث یک نقطه اتصال تمامی نقاط کشور را گردهم میاورد تا مسایل را در چارچوب حکومت مطرح و برای آن راحل دریافت گردد. شاید در آغاز هر صحبت روی برخی مسایل، داکتر عبدالله و من باهم موافق نباشیم، اما هر دو جداً به این باور هستیم که تفاهم و صحبت میتواند نتایج به مراتب مطلوب تر را نسبت به برخورد و بن بست در قبال داشته باشد. ما نه تنها با هم کار می کنیم، بلکه دوست داریم باهم کار کنیم.

افغانستان، بر خلاف باور های وسیع، ظرفیت پذیرش دموکراسی را دارد. مانند امریکایی ها، افغانها نیز باورمند به فردگرایی هستند. ما از سایرین متفاوت نیستیم. لذا تشویق همدیگر یک نوع هنر است. داشتن آغوش باز و مهمان نوازی از خصوصیات عمده ما است. ما به مساوات باورمند هستیم. حتا در سنتی ترین بخش های کشور ما، موقف های رهبری، اکتسابی است نه میراثی. یک اجماع قوی در جامعه افغانی وجود داشته و مردم متعهد به منافع مشترک اند و در عین حال مناظره را دوست داریم.

خانم ها و آقایان! اجازه دهید افغانستان را برای شما به معرفی بگیرم. ما یک کشور با قدمت تاریخی زیاد و با افتخارات میراث های قدیمی و گذشته تجارت با همسایگان ما هستیم. ما حد اقل برای مدت دو هزار سال معاملات رسمی داشتیم. و زنان افغان ۲۰۰۰ سال قبل با نوشتن آشنا بودند. حد اقل برای مدت سه هزار سال نقطه اتصال کاروان ها و شبکه های تجاری آسیا بودیم که ابریشم چین و منسوجات هندی را به روم قدیم و ایتالیای رونسانس پخش می نمود.

قرن ۱۹ اوضاع این منطقه را مانند سایر نقاط دگرگون ساخت. افغانستان به یک نقطه حایل و منزوی میان دو امپراتوری توسعه طلب مبدل گشت. ظهور اتحاد جماهیر شوروی و تجاوز سال ۱۹۷۹ آن که منجر به مقاومت مسلحانه افغان ها گردید، کشور ما را بیشتر از پیش منزوی نمود.

اما امروز ما دیگر در انزوا قرار نداریم. این درک که افغانستان قلب آسیا است، در حال گسترش است. آسیا در غیاب ما نمی تواند یک اقتصاد بین القاره ای داشته باشد. آسیا در ۲۵ سال آینده داخل وضعیت سال ۱۸۶۹ خواهد شد – سالی که کرانه های شرقی و غربی ایالات متحده امریکا از طریق خط آهن ترانزیت قاره ای به هم وصل گردیدند – اما وصل و پیوند آسیا و رسیدن آن به این مرحله بدون ما امکان پذیر نیست. ما در میان ۳٫۵ ملیارد نفوس موقعیت داریم، و ما نباید تنها وارد کننده باشیم، بل بتوانیم صادر کننده نیز باشیم.

جغرافیای دور افتاده ما می تواند به یک فرصت اتصال و انسجام آسیای مرکزی، غربی، شرقی و جنوبی در یک شبکه ای گردد که تامین کننده ثبات و موفقیت در یک منطقه بزرگ از جهان باشد. تلاش های دپلوماتیک می تواند تجارت بین دو طرف سرحدات را تسهیل نموده، در سرمایه گذاری کشور ها بالای انرژی، ترانسپورت، و آب نقش داشته باشد و این کار آغاز گردیده است، اولین پروژه عمده بین آسیای مرکزی و جنوبی که تحت عنوان کاسا ۱۰۰۰ میباشد، بمنظور انتقال انرژی از قرغزستان به پاکستان قبلاً آغاز گردیده است. من متیقین هستم که تلاش های دپلوماتیک که از حمایت رهبران کشور های ما نیز برخوردار می باشد، باعث ایجاد صلح و  رفاه در آسیای جنوبی و مرکزی، همانگونه که بازار مشترک در قسمت اروپا و مجمع دولت های آسیای جنوب شرقی نقش بازی کرد، خواهد گردید. تصویر ما از افغانستان ۲۰ سال آینده، مبدل گشتن به یک چارراه تجارت و انتقال گاز، انتقال انرژی، خطوط آهن، ارتباطات و خدمات بانکداری عصری می باشد.اما همکاری و حمایت امریکا از تمام این برنامه ها ضروری می باشد، و از تعهداتی که در این زمینه صورت گرفته است سپاس گذاری می نمایم.

خانم ها و آقایان! از یک جانب یک آینده روشن به کشور ما نوید میدهد، از جانب دیگر ابر سیاه تر دیگری بر آسمان کشور ما دارد سایه می افگند. انتقال امنیت در افغانستان همزمان با ظهور آنی بنیاد گرایی مذهبی در شرق میانه به وقوع می پیوندد. بهار عربی راه را به ظهور گروه تروریستی داعش و سقوط دولت ها هموار ساخت. اما تغییر ساختاری تروریزم بدون تمویل، تجهیز، فراهم سازی پناگاه به عناصر غیر دولتی از جانب بعضی دولت ها به عنوان وسیله تحقق پالیسی های کوتاه نگر ، امکان پذیر نمی باشد.

جهان تهدیدی را که از طرف داعش و نیرو های متحد آن متوجه کشور های آسیای غربی و مرکزی است، باید درک نماید.

حرکت های تروریستی که بی ثبات سازی هر دولت در منطقه را هدف قرار داده اند در صدد ایجاد پایگاه های عملیاتی اند. ما در خط مقدم جبهه قرار داریم، اما تروریستان نه سرحد می شناسند و نه بخاطر پخش پیام های نفرت و انزجار خود نیازمند پاسپورت اند. از طرف غرب، داعش نیرو های پیشگام خود را به جنوب و غرب افغانستان بمنظور آزمایش آسیب پذیری این مناطق اعزام نموده اند. در جنوب افغانستان، عملیات مبارزه با شورشیان در پاکستان که منجر به کشته شدن بیشتر از ۴۰۰۰۰ نفر شده است، طالبان را از وزیرستان جنوبی به مناطق سرحدی افغانستان فرار داده است.

جرمی سازی اقتصاد یک بخش عمده این ساختار تروریزم است. کنترول بالای تجارت مواد مخدر این گروپ ها را قادر به خرید سلاح و استخدام افراد نموده، و بالنوبه تفکیک اقتصاد جرمی از سیاست جرمی را دشوار ساخته است.

هر کدام این گروپ ها خطر واضح و حتمی برای همسایگان ما، کشور های اسلامی عرب، و در مجموع به جهان است. افغانستان جنگ تمام کشور های را که مورد این تهدید قرار دارند، با خود حمل می کند. تروریزم در حال مبدل گشتن به یک سیستم است، سیستمی که مانند یک وایروس خطرناک همواره در حالت جهش، مرگبار تر شدن، زیرک شدن، خوب تمویل شدن، و در صدد تضعیف دولت ها و صدمه زدن به هماهنگی منطقوی است.

مردم افغانستان تا امروز در برابر هر گونه خشونت ایستادگی نموده اند. ما با درنظرداشت حقایق در برابر تروریستان اقدام میکنیم.

مبارزه نظامی می تواند مانع گسترش بنیاد گرایی شود، اما رویکرد نظامی به تنهائی خشم و  وحشت این گروه ها در کشور های با اکثریت مسلمان را پایان نخواهد بخشید. بلکه یک رویکرد مذهبی از داخل خود دین در برابر این وحشت و انزجار شکل گیرد.

موضوع عمده و اساسی این است که کی می تواند به نمایندگی از اسلام صحبت کند. رهبران، اندیشمندان، و  ملیون ها مسلمانی که باور دارند اسلام یک دین تساهل و تسامح است باید صدای خود را بلند کنند. سکوت پذیرفتنی نیست.

ما به جهان ثابت می سازیم که سکوت نخواهیم کرد. افغانستان وارد یک اجماع جدید درحال  ظهور با جهان اسلام میگردد، اجماعی که به عدم تساهل و تسامح، بنیاد گرایی و جنگ “نه” می گوید. دانشمندانی چون فریدریک ستار با بسیار زیبایی خرد گرایی و تجسس علمی را منحیث سنت دیرینه آسیای مرکزی به تصویر کشیده است. در جریان عصر طلایی اسلام، دانشمندان اسلام تمام دانش شناخته شده جهان قرون وسطی را تولید و ثبت نموده اند، که باعث پیشرفت های جهان در عرصه های الجبر، علم نجوم، مدیریت منابع آب، چاپ و  علوم مثبت گردیده است. این تمدن اسلامی است که باید خود را دوباره بروز دهد. جهان اسلام باید گذشته تساهل و تحمل پذیری خویش را دریابد. و باید با جهان، بدون محصور ماندن مجدداً داخل تعامل گردد.

حکومت وحدت ملی افغانستان معتقد است که اسلام دین صلح است. ما با ایجاد همکاری ها در سطوح جهانی، منطقوی، اسلامی، و ملی به تهدید های بنیاد گرایی پاسخ خواهیم داد.

در سطح جهانی، افغانستان متعهد به کنوانسیون های بین المللی و حاکمیت قانون بوده و از اعلامیه جهانی حقوق بشر که در قانون اساسی ما تسجیل گردیده و حکومت را مکلف به تامین حقوق شهروندی نموده است، جداً حمایت می کند. ما متعهد به حمایت از کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان هستیم، و خرسند ام از اینکه داکتر سیما ثمر، یک قهرمان خستگی ناپذیر امور حقوق بشر، در ترکیب هیات ما است و امروز در اینجا حضور دارد. حکومت ما شامل موافقتنامه تجارت آزاد و مقررات یکسان سرمایه گذاری که منجر به رفاه و ترویج صلح می گردد، خواهد شد.

در سطح منطقوی، ما همسایه های خود در آسیا را به ایجاد اعتماد و تجارت تشویق می نماییم. افغانستان به یک نقطه وصل همکاری های یک منطقه بزرگ که از هند تا آذربائیجان و فراتر از آن میرسد، مبدل خواهد شد. ما پیشرفت های در مورد دهلیز لاجورد که ما را به ترکمنستان، آزربائیجان، گرجستان، ترکیه و اروپا وصل می کند، داشته ایم. از اعضای کانگرس بخاطر پوشیدن لاجورد تشکر می کنم. کشور های اسلامی عربی، مانند عربستان سعودی و امارات متحده، قطر و ایران، از موجودیت تهدیدات به خوبی آگاه اند، و امید وار هستم که آنها به زودی روی یک چارچوب همکاری های منطقوی به توافق برسند. اعلامیه اخیر شورای علمای جهان اسلام، یک نقطه مثبت در تاریخ برای ایجاد همچو یک ائتلاف محسوب می شود. محکوم نمودن تروریزم توسط این اجتماع بزرگ علمای اسلام یک قدم بی نظیر در راستای درک کاستی دولت های اکثر مسلمان می باشد.

افغانستان در یک موقعیت خاصی قرار دارد که با حمایت های مناسب می تواند مانع گسترش بنیاد گرایی گردد. ما هیچگاه این ضعف تاریخی را نداشته ایم که در برابر توسعه غرب حسادت نشان دهیم. اما،  بیشتر امپراتوری ها را شکست دادیم. به استثنای رژیم تلخ طالبان، اسلام در افغانستان همواره همدیگر پذیر و مثبت نگر بوده است و نه زشت و خشن و بعد از ۳۶ سال جنگ، مردم ما در برابر اغوا و فریب برای درگیر شدن درجنگ های مذهبی ایستادگی خواهند کرد.

مردم ما، اطفال ما می خواهند جهانیان آنها را بشناسند. زندگی ما وضعیت نورمال ندارد. ما می خواهیم زندگی معمول و آرام داشته باشیم، بتوانیم به مکتب برویم و دوباره برگردیم. به خریداری برویم بدون اینکه با انفجار مواجه شویم. والیبال بازی کنیم بدون اینکه بالای ما حمله صورت گیرد. بیشتر اطفالی را که من به آغوش گرفته ام، زخمی بوده اند. این وضعیت باید اجازه داده نشود، و بیشتر از این اجازه داده نمی شود.

برای اینکه خشونت و بنیاد گرایی در افغانستان ریشه کن گردد، نخست باید با عوامل و شرایطی که زمینه گسترش آنرا مساعد میسازد مبارزه شود. تلاش های ما از درک واضح از مشکلات و چالش های ما با تعهد و قاطعیت برای رسیدگی به آنها آغاز می گردد. حدود چهل سال جنگ ما را به یک کشوری مبدل ساخته که فساد دولت ما را محصور کرده است. تا زمانیکه این غده سرطانی را ریشه کن نه نماییم، حکومت ما نمی تواند از آن اعتمادی برخوردار گردد که بتواند قلوب مردم ما یا اعتماد مالیه دهندگان شما را تسخیر کند. ما فساد را محو می سازیم. در روز دوم آغاز کار ما، به قضیه بد نام کابل بانک که به سالها خوابیده مانده بود، رسیدگی نمودیم. مسرت دارم که به اطلاع شما میرسانم که تمام محاکم افغانستان، بشمول ستره محکمه، در برابر این سارقین تصمیم قانونی اتخاذ نموده اند و به حکومت اجازه داده اند تا پول های مردم را دوباره جمع آوری نماید.

خانم ها و آقایان! محو فساد و مصئونیت از مجازات، از جمله پیش زمینه های خود کفایی به شمار میروند، اما آزمون اصلی این خواهد بود که آیا ما می توانیم بنیه های مالی مصارف عامه خود را احیا کنیم یا خیر. ما باید فضایی را ایجاد نماییم که سرمایه گذاری خصوصی، منابع پایدار طبیعی، و توسعه ساختار اتصال بازار بتواند برای نسل جوان ما ایجاد شغل نموده و ما را در قسمت ایجاد توازن بودجه و حلقه نجیبه ای که باعث افزایش ثروت ملت ما می گردد، کمک کند.

با مسرت می خواهم اذعان نمایم که ما چندین دهه سوء مدیریت را معکوس نموده ایم. ما موافقتنامه ای را با صندق جهانی پول به امضاء رسانیدیم. اما مهمتر از آن، ما مصمم هستیم تا اقتصادی را سازمان بدهیم که ما را از وابستگی رهائی بخشد. به شما اطمینان میدهم که در جریان این دهه ما مصارف نیرو های نظامی و عرضه خدمات را از عواید خود پرداخت نماییم.

وقتی رشد اقتصادی اولین سنگ تهداب به طرف خودکفایی باشد، دومین آن آموزش زنان در افغانستان افغانستان است. هیچ کشور در جهان با منزوی نگهداشتن نصف از اجتماع به خود کفایی نرسیده است. بدون تعلیم و تحصیل نمی شود از انرژی و توان خود استفاده کرد، از خود خلاقیت نشان داد، و به سوی توسعه ملی حرکت کرد.

احترام به زن جزء از فرهنگ ما است. و فراموش نباید کنیم که بزرگترین تاجر در عربستان سعودی، خانم حضرت محمد (ص) بود. و بزرگترین راوی تعالیم و احادیث پیامبر بزرگ اسلام، خانم دوم ایشان بود. عنعنات ناپسند نمی تواند جایگزین درک اساسی از عدالت بین زن و مرد در جوامعی که هدف عدالت و مساوات دارند، گردد.

فرهنگ افغانی به صورت عنعنوی جایگاه رهبر، مدیر و تاجر را به زن قایل بوده است. تبعیض جنسیتی که توسط طالبان تحمیل گردید، کار کسانی بود که خارج از محیط خانواده در کمپ های مهاجرت و مدرسه ها بزرگ شده بودند.

طرح ما بخاطر احیای جایگاه زن در اجتماع بر اساس سه اصل مبتنی بر احترام به بشریت، دین و حقوق حقهء تمام شهروندان ما می باشد. نخست، می خواهم یک مقدار زمان بیشتر روی همین مورد صرف کنم. تعلیم زن هرچند یک امر بسیار مهم می باشد، اما تنها موضوع حقوق زن نبوده بلکه یک ضرورت و نیاز ملی است.

من بار ها این مهم را اظهار داشته ام که تعلیم و آموزش یک دختر جوان افغان، سرنوشت پنج نسل بعدی یک فامیل را رقم میزند. هرگاه مادر کلان من یک زن تعلیم یافته، زنی که در دیار هجرت در هند بریتانوی سواد آموخته نمی بود و علاقه مرا به شکار و اسپ سواری و آموزش ادبیات کلاسیک دری و پشتو و تلاش برای آموزش زبان های خارجی همانگ نمی کرد، حالا من در مقابل شما ایستاده نبودم. از مادرکلانم تشکر.

خود کفایی افغانستان مستلزم کار مشترک مرد و زن در پیشبرد یک اقتصاد عصری می باشد. مراقبت های صحی اولیه و تعلیمات اساسی باید به تمام دختران افغان فراهم گردد. این وعده من است. اما فراتر از فراهم نمودن این حقوق اساسی دختران افغان، ما شمار خانم های را که از مکاتب و پوهنتون ها فارغ می شوند در یک حد توازن افزایش میدهیم. چنانچه امروز در صحبت های خود اظهار داشتم، طرح یک پوهنتون مخصوص خانم ها در کابل تکمیل گردیده که این پوهنتون یک محیط تعلیمی مصئون و با کیفیت عالی برای نسل بعدی رهبران زن افغان فراهم می نماید.

اجازه دهید حکایت خاطره افغان، یک خانم جوان از ولایت کندهار را به شما بیان نمایم. خاطره زمانی رفتن به مکتب را آغاز کرد که دختران به خاطر رفتن به مکتب تهدید به پاشیدن تیزاب به صورت شان می شدند. او از رفتن به مکتب دلسرد نشد. کاکایش وی را تهدید کرد اگر مکتب برود، او را عاق خواهند کرد. اما خاطره تهدید کاکایش را نادیده گرفت.

خاطره وارد پوهنتون امریکایی افغانستان شد که در آنجا نه تنها با کسب نمرات عالی مفتخر گردید بلکه مستحق امتیاز بورسیه تحصیلی فول برایت نیز شناخته شده و به خاطر اخذ درجه ماستری وارد پوهنتون ایالت اوهایو شد. امروز کاکای خاطره که زمانی در ادامه تحصیلات خاطره ممانعت داشت، بالای وی افتخار نموده و به نواسه های خود، اعم از پسر و دختر توصیه می کند تا باید مانند خاطره یک شجاع بار بیایند.

مانند هزاران خانم افغان، خاطره نیز از امریکا به خاطر فراهم نمودن فرصت های آموزشی دوره ابتدائیه و پوهنتون در کابل و بورسیه پوهنتون اوهایو که زندگی وی و آینده اطفال اش را رقم زد، متشکر است. خاطره متعهد است تا فرصت های آموزشی را برای ملیون ها افغان دیگر فراهم نماید.

موضوع دوم این است که خانم ها باید مانند مرد ها از دسترسی به فرصت های اقتصادی برخوردار باشند. توانمند سازی خانم ها از طریق کنوانسیون های بین المللی یا برنامه های حکومتی نه بلکه زمانی می تواند محقق شود که خانم ها دارای اشتغال بوده و تشبث های شخصی خود را داشته باشند. ایالات متحده امریکا مهمترین حمایت کننده برنامه همبستگی ملی بوده که در مدت ده سال برای ملیون ها زن دهاتی فرصت کنترول بالای ملکیت های خود را فراهم نموده است.

باور بنیادی سوم و نهایی ما این است که در برخورد با زنان در داخل و خارج از جامعه ما، یک تحول فکری و فرهنگی باید رونما گردد.

هرگاه ما موارد تجاوز بالای زنان را بی پاسخ بگذاریم و اذیت و آزار زنان و دختران در جاده ها را نادیده بگیریم، حرفی به خاطر گفتن در مورد احترام ما به زنان نخواهیم داشت. ما کنوانسیون های بین المللی پایان دادن خشونت و تبعیض در برابر زنان را امضاء نموده ایم، و آنها را تطبیق خواهیم کرد. اما هنوز کار زیاد نیاز است تا به مردم خود این باور را بدهیم که حفظ حقوق زن بخشی از خواست خود آنها برای تامین عدالت اجتماعی است. من شخصاً منحیث رهبر افغانستان متعهد به کار با علما، فعالین و رهبران نخبه کشور ما هستیم تا این تحول فکری محقق گردد. داکتر عبدالله رئیس اجرائیه حکومت وحدت ملی و من تاکید خواهیم داشت تا مسئولین حکومتی ما معیار های ملی عدالت و مساوات را در محیط کاری خود تنظیم نمایند.

فرصت ها برای خانم ها در حال تغییر بطرف مثبت است؛ از حمایت و همکاری شما در این زمینه تشکر می نمایم. من مطمئن هستم که بیشتر شما آن ویدیو های سکیتستان را دیده اید که در آن پدر ها با کمال افتخار دختران چشم روشن خود را برای نمایش مهارت های جدید آنها در هنر قدیمی سکی روی تخته با خود می برند. این ها علایم تغییری اند که باید حمایت شده و توسعه یابد. من مکرراً با خانم های ملاقات می کنم که بصورت جدی مفکوره رسیدن به موقف اولین رئیس جمهور زن در افغانستان را به سر می پرورانند و ما آنها را حمایت می نماییم.

مسرور از اینکه اعلام میدارم که امروز آن وعده خود مبنی بر معرفی چهار وزیر زن در کابینه افغانستان را عملی نموده ام که با این، حضور خانم ها در حکومت به ۲۰ فیصد میرسد. هرچند هنوز هم پایین است اما حد اقل همان وعده خود را عملی نمودیم. ما مصمم به معرفی خانم ها به عنوان سفیر و افزایش شمار آنها در پست های معینیت ها نیز هستیم و  کار ما به شدت جریان دارد تا تعدادی از خانم های کدر و تکنوکرات را آموزش داده و داخل حکومت نمائیم. من وعده میدهم که پنج سال بعد وزارتخانه های ما یک دید جدید نسبت به خانم ها خواهد داشت، به شکلی که خانم ها در موقف رهبری قرار خواهند گرفت.

کشور ما سرشار از نیروی جوان است. اکثریت مطلق جمعیت کشور ما زیر سن ۳۰ سال قرار دارد. جوانان سرمایه گذاری آینده اند، و تکرار امور گذشته نه بلکه تماس با جهان از اولویت های آنها می باشد. باوجود کمک های که افغانستان در جریان سال های گذشته بدست آورده است، ۳۰ فیصد نفوس ما هنوز در زیر خط فقر زندگی دارند که از عدم دسترسی به خدمات چون آب صحی یا برق در منازل رهایشی رنج می برند. این وضعیت نمی تواند ادامه یابد. ما یک برنامه رهنمود شهروند را طرح نمودیم که بر مبنای آن سرمایه گذاری ها برای کاهش فقر و آماده نمودن نسل بعدی برای سرمایه گذاری روی فرصت ها برای یک اقتصاد پویا، مسیر داده می شود.

خانم ها و آقایان! تا حالا من در مورد چگونگی رسیدن به خود کفایی از طریق محو فساد، توازن بودجه، بسیج انرژی های زنان و جوانان، و رشد اقتصادی صحبت نمودم. حالا اجازه دهید در مورد یک مشکل دیگری که همواره ذهن ما را اشغال کرده است بپردازم.

ما باید صلح را تامین نماییم.

افغان ها ثابت کرده اند که میدانند چگونه بجنگند. متاسفانه، این هنر میراث سه هزار ساله ما است. از زمان تجاوز سکندر در گذشته و نزدیکتر آن تجاوز قشون سرخ، افغان ها ثابت ساخته اند که می توانند از کشور خود در برابر حملات خارجی بدون در نظرداشت اینکه به چه قیمت تمام می شود و متجاوز تا چه حد مجهز و مسلح است، دفاع نمایند. من با اطمینان گفته می توانم که نیرو های افغانستان با تسهیلات تجهیزاتی و آموزشی می توانند در برابر هرگونه تلاش بنیاد گرایان خارجی برای ایجاد پایگاه در داخل خاک ما با جدیت ایستادگی نمایند.

اما حالا باید ثابت کنیم که صلح را نیز می توانیم تامین کنیم. ستراتژی ما بر سه محور متمرکز است. اول، ایجاد یک اجماع کلی میان کشورهایکه متعهد به آوردن ثبات در آسیا باشند. داکتر عبدالله و من با رهبران کشور های پاکستان، هند، قزاقستان، ترکمنستان، آذربائیجان، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، و چین از میان سایرین، دیدار نموده ایم. تعهد آنها برای تامین امنیت تمام کشور ها مشتمل بر پایان دادن تمویل و فراهم سازی پناگاه به گروپ های بنیاد گرا می باشد.

اقدام دوم ما توانمند سازی نیرو های امنیتی ما می باشد تا بتوانند اراده حکومت منتخب افغانستان را در تمام کشور تمثیل کنند. همکاری ما با ایالات متحده امریکا و آیساف، که اکنون به ماموریت حمایت قاطع تغییر نموده، باعث ایجاد یک اردوی آموزش دیده و مسلکی گردیده که از توانایی کافی مبارزه در برابر دشمن برخوردار می باشد. ما حالا موقف دفاعی نه بلکه موقف تعرضی داریم. در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۴ نیروی های امنیتی افغانستان بصورت مستقلانه عهده دار مسئولیت رهبری عملیات های جنگی گردیدند. همانگونه که جنرال کمپبل، قوماندان ماموریت قاطع به صراحت اعلام داشت، اردوی ملی افغانستان از تخصص و مسلکی بودن لازم برای یک قوای نظامی، برخوردار است و من در این فرصت از آنها اظهار سپاس میکنم. ما با طالبان از یک موقف ضعف نه بلکه از موقف قوت داخل مذاکرات می گردیم تا به پیشرفت های که در طول سال های گذشته درعرصه های معارف، صحت، حکومت داری، آزادی رسانه ها و حقوق زن نایل شده ایم، از دست نروند.

اقدام سوم ما، تلاش بخاطر آشتی ملی است. طالبان باید انتخاب کنند که القاعده نیستند و باید افغان باشند. در صورت یکه آنها بخواهند افغان بمانند، با کمال میل می توانند بخش از اجتماع ما باشند. شماری آنها خود را وطن دوستانی محسوب می کنند که در برابر فساد و جرایم در قراء و قصبات خویش به جنگ پرداخته اند. ما به شکایات مشروع رسیدگی خواهیم کرد. در صورتیکه در نتیجه مذاکرات، آنها قانون اساسی را پذیرفته و از حاکمیت قانون پیروی نمایند، مطمئن هستیم که می توانیم راه حل برای بازگشت این جنگجویان به زندگی عادی را پیدا کنیم.

خانم ها و آقایان! من نمی خواهم در مورد تغییر یک شبه کشور ام با شما صحبت کنم. شما میدانید که چنین ادعائی نمیتواند خیلی عملی باشد. دوازده سال همکاری ما به اثبات رسانید که راهی که در پیش داریم یک راه ناهموار است. ما در یک همسایگی دشوار به سر میبریم. ما یک کشور بسیار فقیر هستیم. خود کفایی هدف ما است. این ملت هنوز زخم های جنگ در برابر قشون سرخ و نیرو های بنیاد گر را با خود حمل می کند؛ زخم های که در افکار ما و نیز در بدن های دهاقین افغان و عساکر امریکایی که بخاطر آزادی مبارزه کرده اند، محسوس است.

هرچند فقیر ، اما یک ملت با افتخار هستیم. هدف ما بخاطر رسیدن به خود کفایی خواب و خیالی نیست که بخاطر راضی نگهداشتن همکاران بین المللی ما که از شنیدن وعده های ناکام خسته اند، گفته شود. ما به دانش مهارت و تخصص شرکت های شما، ابتکارات و نو آوری های شرکت های تکنالوژی شما و تعهد موسسات غیر حکومتی شما نیاز داریم، ما از شما اعانه نمی خواهیم. ما علاقه به کمک های نداریم که مانند کودک یا مانند یک عضو خانواده فقیر که توان انجام کار کردن را ندارد، وابسته بمانیم. ما دیگر آن تنبلی را از خود دور خواهیم کرد.

افغانستان می تواند به یک مؤفقیت پایدار دست یابد. همکاری، درک و تعهد شما در قبال افغانستان، به هدر نخواهد رفت. افغانستان گورستان القاعده و بستگان تروریست خارجی آن خواهد بود. کشور ما هرگز بار دیگر به لانهء تروریزم مبدل نخواهد گشت. ما هرگز به تروریستان اجازه نخواهیم داد که توطئه تخریبی خود را از افغانستان طرح ریزی نمایند. ما مصمم هستیم که به چهار راه توسعه ای آسیا و مرکز همکاری های صلح آمیز تمدن ها، مبدل گردیم.

ایالات متحده امریکا و افغانستان می توانند در  همکاری با هم آن ماموریتی را که تقریباً ۱۴ سال قبل در ماه سپتامبر آغاز گردید، مؤفقانه به منزل مقصود برسانند. ما خواست و تعهد آن را داریم تا جایگاه کشور ما را در جهان امن و ملل دموکراتیک تثبیت نماییم. با درک وضعیت ما، شما، کانگرس امریکا، و مردم امریکا تصمیم خواهید گرفت که چگونه اهداف و منافع مشترک ما ثبت کتاب ها گردد تا از تاریخ آینده مشترک ما سخن بگوید.

یک بار دیگر از شما ابراز سپاس و امتنان می نمایم. به امید مؤفقیت بیشتر همکاری بین ایالات متحده امریکا و افغانستان.

تشکر

 

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟