صلح فلسطین- اسراییل؛ از رویای ترامپ تا واقعیت های موجود

  • انتشار: ۱۰ سرطان ۱۳۹۶
  • سرویس: دسته بندی نشده
  • شناسه مطلب: 25932

سفر رسمی دونالد ترامپ به اسراییل در ماه گذشته، بازتاب فراوانی داشت چرا که وی مدعی آن بود که روند ایجاد صلح میان اسراییل و فلسطین را رهبری و به انجام خواهد رساند. در این راستا وی علاوه بر نتانیاهو با محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز دیدار داشت. این در حالی بود که پیش از آن، دیدار با این دو نفر در کاخ سفید نیز انجام شده بود. مهمترین محور این سفر، امکان انجام مذاکرات صلح میان این دو بود و درنهایت ترامپ وعده حل مشکلات و انجام قطعی صلح را, با توافقی که هر دو طرف از آن رضایت داشته باشند داده و آن را معامله نهایی یا توافق نهایی نامید. او با اعتماد تمام عمل خود را کمک به محمود عباس برای امضا کردن صلحی تاریخی دانست و از برنامه ای نامعلوم اما با مدت زمان معین برای این منظور سخن گفت. در راستای انجام این مذاکرات که به نظر می‌رسید با طرح تشکیل دو دولت موافق باشد ترامپ گروهی را به اسراییل فرستاد تا به سنجش عملیاتی شدن موضوع صلح بپردازند.

این هیئت متشکل از جارد کوشنر، مشاور ارشد امور خاورمیانه ترامپ و البته داماد ترامپ، جیسون گرین بلات و دیوید فریدمن بود که اخیرا وارد اسراییل شده و پس از گفتگو با نتانیاهو و عباس و نیز مسئولان فلسطینی و اسراییلی برای ارائه گزارش به ترامپ بازگشتند. هرچند که از چند و چون این مذاکرات اطلاعات کافی در دست نیست اما منابع خبری به نقل از مسئولان فلسطینی مذاکرات را متشنج و غیرسازنده توصیف کرده‌اند. به نظر می‌رسد درخواست کوشنر و یارانش برای قطع حمایت‌ های مالی دولت به حدود 600 نفر از زندانیان فلسطینی و تروریست نامیدن آنها و نیز عدم صحبت از طرح دو دولت و عدم اعتراض به شهرک‌ سازی اسراییلی‌ها، از جمله دلایل ناراحتی مسئولان فلسطینی بوده است. در پی آن کوشنر به واشنگتن بازگشت تا گزارشی به ترامپ ارائه داده تا بر سر ماندن یا رفتن از مذاکرات به تصمیم‌گیری بپردازند. تحت این شرایط می‌ توان به چند نکته در راستای منطقی بودن مذاکرات و محدودیت ‌های آن اشاره نمود:

1- آیا آمریکا میانجی بی‌ طرف و عادلی است؟

ترامپ طرحی را در این زمینه ارائه داده است که امریکا ناظر مستقیم مذاکرات و هدایت کننده اصلی آن به شمار رود. تحت این شرایط این ناظر ورهبر باید بی‌ طرف و عادل باشد. اما واضح است که سیاست‌ های ایالات متحده از زمان تشکیل رژیم اسراییل همواره بر حمایت از آن استوار بوده است. این سیاست در هیچ‌ یک از دولت‌ها با هر تفکر متفاوتی تغییرنکرده است. ایالات متحده خود را ضامن بقا و امنیت اسراییل دانسته و ارتباطات گرم و نیز لابی قوی یهودی در آمریکا مانع از بی طرف ماندن آن خواهد شد. این مورد با توجه به روابط گرم ترامپ با یهودیان شدت خواهد یافت. بنابراین بزرگ‌ ترین محدودیت برگزاری عادلانه چنین مذاکراتی خود ایالات متحده خواهد بود. و البته بدون در نظر گرفتن مذاکراتی عادلانه نمی ‌توان به آینده آن امید داشت.

2- آیا اسراییل و نتانیاهو خواهان صلح عادلانه هستند؟

نتانیاهو از تندروها و افراطی‌ های مبارزه با فلسطین بوده است که بیشتر از یک دهه شخص اول اسراییل می ‌باشد. وی هرگز به دنبال یک معاهده عادلانه نخواهد بود چرا که از نظر وی فلسطین بی ‌معناست و تنها زمانی حاضر به چنین مذاکرات و توافقی است که بداند همه چیز به نفع اسراییل خواهد بود. بنابراین رضایت وی در این زمینه باید هشداری به مسئولین فلسطینی باشد که یا نشان دهنده عدم نتیجه ‌دهی مذاکرات و یا نشانگر برد اسراییل در این توافق خواهد بود.

3- تیم ارزیابان و مذاکره کنندگان ترامپ چقدر صلاحیت دارند؟

کوشنر، داماد ترامپ یک یهودی و از بازماندگان خانواده‌های هلوکاست می‌ باشد. پدر وی روابط صمیمانه با نتانیاهو داشته و کمک‌ های مالی بسیاری در زمینه شهرک‌ سازی‌های اسراییلی انجام داده‌اند. در عین حال وی تا پیش از این هیچ ‌گونه سابقه سیاسی و دیپلماتیک و نیز اطلاعات کافی در این زمینه نداشته است. گرین بلات و فریدمن نیز هر دو از یهودیان ارتدکس هستند که موافق شهرک‌ سازی و در کل موافق سیاست‌ های اسراییل می ‌باشند. درحالی که باید برای نتیجه دادن چنین مذاکراتی علاوه بر رعایت اصل عدالت و تساوی، کارشناسانی انتخاب شوند که نسبت به مسائل هر دو طرف آگاهی کافی داشته باشند. تیم مورد نظر پیش از مذاکره با عباس به دیدار مسئولان اسراییل رفته و سخنان و خواست ‌های آنان را مطابق با واقعیت دانسته و به همین دلیل بازگو کردن این مسائل خشم طرف فلسطینی را در ناعادلانه دانستن مذاکرات و درخواست‌ ها در پی داشته است. به نظر میرسد که با چنین تیمی ترامپ هرگز به موفقیت و رسیدن به رویای قهرمان صلح بودن دست نخواهد یافت.

در زمینه ماندن یا رفتن آمریکا از مذاکرات دو نتیجه می ‌توان گرفت. اول اینکه تیم ترامپ با مساعد دانستن موقعیت بر اساس فاکتورهایی چون امکان ایجاد روابط اعراب دیگر با اسراییل و توافق آنها بر انجام طرح دو دولت، فشار آوردن اتحادیه عرب بر دولت خودگردان برای انجام توافق صلح (چنانکه این فشار اکنون نیز وجود دارد و موجب منزوی شدن فلسطین در میان اعراب شده است) و آخرین راه دانستن این توافق، به دنبال تاثیرگذاری بر آرای مسئولان فلسطینی و امتیازگیری از آنها به نفع اسراییل و رضایت نتانیاهو باشد. تحت این شرایط امکان خروج از مذاکرات به معنی تهدید تلویحی فلسطین به از دست دادن آخرین فرصت خود بوده است.

نتیجه دوم روبه رو شدن ترامپ با واقعیت و شکست وی در وعده‌های خود می‌باشد, که موجب کناره ‌گیری از مذاکرات خواهد شد. به نظر می‌ رسد وعده‌ های انتخاباتی ترامپ بیش از آنکه حاصل تحلیل واقعیت‌ های موجود باشد، حاصل رویاهای وی بوده است. ذهن وی واقعیتهای مسائل را به صورت تک بعدی تحلیل کرده و به شدت ساده‌ سازی نموده است و اینک با روبه ‌رو شدن با واقعیت‌ ها، پیچیدگی مسائل موجود را برنمی‌ تابد. از این رو مسئله صلح فلسطین هم یکی از این رویاها بوده که ساده‌ سازی شده اما این ساده ‌سازی ماجرا تنها پاک کردن صورت مسئله و عقیم ماندن رویای صلح خواهد بود.

نظرات(۰ دیدگاه)

نظر شما چیست؟