رژیم صهیونیستی و افزایش پدیده مهاجرت معکوس؛ دلایل و پیامدها

  • انتشار: ۱ سرطان ۱۳۹۶
  • سرویس: بین المللتیتر 2
  • شناسه مطلب: 24761

مهاجرت به ‌معنی ترک سرزمین اصلی و دیار مادری خود با هدف اسکان در شهر یا سرزمین دیگر است که این اقدام می‌تواند به ‌دلایل مختلفی چون اهداف اقتصادی، امنیتی، سیاسی، دینی و… انجام شود. بر همین ‌اساس، در صورت بازگشت مهاجران به وطن اصلی خود، پدیده‌ جدیدی شکل می‌گیرد که از آن تحت عنوان «مهاجرت معکوس» یاد می‌شود. «مهاجرت»، پدیده‌ای رایج در کشورهای مختلف، به‌ویژه در میان قشر تحصیل‌کرده و دارندگان مهارت‌ها و تخصص‌های مهم به‌شمار می‌رود و دولت‌های مختلف با این مسأله مواجه هستند، اما در این میان، رژیم صهیونیستی با توجه به جمعیت نسبتاً کم و ترکیب نژادی و هم­چنین رویکرد سیاسی خود در منطقه، با مشکل افزایش پدیده مهاجرت مواجه است. در این میان، از سیاست‌های اولیه اسراییل از زمان تشکیل این کشور، سیاست واداشتن و ترغیب یهودیان سراسر ‏جهان به مهاجرت به سرزمین فلسطین بود.

مقامات اسراییلی، دلیل واقعی تمایل به مهاجرت یهودیان ‏را این می‌دانستند که «جمعیت اسرائیل، کمتر از حد مناسب است و به ‌وسیله‌ دشمنان واقعی و بالقوه ‏محاصره شده است. از همین‌رو، اسرائیل باید هر چه زودتر از جمعیت یهودی پر شود.» «بن‌گوریون» عقیده داشت که ‏هدف از مهاجرت، «نجات یهودیان از نابودی است.» او هم­چنین دلایلی امنیتی را برای مهاجرت یهودیان ‏ذکر کرد: «ما اراضی را به تصرف درآورده‌ایم اما بدون اسکان یهودیان. آن­ها هیچ ارزش واقعی نخواهند ‏داشت. اسکان… فتح واقعی است.»(کوئیگلی،1372: 138)

مهاجرت یهودیان به اسراییل، یک عامل مهم تأمین کننده‌ امنیت این کشور به شمار می‌آید زیرا جمعیت یهودی را در برابر غیر یهودیان افزایش می‌دهد. بن‌گوریون، اولین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در باب ضرورت مهاجرت یهودیان جهان به سرزمین فلسطین می‌گوید: «مهاجرت به فلسطین به منزله خونی است که ادامه‌ حیات اسرائیل را بیمه می‌‌کند و ضامن امنیت و آینده اسراییل است.»(افتخاری،1380: 44)

به هر ترتیب، موضوع جمعیت یهودیان، همواره موضوعی حیاتی و بنیادین برای اسرائیل تلقی می‌شود، زیرا بدون جمعیت یهودی، اسرائیل بی معناست. برای تحقق این هدف، مسئولان رژیم صهیونیستی طی سال‌های گذشته با مهاجرت ‌دادن یهودیان به سرزمین‌های اشغالی با وعده‌‌ بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی و دستیابی به زندگی آرمانی، سعی کردند که اهداف راهبردی خود را محقق کنند. اما طی سال‌های اخیر، آمار مهاجرت به سرزمین‌های اشغالی نه تنها کاهش چشم‌گیر داشته است، بلکه با افزایش مهاجرت معکوس، عملا این رژیم بنیان خود را در معرض تهدید می‌بیند.(زواری، 1393)

مهاجرانی که با وعده‌های رویایی به سرزمین اشغالی آمده‌اند، با افزایش مشکلات مربوط به امنیت و اقتصاد، اکنون در حال فرار از این کشور هستند و مهاجرت به شکل معکوسی از سرزمین‌های اشغالی به کشورهای دیگر به ویژه آلمان و آمریکا در جریان است. گفته می‌شود که در سه دهه‌ گذشته، یک میلیون نفر، خاک فلسطین اشغالی را ترک کرده‌اند. اگرچه دولت اسرائیل در این خصوص آمار روشنی را ارایه نمی‌کند و علی‌الاصول، پدیده‌ مهاجرت معکوس را انکار می‌کند اما درصد بالایی از تمایل جوانان که نیمی از جمعیت این رژیم را تشکیل می‌دهند، برای زندگی در خارج حکایت دارد.(سیمبر، 1393) این گروه که اغلب دارای تحصیلات دانشگاهی هستند کمتر به هویت صهیونیست پایبند هستند و بیشتر به‌ دنبال اهداف مادی و فرصت‌های شغلی و تحصیلی، خواهان ترک اسرائیل و مهاجرت به کشورهایی هم­چون آمریکا، استرالیا، کانادا و آلمان هستند.

این در حالی است که رژیم صهیونیستی، علاوه بر سیاست‌های تشویق مهاجرت به داخل، برنامه‌ها و فعالیت‌های تبلیغاتی فراوانی را برای تشویق بازگشت اسرائیلی‌های مقیم خارج به داخل این رژیم راه‌اندازی می‌کند. به‌رغم تمام این تلاش‌ها، به نظر نمی‌رسد که این راهکارها و مشوق‌ها برای بازگشت صهیونیست‌های مقیم خارج کافی باشد.



1- پایه‌های قانونی مهاجرت و تابعیت در رژیم اسرائیل

از نظر علم سیاست، هر واحد سیاسی(دولت) از چهار عنصر اساسی تشکیل می‌شود. این عناصر عبارتند از: سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت. به عبارت دیگر، دولت به مردمی معین اطلاق می‌شود که در محدوده‌ای خاص از کره زمین دارای حکومت‌ بوده و از حاکمیت برخوردارند. مردم که از عناصر تشکیل دهنده دولت‌ هستند، با وجود اختلاف در زبان، نژاد، مذهب و… در محدوده‌ای خاص از زمین با هم زندگی می‌کنند.(قوام،1381: 24) به عبارت دیگر، جمعیت یکی از مهم‌ترین عواملی است که در برنامه‌ریزی‌های توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر کشور نقش انکار ناپذیر دارد. در این میان، اسرائیل تنها دولتی است که بر مبنای مهاجرت و کوچاندن یهودیان از سراسر دنیا استوار شده است. مهاجرت یکی از عناصر اساسی تشکیل دهنده اسرائیل می‌باشد و از زمانی که اندیشه تشکیل دولت یهود در کنگره بال در سال 1897 شکل گرفت تا امروز، از دستور کار اساسی صهیونیست‌ها بوده و برای آینده همچنان خواهد بود. جنبش صهیونیستی، واژه «آلیاه»[1]را به جای واژه عربی «الهجرة» به معنای کوچیدن به کار می‌برد زیرا واژه عبری آلیاه علاوه بر کوچیدن، معنی مذهبی اثرگذار دیگری نیز دارد: صعود به آسمان، برپا خواستن برای تلاوت تورات به هنگام نیایش در معبد و صعود به سرزمین فلسطین به قصد سکونت دینی. هدف از کاربرد این واژه، همراه با واژه‌ها و اسطوره‌های دیگر، توجیه سکونت گزینی یهودیان در خاک فلسطین است. در واقع، کوچ گروهی به فلسطین، زیر بنای اصلی جنبش صهیونیستی است.(سروش‌نژاد،1386: 108)

ساختار اجتماعی و سیاسی اسرائیل مبتنی بر مهاجران یهودی است. قانون بازگشت(مصوب سال ۱۹۵۰) یکی از راه‌های دستیابی به تابعیت اسرائیل است که به موجب قانون تابعیت(مصوب سال۱۹۵۲) به یهودیان اعطا شده و همچنان اساس و پایه اقامت، ولادت و تابعیت محسوب می‌شود. این دو قانون، ماهیت دولت یهودی را تشکیل و ساختار اجتماعی آن را شکل می‌دهند.(مؤسسه الدراسات الفلسطینیه،1385: 254)

قانون بازگشت به هر فرد یهودی این اجازه را می‌دهد که در هر کجای جهان است به اسرائیل بیاید و تابعیت آن کشور را کسب کند. زیرا این قانون به مبدأ یعنی وابستگی نژادی یهودی اهمیت فراوانی بخشیده و به جغرافیا یعنی وطن اهمیت کمتری می‌دهد.(حیدر و غانم،1387: 3) دولت در سال ۱۹۷۰، قانون بازگشت را اصلاح و به صورت عمیقی بر وابستگی نژادی تأکید کرد. بر این اساس «یهودی» کسی است که «از مادر یهودی زاده شده یا یهودی شده باشد و مذهب دیگری را نپذیرد.» بر همین اساس، دایره مهاجرت به اسرائیل وسعت یافت و به کلیه فرزندان غیر یهودی که ریشه و تبار آنان یهودی باشد حتی نسل سوم نیز حق مهاجرت داده شد.(مؤسسه الدراسات الفلسطینیه،1385: 255)

قانون تابعیت و اصلاحیه سال 1980 آن، علاوه بر آن‌که از طریق قانون بازگشت اجازه می‌دهد که افراد، تابعیت اسرائیلی را کسب کنند، تصریح می‌کند که از طریق اقامت نیز می‌توان تابعیت اسرائیل را به دست آورد؛ البته در صورتی که شرایط خاصی داشته باشند. هدف این قانون، محروم کردن فلسطینی‌هایی که پس از جنگ 1948 از فلسطین رانده شدند، از اقامت در آن کشور می‌باشد. هم­چنین کلیه کسانی که پدر یا مادر آنان به موجب سایر قوانین (قانون بازگشت، اقامت یا تابعیت) شهروند اسرائیلی باشند، اعم از آن‌که در اسرائیل یا خارج آن متولد شده باشند، می‌توانند تابعیت اسرائیلی را به دست آورند. وزیر کشور نیز می‌تواند به داوطلبان تابعیت اسرائیل، به شرط احراز شرایط مشخص شده در قانون، شناسنامه اسرائیلی اعطا کند.(حیدر و غانم،1387: 6)

به ‌هر ترتیب، اسرائیل را می‌توان «سرزمین مهاجران» نامید، چون در حال حاضر، 40 درصد جمعیت آن‌ را افرادی تشکیل می‌دهند که خارج از آن به دنیا آمده‌اند. در سال‌های اولیه تشکیل اسرائیل، این درصد بیش‌تر بود. بنابراین، جایگاه مهاجرت در اسرائیل با سایر کشورها متفاوت است. مقامات یهود در مورد ضرورت مهاجرت، اظهارات زیادی دارند. بن‌گوریون گفته است: «مهاجرت بیش از هر عامل دیگری امنیت دولت را حفظ می‌کند.» شیمون پرز نیز گفته است:«مهاجرت به ارتش کمک می‌کند تا سلطه و حاکمیت خود را بر کشور و حتی منطقه فرض کند.»(سروش‌نژاد، 1386: 109)



2- کاهش مهاجرت به سرزمین‌های اشغالی و آغاز مهاجرت معکوس

قبل از این‌که مهاجرت معکوس مسأله صهیونیست‌ها شود، کاهش چشم‌گیر روند مهاجرت به سرزمین‌های اشغالی ذهن آنان را به خود مشغول کرده بود. دوره زمانی میان سال‌های 1948 و 1960، «دوران طلایی» مهاجرت یهودیان به فلسطین اشغالی بود. مهاجرت یهودیان در این برهه به میزان 65 درصد، در افزایش جمعیت صهیونیست‌ها تأثیر داشت. از این تاریخ به بعد و به دنبال کاهش مشوق‌های مهاجرت و اوضاع بهتر کشورهای محل سکونت یهودیان، میزان مهاجرت آن­ها به خصوص در دهه هفتاد قرن گذشته به شکل قابل ملاحظه‌ای کاهش یافت. اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوری سابق در آغاز دهه 90 میلادی، رژیم اسرائیل توانست بیش از یک میلیون مهاجر یهودی روس را جذب کند و در اراضی اشغالی فلسطین اسکان دهد. به دنبال مهاجرت این تعداد یهودی از سال 1991 تا 2001، میزان مشارکت آنها در افزایش جمعیت یهودیان اسرائیل به 69 درصد رسید و این‌گونه بود که مهاجران یهودی روس، اکثریت یهودیان رژیم صهیونیستی را تشکیل دادند.(السهلی،1385: 8)

لیکن طی چند سال ‌گذشته، مهاجرت یهودیان به اسرائیل با کاهش شدیدی در مقایسه با دو دهه گذشته مواجه بوده است. اولین نشانه‌های کاهش مهاجرت یهودیان از سال 2001 میلادی شروع شد.(عبدالرحمن، 2013: 9) آغاز مهاجرت معکوس یهودیان از سرزمین‌های اشغالی نیز سال ۲۰۰۴ بوده است. در این سال، بیش از ۱۶۵۰۰ نفر، سرزمین‌های اشغالی را ترک کردند. بیشتر این افراد پزشکان، مهندسان، متخصصان و دانشمندانی بودند که دنبال فرصت کاری بهتر و پر درآمدتر در کشورهای اروپایی یا آمریکا بودند. در سال ۲۰۰۷، مهاجرت معکوس از اسرائیل، شدت بیشتری پیدا کرد و یهودیان به سوی روسیه، اوکراین و سایر جمهوری‌های اتحاد جماهیر شوروی سابق مهاجرت کردند. در همین راستا، وزارت کشور رژیم صهیونیستی در گزارشی اعلام کرد که ۷۷۵ هزار شهروند اسرائیلی در سال 2007 درخواست سلب تابعیت اسرائیلی کردند و آمادگی جدی خود را برای مهاجرت از سرزمین‌های اشغالی اعلام کرده‌اند.(خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران،1/11/1393)

مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی صهیونیستی نشان می‌دهد که میانگین مهاجرت معکوس یهودیان بین سال‌های 2000 و 2010 به 20 ‌هزار مهاجر در سال رسیده است.(هویدی، 2015) گزارش‌های اداره سرشماری مرکزی رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که میزان مهاجرت به خارج از سرزمین‌های اشغالی از ابتدای سال 2014، ۱۰ درصد در مقایسه با مدت مشابه سال 2013 افزایش یافته است، به گونه‌ای که شمار مهاجران به خارج در دو ماه ژانویه و فوریه ۲۰۱۴، به ۵۲۱ هزار نفر رسید، در حالی‌که در دوره مشابه سال ۲۰۱۳ میلادی، ۴۷۴ هزار تن از فلسطین اشغالی مهاجرت کردند.(روزنامه اطلاعات، 19/2/1393) آمارهای دیگر هم نشان می‌دهد میل مهاجرت در میان اسرائیلی‌هایی که خارج از سرزمین‌های اشغالی متولد شده‌اند، به ‌شدت بالاست و این افراد که 40 درصد کل جمعیت این رژیم را تشکیل می‌دهند، اغلب ترجیح می‌دهند یا به کشور خود برگردند یا به دیگر کشورهای غربی مهاجرت کنند.(خبرگزاری ایران، 1/11/1393)


3- دلایل افزایش روند مهاجرت معکوس در اسرائیل

دلایل متعددی در مهاجرت معکوس یهودیان از فلسطین اشغالی مطرح است. شرایط نابسامان اقتصادی از جمله افزایش مالیات، بیکاری و فقر، فساد اجتماعی و سیاسی رژیم صهیونیستی، عوامل ایدئولوژیکی، وجود اختلاف طبقاتی و تبعیض‌های آشکار، احساس ناامنی و نگرانی‌های امنیتی ناشی از حملات راکتی گروه‌های مقاومت فلسطینی‌‌، از دلایل عمده مهاجرت معکوس از سرزمین‌های اشغالی شده است. در ادامه به صورت مختصر به این دلایل افزایش اشاره می‌شود.

3-1- بحران هویت ملی

هویت ملی، مجموعه‌ای از گرایش‌ها و نگرش‌های مثبت نسبت به عوامل و عناصر و الگوهای هویت‌بخش و یک‌پارچه کننده در سطح یک کشور، به عنوان یک واحد سیاسی است. هویت ملی دارای عناصر سازنده گوناگونی چون ارزش‌های ملی، دینی، فرهنگی، جامعه‌ای، انسانی و در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، زبانی و غیره است.

جمعیت یهودی اسرائیل از 102 کشور مختلف گرد هم آمده‌اند.(درایسدل و بلیک، 1386: 276) آنان در فرهنگ، زبان و نژاد اختلافات شدید داشته و نمی‌توانند با یکدیگر احساس هویت مشترک که تشکیل دهنده‌ یک ملت است، داشته باشند. هویت کشورها ترکیبی از عناصر مادی و معنوی است که روی هم رفته موجب ثبات، امنیت و همبستگی می­شوند. کشورها به دنبال آن هستند که با تقویت عناصر مادی و معنوی، راه را برای نگه‌داشتن هویت کشور فراهم آورند. هم‌زبانی، هم‌قومیتی، هم‌نژادی و هم‌دینی می‌تواند از عناصر اصلی هویتی کشورهای مختلف محسوب شود. در میان عناصر هویتی، هم‌دلی از همه مهم‌تر است. به این معنا که مردم یک کشور احساس کنند که متعلق به یک خاک و آب هستند و سرنوشت آن­ها یکی است. اگر این احساس به ‌وجود آید، مهم‌ترین عنصر هویتی محسوب می‌شود. در این رابطه باید گفت که اسرائیل در وهله‌ اول با یک بحران هویت مواجه است و پدیده‌ مهاجرت معکوس در اسرائیل تا حد زیادی زاییده‌ این بحران هویتی است که تل‌آویو در مدیریت آن با چالشی سخت مواجه است. به‌رغم همه‌ تلاش‌هایی که رژیم صهیونیستی برای هویت‌سازی داشته است، اما پدیده رو به رشد مهاجرت معکوس، آن هم در برخوردهای نظامی با اعراب فلسطینی، نشان‌ دهنده‌ عدم موفقیت اسرائیل در هویت‌سازی است.(سیمبر، 1393)

در واقع، هنوز «کیستی» اعضای این جامعه مورد پرسش است و همین امر، فلسفه وجودی اسرائیلی‌ها را متزلزل می‌سازد. دولت اسرائیل خود را دولتی یهودی می‌خواند، اما این به چه معنا است؟ ما اسرائیلی هستیم یا یهودی؟ ملیت ما چیست؟ خلاصه کلام آن‌که، روح کلی و حاکم بر فرهنگ ما کدام است؟ طرح پرسش‌هایی از این قبیل که حکایت از مبهم بودن چیستی واقعی هویت اسرائیلی دارد، بیان‌گر این واقعیت است که گسست هویتی، مانع از شکل‌گیری ثبات اجتماعی بر مبنای هویت واحد می‌شود.(Melman, 1999:4)

با توجه به ماهیت تأسیسی رژیم صهیونیستی، جامعه اسرائیل از ترکیب ناهمگونی از یهودی‌ها(75 درصد)، اعراب(20 درصد) و سایر قومیت‌ها(5 درصد) تشکیل شده است. بر همین‌ اساس، یهودی‌ها که خود را از اعراب برتر می‌دانند، تبعیض‌های زیادی را علیه آن­ها اعمال می‌کنند. از سوی‌ دیگر، در میان خود یهودیان نیز، یهودیان اشکنازی خود را از یهودیان سفاردی برتر می‌دانند و بهترین موقعیت‌های شغلی را نصیب خود می‌کنند. این موضوع سبب شده است تا جامعه اسرائیل با گذشت بیش از شش دهه، نتواند گروه‌های مختلف را حول تعریف واحدی از هویت متمرکز کند که تسریع روند مهاجرت معکوس افراد مختلف یکی از عواقب ناگوار این وضعیت است. برآیند این شرایط سبب شده است تا رژیم صهیونیستی با یکی از پیچیده‌ترین چالش‌های حیات خود مواجه شود و از یک‌سو با توقف مهاجرت به سرزمین‌های اشغالی و از سوی‌ دیگر با گسترش روند مهاجرت معکوس، ‌عملاً موازنه جمعیتی این رژیم بیش از پیش به نفع اعراب و فلسطینی‌ها تغییر کند.(زواری، 1393)

20‌ درصد جمعیت اسرائیل را فلسطینی‌های اراضی اشغالی 1948 تشکیل می‌دهند. آنان هیچ‌گاه احساس هویت مشترک با صهیونیسم نداشته‌اند. این شهروندان دارای هویت جداگانه می‌باشند و به زبان عربی صحبت می‌کنند.(نجات، 2015: 3) در اینجا نکته‌‌ مهم این است که شکاف بین جامعه فلسطینی 1948 و یهودیان اسرائیلی از نظر توسعه و پیشرفت اقتصادی بسیار زیاد می‌باشد، اما آنها از نرخ بالای زاد و ولد میان ساکنان این رژیم در مقام مقایسه با یهودیان برخوردار هستند که این امر دلیل اضطراب و نگرانی دولت اسرائیل می‌باشد.

در مجموع، وجود شکاف‌های عربی- یهودی و اشکنازی- سفاردی در جامعه صهیونیستی، مهاجر بودن اکثریت یهودیان سرزمین‌های اشغالی و عدم وجود رابطه‌ای عاطفی میان آنان و سرزمین‌های محل سکونت‌شان و بحران عمیق هویتی آنان سبب می‌شود تا در هر بحران و منازعه‌ای، مهاجرت معکوس روندی تصاعدی به خود گرفته و در نتیجه، یکی از پایه‌های امنیت این رژیم(جمعیت) متزلزل شود و اصل اساسی اسرائیل یعنی «مهاجرت به سرزمین‌ امن» مورد تردید قرار گیرد.


3-2- شکاف‌های نژادی درون دینی

رژیم صهیونیستی، شهروندان خود را به سه دسته تقسیم‌ کرده است به گونه‌ای که شهروندان این رژیم عملاً با یک سیستم تبعیض نژادی شدید مبتنی بر کاست طبقاتی مواجه هستند. تقسیم‌بندی یهودیان به یهودیان غربی‌تبار «اشکنازی» و یهودیان شرقی‌تبار «سفاردیم‌ها» و یهودیان آفریقایی‌تبار موسوم به «فالاشه‌ها» نمایان‌گر رفتارهای نژادپرستانه رژیم صهیونیستی است. از مصادیق این تبعیض نژادی آن است که مقام‌های مسئول مراکز بهداشتی اسرائیل، خون‌های اهدایی فلاشه‌ها را دور می‌ریختند تا به ادعای خویش، مانع از نجس شدن خون یهودیان سفید پوست شوند. یهودیان غربی به‌ویژه اگر از تبار لهستانی و انگلیسی باشند، از امکانات بسیاری برخوردارند که هیچ یک از یهودیان شرقی‌تبار، خواه عرب و خواه آفریقایی، از این امکانات بهره نمی‌برند.(صفاتاج،1381: 42)

بین سفاردی‌ها و اشکنازی‌ها دشمنی دیرینه‌ای وجود دارد؛ چراکه سفاردی‌ها اشراف یهود بودند و از این‌که با اشکناز‌ی‌ها هم‌ محل شوند، احساس شرم می‌کردند و همواره سعی داشتند فاصله‌ خود را با اشکنازی‌ها حفظ کنند و با آنان عبادت یا ازدواج نکنند. اما بعد‌ها وضعیت کاملاً برعکس شد و در حالی­که سفاردی‌ها تبدیل به اقلیت شده‌اند، اشکنازی‌ها در تمدن غربی و هم­چنین دولت اسرائیل، موقعیت برجسته‌ای یافته‌اند. برخی از رهبران اسرائیل، یهودیان سفاردی را «قرون وسطایی» نامیده‌اند که فاصله‌ بسیار زیادی با یهودیان اشکنازی دارند. حتی اشکنازی‌ها سفاردی‌ها را از نظر عقلی، عقب مانده می‌نامند. به طور کلی، اشکنازی‌ها در پنج زمینه علیه سفاردی‌ها تبعیض قائل می‌شوند:

1. اعمال سیاست‌های تبعیض‌آمیز بر ضد سفاردی‌ها در زمینه اسکان و میزان بهره‌مندی از امکانات اعتبار خارجی؛

2. سیاست غربی کردن اسرائیل به مثابه دولتی غربی که در آن روش‌ها، آداب و رسوم اشکنازی ترویج می‌شود؛

3. از نظر سیاسی راه نیل به مناصب عالیه حکومتی برای سفاردی‌‌ها مسدود یا حداقل همراه با دشواری‌های بسیاری است؛

4. در حوزه‌‌ مسایل نظامی نیز اکثر مناصب مهم تحت کنترل اشکنازی‌ها قرار دارد و امور سخت و جان‌فرسای نظامی معمولاً به عهده‌ یهودیان سفاردی است؛

5. از نظر اقتصادی سیاست‌های کلی به گونه‌ای طراحی شده‌اند که منجر به تقویت بنیان اقتصادی اشکنازی‌ها و فقر و بیکاری و ناامیدی سفاردی‌ها می‌شود.

نتیجه‌ آن، ایجاد دو طبقه فرادست و فرودست در میان جامعه یهودیان می‌باشد. به‌عبارت دیگر، تفاوت مذهبی و شکاف‌های نژادی بین یهودیان باعث شده تا تبعیض در زمینه‌های اقتصاد و جایگاه اجتماعی ریشه بدواند. این تبعیض‌ها باعث شد تا یهودیان سفاردی که نیمی از جمعیت اسرائیل می‌باشند برای فرار از این تبعیض مجبور به مهاجرت شده‌اند و رژیم صهیونیستی را با پدیده‌ای به نام «مهاجرت معکوس» مواجه کرده‌اند. این پدیده در سال‌های اخیر شدت بیشتری پیدا کرده است.(کلهر،1393: 8)

3-3- بحران امنیت

بحران امنیت از عوامل اساسی افزایش مهاجرت معکوس در اسرائیل به شمار می‌رود. طی دو دهه اخیر، اسرائیل با صلح ناپایدار و وضعیت داخلی آشفته، بی‌ثبات و ناامن مواجه بوده است. در همین راستا، بسیاری از یهودیان ساکن اسرائیل در یک حالتی از اضطراب و ناآرامی مستمر به سر می‌برند.(عبدالحکیم، 2004)

امنیت، اولین شرط زندگی و مهاجرت است. امنیت شهروندان، راه را برای ثبات، توسعه‌ انسانی و اقتصادی فراهم می‌آورد. در فقدان امنیت، امیدی برای رشد و توسعه وجود ندارد. مهاجرت صهیونیست‌ها به فلسطین نیز ظاهراً به خاطر کسب آرامش، آسایش، رشد اقتصادی و شکوفایی سرمایه‌ای بود که در نهایت به استقرار طولانی مدت آن­ها انجامید اما اکنون متوجه شده‌اند که این آرامش با این بهانه‌ها محقق نخواهد شد.

از جمله شعارها و اهداف بزرگ جنبش صهیونیسم، ایجاد پناه­گاه امن برای سراسر یهودیان جهان بود. اما بر‌خلاف اندیشه هرتصل که معتقد بود با پیدایش دولت جدید، وطن امن یهودیان ایجاد خواهد شد، وطن امن پدید نیامد و اسرائیل هم‌اکنون در قرن بیست‌ و‌ یکم در تدارک امنیت مورد نظر شکست خورده است. در حقیقت، افزایش ناامنی یکی از دغدغه‌های اسرائیلی‌ها به‌‌ویژه طی سال‌های اخیر بوده است. مهاجرانی که قرار بود با آمدن به اسرائیل از زندگی خوب و مرفه برخوردار باشند، اکنون با خلأ در اولین نیاز بشری یعنی امنیت مواجه هستند و سیاست‌های جنگ‌طلبانه‌ تل‌آویو باعث می‌شود تا مهاجران مقیم، هر چه بیشتر با ناامیدی و یاس مواجه شوند و سودای رفتن به سایر کشورها را در سر بپرورانند.(سیمبر، 1393)

با قدرت گرفتن روز افزون جنبش‌های مقاومت، اسرائیلی‌ها ترس بیشتری نسبت به آینده خود دارند و این عامل می‌تواند موجودیت اسرائیل را با خطر مواجه سازد. مقامات اسرائیل با نصب سپر دفاعی موشکی در این سرزمین قصد داشتند تا اسرائیل را برای یهودیان، امن‌ترین سرزمین جلوه دهند ولی با ناکام ماندن این پروژه و اصابت موشک‌های حماس و حزب‌الله به شهرک‌های صهیونیست‌نشین، موج مهاجرت معکوس از اسرائیل با شدت بیشتری ادامه یافت.

انتفاضه در این میان، تأثیر منفی آشکاری بر روند مهاجرت یهودیان به اسرائیل گذاشت. بدیهی است که انتفاضه نه تنها بر روند مهاجرت یهودیان به رژیم صهیونیستی تأثیر منفی گذاشت بلکه بر عکس، یهودیان را به مهاجرت از اسرائیل به کشورهای خارج وادار کرد. انتفاضه الاقصی بر روند مهاجرت یهودیان به اسرائیل دو تأثیر منفی‌ گذاشت. نخست، نگرانی‌ از عملیات شهادت طلبانه جنبش‌های فلسطینی و دوم، بحران اقتصادی ناشی از این انتفاضه به نحوی‌ که یهودیان، اسرائیل را جای مناسبی‌ برای زندگی نمی‌دانند.(النعامی، 2006)

حملات دهه‌ اخیر اسرائیل به غزه و همچنین جنگ‏هایی که علیه حزب الله لبنان انجام می‏‌دهد، مهم‏ترین نقش را در افزایش میزان مهاجرت معکوس داشته است. پس از درگیری نیروهای حزب‌الله با ارتش رژیم صهیونیستی در سال 2006 و شلیک موشک به اهدافی در قلب فلسطین اشغالی، نحوه نگرش شهرک‌نشینان به امنیت داخلی تغییر پیدا کرد و مهاجرت معکوس به یکی از مشکلات اساسی این رژیم بدل شد. در حقیقت، جنگ 2006، پیامد منفی بر میانگین مهاجرت در اسرائیل بر جای گذاشت.(کرزم، 2007)

جنگ 8 روزه اسرائیل علیه غزه نیز سبب شد تا صهیونیست‌ها نسبت به برقراری امنیت در مناطق اشغالی بیش از گذشته احساس تردید کنند. این نخستین‌بار بود که از داخل سرزمین‌های فلسطینی نوار غزه، شهرهای صهیونیست ‌نشین مورد حمله قرار گرفتند. حماس در جنگ 51 روزه‌ غزه، برای نخستین بار از موشک‌هایی با برد 130 کیلومتر استفاده نمود و طی حملات خود توانست فرودگاه بن‌گوریون، اطراف نیروگاه دیمونا، مقر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و ساختمان کنست را هدف قرار دهد. بدین ترتیب، این حملات موشکی و عملکرد دفاعی مقاومت نشان داد که قدرت بازدارندگی اسرائیل به ‌شدت آسیب‌پذیر است.(السهلی، 2014 : 7) نتایج نظرسنجی که شبکه دو تلویزیون اسرائیل پس از جنگ 51 روزه انجام داده است، نشان می‌دهد که 30 درصد از یهودیان به مهاجرت از کشور فکر می‌کنند.(أبو جابر، 2014)

به‌ دنبال حمله بالگردهای اسرائیل در دی‌ماه‌ 1393 به منطقه قنیطره واقع در جولان سوریه، موج جدید ضد صهیونیستی در لبنان و فلسطین شکل گرفت و سبب بروز ناامنی در شهرک‌های صهیونیست‌نشین شد. پس از حادثه قنیطره، که منجر به شهادت چند تن از فرماندهان مقاومت و حزب‌الله از جمله جهاد مغنیه شد، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان در پیامی دو کلمه‌ای به صهیونیست‌ها توصیه کرد:«جهزوا ملاجئکم» یعنی «پناهگاه‌هایتان را آماده کنید.»(أبو جابر، 2014) از این‌رو، رژیم صهیونیستی بلافاصله در مرزهای شمالی سرزمین اشغالی با جنوب لبنان حالت آماده ‌باش اعلام کرد. همچنین جنگنده‌های رژیم صهیونیستی بر فراز مزارع شبعا و کفرشوبا در جنوب لبنان به پرواز درآمدند. رژیم صهیونیستی هم­چنین به سفارتخانه‌های خود در سراسر جهان حالت آماده‌ باش داد.(روزنامه کیهان،30/10/1393) به دنبال آن، نیروهای حزب الله در هشتم بهمن ماه 1393 با یک عملیات حساب شده و پیچیده به کاروان نظامیان اسراییلی در کشت­زارهای شبعا حمله کردند.(العالم،9/11/1393) این عملیات برق‌آسا، باعث ایجاد موج جدیدی از هراس و ناامنی در بین اسرائیلی‌ها شد. در حقیقت، روندهای تاریخی نشان داده است که هرگاه میزان ناامنی در رژیم اسرائیل گسترش یافته است بر مهاجرت معکوس نیز افزوده گردیده است.

3-4- بحران اقتصادی

عامل اقتصادی، نقش مؤثری در افزایش مهاجرت به اسرائیل ایفا می‌کند و اقتصاد،‌ مهم‌ترین عامل مشوق یهودیان به مهاجرت به اسرائیل به ‌شمار می‌رود، به ‌ویژه پس از این‌که کشورهای مختلف، درهای خود را به روی مهاجرت یهودیان گشوده‌اند. از همین جاست که مراکز تصمیم‌گیری جنبش صهیونیسم و دولت عبری در تلاش هستند تا یهودیان را با مشوق‌های اقتصادی به مهاجرت به اسرائیل ترغیب کنند تا این‌که یهودیان، زمانی که شرایط زندگی در اسرائیل و هر دولت دیگری‌ که امکان مهاجرت یهودیان به آنها وجود دارد با هم مقایسه می‌کردند، ترجیح دهند که به فلسطین اشغالی مهاجرت کنند.

اسرائیل در سال 2004 به دلیل شرایط نابسامان امنیتی، بودجه تأمین اجتماعی‌ و تسهیلاتی‌ شهروندان را کاهش داد  که موجب شد اقشار کم‌درآمد و آسیب‌پذیر از آن متضرر شوند. بیش‌تر این اقشار، ساکنان شهرهای به اصطلاح توسعه یافته واقع در شمال و جنوب اسرائیل و از طبقات آسیب‌پذیر‌ شرقی‌ تبار و یهودیان مهاجر روسی بودند. وزارت دارایی، در سال 2006، طرح‌هایی را در زمینه کاهش بودجه رفاه اجتماعی به میزان 5 میلیارد ارایه کرد. به‌ طور کلی، بحران اقتصادی دهه گذشته، بسیاری از یهودیان طبقه متوسط را به مهاجرت معکوس واداشت.(النعامی، 2006)

«استنلی فیشر» رئیس بانک مرکزی اسرائیل، در کنفرانسی با عنوان «بلاتکلیفی جهان و سیاست اقتصادی اسرائیل» در دانشگاه بار ایلان، گفته بود معضل بزرگی که در اسرائیل وجود دارد، مشکل فقر است و حل این مشکل یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی است که جامعه‌ اسرائیل با آن درگیر است. جمعیت زیر خط فقر در این رژیم به شدت افزایش یافته است. این جمعیت که در سال 2001، 18 درصد اسرائیلی‌ها را شامل می‌شد، در سال 2011 به رقم 23.6درصد رسیده است.(Indexmundi.com, 2011)

در واقع، بحران اقتصادی همواره یکی قوی‌ترین انگیزه‌ها را برای مهاجرت معکوس ایجاد می‌کند و این مقوله در نظر ساکنان اسرائیل، اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. افزایش مالیات و کاهش درآمد در سال‌های اخیر، پیامدهای نامطلوبی بر زندگی اسرائیلی‌ها به‌ویژه طبقه متوسط جامعه برجای گذاشته است. هم­چنین بودجه سال ۲۰۱۴ میلادی اسرائیل، افزایش مالیات‌ها و کاهش مزایا را برای اسرائیلی‌ها تعریف کرده بود.(أبو جابر، 2014) جنگ سال 2014 اسرائیل علیه باریکه غزه به دلیل طولانی شدن، هزینه‏های اقتصادی سنگینی برای اسرائیل داشت. زیان‏های این جنگ برای اسرائیل بالغ بر 6 میلیارد دلار بود. از این‌رو، رژیم صهیونیستی در بودجه سال 2015 ناگزیر شد حداقل 2 درصد بودجه‏‌های عمومی را کاهش دهد.(عمادی، 1394) این در شرایطی است که شهروندان اسرائیلی با سیاست‌های تبعیض‌آمیز رژیم صهیونیستی مواجه هستند. با توجه به ضعف اقتصادی رژیم صهیونیستی در سال‌های اخیر، مهاجرت معکوس نیز سرعت بیشتری پیدا کرده است.

وعده رفاه و درآمد خوب، اصلی‌ترین محرک مهاجرت یهودیان جهان به سرزمین اشغالی است. آمار و داده‌ها حاکی از آن است که میانگین درآمد ماهانه هر فرد اسرائیلی در سال 2014، 2500 دلار می‌باشد. این رقم، پایین‌ترین میزان درآمد در میان کشورهای توسعه یافته است.(أبو جابر، 2014) اما آزار‌ دهنده‌ترین مسأله اقتصادی برای اسرائیلی‌ها هزینه‌های بالای قیمت مسکن است. یک شهروند اسرائیلی مجبور است به طور متوسط، 11 سال مستمر به کار و فعالیت بپردازد تا قادر به خرید یک واحد آپارتمان شود، در حالی‌که اگر همان شهروند در ایالات متحده آمریکا باشد در طول 5 سال کار می‌تواند یک واحد آپارتمان داشته باشد. این میزان در انگلیس 5 سال، فرانسه 6 سال و در هلند 4 سال است. از نظر میزان قیمت سوخت نیز اسرائیل، بالاترین هزینه‌ را در بین کشورهای جهان دارا می‌باشد.(أبو جابر، 2014)

 

4- پیامدهای منفی مهاجرت معکوس برای اسرائیل

4-1- فرار مغزها

علاوه بر گسترش مهاجرت شهروندان عادی، مهاجرت و خروج متخصصان و دانشمندان صهیونیست از فلسطین اشغالی، مسأله‌ای است که ابعاد مهاجرت معکوس را برای رژیم صهیونیستی فاجعه‌آمیز ساخته است. به تعبیر دیگر، یکی از ابعاد خطرناک پدیده‌ مهاجرت معکوس، مهاجرت نخبگان یا همان فرار مغزها و نیز بدنه فعال جامعه اسراییلی است. فرار مغزها و افزایش مهاجرت نخبگان، تأثیری منفی هم بر جمعیت و هم بر ساختار اجتماعی اسراییل دارد. «اسحاق بن یسرائیل»، رئیس سازمان فضایی رژیم صهیونیستی درباره افزایش پدیده مهاجرت اندیشمندان این رژیم به خارج از فلسطین اشغالی هشدار داده است که این پدیده به مطالعات علمی در زمینه اقتصاد این رژیم نتایج منفی خواهد داشت.(مؤسسه ندا، 5/2/1394)

اطلاعات و داده‌های دفتر مرکزی آمار نشان می‌دهد که بیشترین افرادی که از اسرائیل مهاجرت کرده‌اند، فارغ التحصیلان و متخصصانی هستند که یا فرصت اشتغال در اسرائیل برای آن­ها فراهم نشده یا پایین بودن سطح دستمزدهای آنان در مقایسه با سطح علمی و تحصیلی، عامل مهاجرت آنها از اسرائیل شده است. در این میان، حدود 20 درصد از این افراد به اروپا و اکثر قریب به اتفاق از فارغ التحصیلان دکتری به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده‌اند.(أبو جابر، 2014) اکثر این مهاجران را افرادی تشکیل می‌دهند که در این منطقه متولد شده‌اند و در همان‌جا به سنین جوانی رسیده‌اند اما اکنون شرایط را برای ادامه زندگی در این سرزمین مناسب نمی‌دانند.(مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1393)

البته فرار مغزها از اسرائیل فقط به دلیل پرداخت حقوق قابل توجه در غرب نیست بلکه کشورهای غربی امتیازات گسترده‌ای به نخبگان می‌دهند، امتیازاتی که در اسرائیل وجود ندارد. هم­چنین بسیاری معتقدند که دانشگاه‌های اسرائیل، قابل رقابت با دانشگاه‌های مطرح دنیا نیستند و تحصیل در خارج،‌ بهتر خواهد بود. به همین دلیل، محافل مختلف در اسرائیل اخیراً برای جلوگیری از فرار مغزها درخواست‌ها و پیشنهادهای متعددی را مطرح کرده‌اند.

4-2- پیامدهای منفی اقتصادی

اهمیت موضوع جمعیت بر اقتصاد به حدی است که اندیشمندان و فلاسفه همواره آن را در آثار خود مد نظر قرار داده‌اند. برای مثال، افلاطون و ارسطو بر این عقیده بودند که جمعیت یک «دولت – شهر» باید به آن میزان اندک نباشد که به استقلال اقتصادی آن لطمه وارد کند. در همین راستا می‌توان گفت که مهاجرت معکوس، زیان‌های اقتصادی سنگینی به رژیم صهیونیستی وارد می‌کند، زیرا شمار زیادی از مهاجران به خارج را افراد دارای تخصص‌های علمی بالا به‌ویژه در حوزه تکنولوژی‌های مدرن و پیشرفته تشکیل می‌دهند، در حالی‌که انتظار می‌رفت این افراد، نقشی اساسی در پیشرفت و برتری فنی و تکنولوژیکی رژیم صهیونیستی ایفا کرده و موجبات رشد و پیشرفت اقتصاد این رژیم را فراهم کنند. این در حالی است که صنایع پیشرفته از جمله منابع پر درآمد این رژیم به‌شمار می‌روند و سالیانه حدود 7 میلیارد دلار درآمد عاید این رژیم می‌کنند.(النعامی، 2006)

پدیده مهاجرت معکوس هم­چنین کاهش چشم‏گیر حجم سرمایه گذاری‏های خارجی در اسرائیل را به همراه داشته است. این امر، باعث شده است تا اسرائیل فرصت‏های مناسب برای جذب سرمایه‏های خارجی را از دست بدهد و هزینه‏های مضاعفی را متحمل شود. هنگامى­که اسرائیل به عنوان کشورى ناامن شناخته شود که جهانگردان و شهروندان در آن از امنیت برخوردار نیستند، جذابیت سرمایه‏گذارى خارجى نیز در آن کاهش مى‏یابد. بر این اساس، بانک مرکزى اسرائیل همواره با ابراز نگرانى از کاهش شدید سرمایه‏گذارى‏هاى خارجى نسبت به عواقب وخیم این معضل به مقام‏هاى این رژیم هشدار داده است.

4-3- پیامدهای منفی نظامی و امنیتی

نتایج و تبعات منفی ناشی از مهاجرت معکوس در اسرائیل تنها به عرصه اقتصادی محدود نمی‌شود، بلکه عرصه‌های نظامی و امنیتی را نیز در بر می‌گیرد. صهیونیسم، سیاست‌هاى خود را از زمان ورود نخستین مهاجران یهودى به اسرائیل تاکنون، بر پایه نظامى‌گرى و خشونت استوار کرده است. اساس پیشرفت ارتش در مراحل گوناگون و تقویت آن از طریق جذب نیروهاى تازه نفس، ارتباط تنگاتنگى با روند مهاجرت یهودیان دارد. از همین‌رو، جمعیت، عامل مهمی برای قدرتمندی نیروهای مسلح اسرائیل است. برای اسرائیل که دائماً خود را در معرض تهدید مقاومت می‌بیند، جمعیت بالای نیروهای مسلح، اصل مهمی است. اسرائیل در یک جنگ طولانی ‌مدت و فرسایشی نمی‌تواند از بسیج مردمی بهره ببرد، زیرا جمعیت پایین، بخش‌های عمده و مختلف را فلج خواهد کرد.(نجات، 1393: 160)

برتری امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نیز تا حدود زیادی به برتری آن در حوزه تکنولوژی‌های پیشرفته بستگی دارد و رژیم صهیونیستی از این حیث، دومین قدرت تولید کننده هواپیماهای بدون سرنشین به شمار می‌آید. این رژیم با استفاده از تکنولوژی‌های مدرن توانسته است چندین نسل از این هواپیماها را بهینه‌سازی کند. به هر ترتیب، مهاجرت معکوس در رژیم صهیونیستی، بازتاب‌ منفی گسترده‌ای بر حوزه‌های امنیتی و نظامی خواهد داشت و همین موضوع بیش از پیش بر نگرانی مقامات صهیونیستی افزوده است.(النعامی، 2006)


نتیجه‌گیری

اسرائیل به عنوان رژیمی نامشروع که در سال 1948 تأسیس شد، توانسته است بنا به دلایل متعدد در شش دهه گذشته به حیات خود ادامه دهد. اما این رژیم از آغاز هزاره سوم با چالش‌ها و شکاف‌هایی مواجه شده که علاوه بر تضعیف آن، «بقای» این رژیم را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است. در این میان، جمعیت و مسائل جمعیتی از حادترین و ریشه‌دارترین معضلات جامعه‌ اسرائیل به‌شمار می‌آید که هنوز هم به نحوی دامن‌گیر این جامعه می‌باشد و در سطوح مختلف، پیامدهای گوناگونی به دنبال داشته است. فلسفه به وجود آمدن اسرائیل از زبان بانیان اولیه آن، جذب یهودیان سراسر جهان به فلسطین ذکر شده است. لیکن، امروزه از یک­سو، مهاجرت یهودیان به اسرائیل به پایین‌ترین حد رسیده است، و از سوی دیگر، روند مهاجرت معکوس سیر تصاعدی داشته است. در واقع، آخرین امواج مهاجرت به اسرائیل را یهودیان فقیر روسیه تشکیل می‌دادند که برای بهبود وضعیت مالی و معیشتی مهاجرت کردند؛ اما مشکل فقر آنها در اسرائیل حل نشد. از این‌رو، به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی و افزایش فرصت‌های شغلی در روسیه تعداد زیادی از آنها به کشور اصلی خود بازگشته‌اند. علاوه بر آن، هیچ­یک از یهودیان ساکن در ایالات متحده آمریکا و اروپای غربی، انگیزه‌ای برای مهاجرت به اسرائیل ندارند، زیرا از وضعیت معیشتی و رفاه بیشتری برخودار هستند که با شرایط زندگی در اسرائیل غیر قابل قیاس می‌باشد. البته برای بازگشت آنها می‌توان دلایل متعدد اقتصادی، امنیتی و … ذکر کرد.

مهاجرت معکوس، یکی از مهم‌ترین آسیب‌پذیری‌ها و تهدیدات جامعه اسراییل است. دولت صهیونیستی که یکی از پایه‌های حاکمیت آن یعنی جمعیت، بر اساس یهودیان مهاجر پایه گذاری شده است، با توجه به محدودیت جمعیت یهودیان جهان به‌شدت در برابر مهاجرت معکوس یهودیان آسیب‌پذیر است. امروزه یکی از دغدغه‌های اساسی دولت اسرائیل، مسأله مهاجرت معکوس است. مهاجرت معکوس، پدیده‌ای است که می‌تواند خطر حیاتی برای رژیم صهیونیستی در پی داشته باشد. در حقیقت، مهاجرت معکوس در اسرائیل ضربه شدیدی به مهم‌ترین پایه‌های فلسفه اندیشه صهیونیسم وارد می‌کند.

موضوع آینده جمعیتی یهودیان در سرزمین‌های اشغالی از نظر بسیاری از مؤسسه‌های اسرائیلی به دغدغه‌ اصلی این رژیم تبدیل شده است و از آنجا که به علت نرخ زاد و ولد پایین، بزرگ‌ترین عامل برای رشد جمعیت صهیونیست‌ها از طریق مهاجرت تعیین شده است، مقام‌های این رژیم را به فکر انداخته است تا با روش‌های مختلف، موضوع کمبود مهاجر را جبران کنند. اسرائیل همواره با بهره‌برداری از اتفاقات و بحران‌های بین‌المللی، یهودیان جهان را به مهاجرت و زندگی در فلسطین دعوت می‌کنند. اسرائیلی‌ها از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه نود قرن گذشته بهره­برداری و یهودیان روسیه را به مهاجرت به اسرائیل دعوت کردند. هم­چنین از وضعیت اقتصادی و فقر در اتیوپی و دیگر کشورهای آفریقایی به سود خود بهره برداری کرده‌اند.

جنبش صهیونیستی همان‌گونه که با استفاده از تعابیر مذهبی، مهاجرت یهودیان به اسرائیل را با ارزش می‌داند، مهاجرت معکوس را نیز با کلماتی با بار منفی در دین یهود توصیف می‌کند. آنها این مهاجرت معکوس را «بریداء» به معنی سقوط و بازگشت می‌نامند و کسانی که به این صورت از اسرائیل به کشوری دیگر مهاجرت می‌کنند را «فالیوودم» به معنی مرتدان و سقوط کنندگان می‌نامند و یهودیانی که قلمرو اسرائیل را به عنوان مقصد موقت به قصد مهاجرت بعدی به کشورهای دیگر مورد استفاده قرار می‌دهند «نیشرا» یعنی در راه ماندگان می‌نامند. (ماضی،1381: 33-32)

جدول زیر، دلایل افزایش مهاجرت معکوس و پیامدهای ناشی از آن‌ را نشان می‌دهد:

دلایل افزایش مهاجرت معکوس در اسرائیلپیامدهای مهاجرت معکوس برای اسرائیل
بحران هویت ملیفرار مغزها
شکاف‌های نژادی درون دینیپیامدهای منفی امنیتی
بحران امنیتپیامدهای منفی اقتصادی
بحران اقتصادیپیامدهای منفی نظامی

 

نظرات(۱ دیدگاه)

نظر شما چیست؟