بازی دو سرباخت سعودی ها در بحران قطع روابط با قطر
- انتشار: ۱۶ جوزا ۱۳۹۶
- سرویس: دسته بندی نشده
- شناسه مطلب: 25524
در یکی دو روز گذشته قطع روابط دیپلماتیک چهار كشور عربستان، بحرین، امارات و مصر با قطر، به مهمترین سوژه رسانههای منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است. علاوه بر این چهار کشور، دولت «عبدربه منصور هادی» رئیسجمهوری مستعفی و فراری یمن، دولت وفاق ملی لیبی و كشور مالدیو نیز به دومینوی قطع ارتباط دیپلماتیک با قطر اضافه شدند. این کشورها از دوحه در خواست کردند، که دیپلمات های قطری طی 48 ساعت خاک كشورهایشان را ترک كنند. همچنین، این كشورها كلیه سفرهای هوایی و دریایی خود را با قطر به حالت تعلیق در آوردند . آنها هر گونه ارتباط زمینی را هم قطع كرده و حتی در سطحی گستردهتر، تمامیرسانهها و مراكز وابسته به دوحه را ممنوع از فعالیت کردند.
این حجم بیسابقه از تحریم و ضدیت با یک کشور عرب در منطقه غرب آسیا، رخدادی نادر میباشد و بر اساس شواهد، روند قطع روابط از سوی سعودیها مدیریت میشود. همچنین، بیانیه کشور عربستان کاملا روشنگر این موضوع است که ریاض قصد دارد در مقام رهبر جهان عرب خود را معرفی نماید. مقامات سعودی، در بیانیه رسمی خود قطر را به حمایت از «گروههای تروریستی» از جمله اخوانالمسلمین متهم میکنند. آنها مدعی هستند كه اقدام این كشور در قطع روابط با دوحه، برای حفاظت از خود در برابر «تروریسم و افراطگرایی» لازم است. در همین راستا، كشور عربستان همه ارتباطات زمینی، دریایی و هوایی با قطر را قطع میكند و «همه كشورهای برادر و دوست را دعوت به چنین كاری میكند.»
این بیانیه حاوی این پیام مهم است كه عربستان در مقام برادر بزرگتر و در جایگاه رهبر كشورهای عربی و اسلامی، اعلام موضع میكند و سوی دیگر این پیغام این است هر كسی كه با ما نیست علیه ماست. در واقع، ریاض در حال حاضر دو هدف اساسی را به عنوان راهبرد خود در منطقه دنبال میکند. از یک سو، در پی ایجاد ائتلافی فراگیر بر علیه ایران است و از سوی دیگر، رهبری جهان عرب را از هر طریق ممکن میجوید. با عطف به این موضوع اکنون این مساله مطرح است که آیا عربستان در تحقق اهداف خود موفق خواهد شد؟ به عبارتی مساله این است که تا چه اندازه راهبرد مورد نظر حاکمان ریاض میتواند در عرصه عینی اجرایی شود. استدلال نوشتار حاضر آن است که قطع ارتباط عربستان و کشورهای متحدش با قطر نمیتواند اهداف استراتژیک این کشور را محقق کند و در نهایت بحران اخیر، به یک بازی دو سر باخت برای حاکمان ریاض تبدیل میشود. دلایل این امر را نیز میتوان در قالب دو محور اساسی مطرح کرد:
1- ایجاد انشقاق و گسست در میان اعراب
هر نتیجهای که در جریان قطع مناسبات كشورهای عربی به رهبری عربستان با قطر حاصل شود، بدون تردید در نتیجه بحران اخیر زمینه شکاف در میان کشورهای عربی ایجاد شده است. با توجه به مشکلات اقتصادی و مرزی که قطر در نتیجه تحریمهای کشورهای عربی با آن مواجه شده میتوان این امر را بسیار محتمل دانست که قطر به سمت ایجاد ائتلاف با كشوهایی همانند عراق، كویت، عمان، سوریه و حتی ایران برای مقابله با عربستان پیش خواهد رفت. این امر میتواند شكافی مبتنی بر ایجاد دوقطبی شدن را میان كشورهای عرب منطقه ایجاد كند و به طور رسمی شورای همكاری خلیج فارس را فاقد كاركرد کند. از این رو بحران اخیر، به هیچ عنوان نمیتواند در راستای منافع عربستان سعودی باشد؛ زیرا آنها در شرایط کنونی بسیار امیدوار بودند که ائتلافی متحد از کشورهای عربی را در منطقه بر علیه ایران ایجاد کنند و وقوع این امر میتواند پایانی بر رویای ایجاد ائتلاف عربی- عبری باشد.
2- ایجاد بحران مشروعیت سعودیها در افکار عمومی جهان عرب
از سوی دیگر، ابعاد و جوانب مختلف بحران قطع روابط كشورهای عربی با قطر نشان میدهد كه مسئله اصلی عربستان بیش از آنكه مسئله ای عینی همانند اختلاف مواضع نسبت به اخوانالمسلمین و روابط با ایران باشد، در ارتباط با مسئله حفظ هژمونی در میان كشورهای عربی است. در دهههای گذشته رهبران عربستان برای رهبری برجهان عرب رقبای بزرگی همچون، صدام حسین درعراق، معمر قذافی در لیبی و حسنی مبارك در مصر را پیش رو داشتند؛ اما تحولات خاورمیانه بعد از 2011 رسما تمامی این رقبا را از میدان خارج كرده است و در شرایط جدید شاهد بودهایم عربستان خود را در مقام رهبر جهان عرب معرفی میكند.
در این شرایط، عربستان زمانی كه مواضع حاكمان قطر را در ضدیت با سروری خود در جهان عرب دید، قماری بزرگ را آغاز كرد؛ قماری كه یك سوی آن میتواند موجب از هم گسیختگی كشورهای عربی شود و سوی دیگر آن، تثبیت هژمونی عربستان بر جهان عرب باشد. در همین راستا، اخراج قطر از ائتلاف ضد تروریسم، خطاب كردن این كشور به عنوان حامی رادیكالیسم و اعمال شدیدترین تحریمها نتیجه سیاستی است كه مبنای آن میتواند این پیام باشد: «هر كشور عربی كه مواضعی مخالف ریاض را اتخاذ كند، با چنین مجازاتی مواجه خواهد شد. در نتیجه پذیرش هژمونی و نقش برادر بزرگی عربستان میتواند معقولترین راهحل ممكن باشد.» اما سروریخواهی عربستان در جهان عرب که در شرایط جدید به شکلی آشکار پدیدار شده، در آینده نزدیک با ظهور رقبای جدید مواجه خواهد شد. در حقیقت، زیادهخواهی سعودیها میتواند زمینههای نفرت افکار عمومی کشورهای عربی را از حاکمان ریاض به دنبال داشته و مشروعیت منطقهای آن ها را به شدت کاهش دهد.
نظرات(۰ دیدگاه)