از کشتار تا کنسرت
- انتشار: ۲۹ اسد ۱۳۹۶
- سرویس: اجتماعیدیدگاه
- شناسه مطلب: 29212
وقتی در اسپانیا، عدهای بر اثر حمله تروریستهای افراطی جان دادند؛ مردم آن کشور، گردهمایی ملی پرشکوه را تشکیل دادند که در آن عم از پادشاه، نخستوزیر و مردم عادی به یاد قربانیان، گردهم آمدند و یاد قربانیان را گرامی داشتند و در محل کشته شدن آنها، شمع روشن کردند و گل گذاشتند.
این همبستگی ملی و عکلسالعمل در قبال عمل جنایتکاران افراطی، یا هر حادثه دیگر، در فرانسه، در انگلیس در روسیه در امریکا، کمترین کاری است که شهروندان برای حس وطنپرستی و انسانی دوستی، برای هموطنان جان باخته خود انجام میدهند.
ولی در کشور ما وقتی در میرزاولنگ، بعنوان نمونه، نسلکشی به وقوع میپیوندد کودکان معصوم، با خنجر کین، قطعهقطعه و سلاخی میشوند و یا از بالای کوه، به پایین پرت میشوند، خانهها خراب میگردند و دهاتها سوزانده میشوند؛ آن گونه که باید صدای بلند نمیشود.
در برابر این فاجعه هولانگیز و ظلم جانکاه، احساسات مردم، در گستره ملی، جریحه دار نمیشود. از همبستگی ملی خبری نیست. عمل شنیع و ددمنشانه تروریستها، در مقیاس وسیع محکوم نمیگردد. مساجد و مراکز دینی و علما بهعنوان گردانندگان آنها، در این زمینه سکوت اختیار میکنند؛ گویا اصلا قتلعامی نبوده بلکه در درهای دور افتادهای، چندین مرغ را شغالها دریدند و خوردند.
ولی، هنگامیکه زمزمه برگزاری یک کنسرت بلند میشود، آنگاه، رگهای گردن برخی متورم میشود. صداها به فریادهای گوشخراش تبدیل میشود. ظرفیت بلندگوهای مساجد برای جای دادن حجم خروش کم توان به نظر میرسد. وانمود میکنند که اسلام در حالی نابودی است. بنابراین، جان فداهای بسیاری، برای دفاع ارزشهای اسلامی، پا بهمیدان میگذارند! آیا ضد ارزشها تنها موسیقی است؟
در این جا، ارزش گذاری در مورد موسیقی مد نظر نیست؛ آنچه در این باب مهم است؛ اخلاق حسنه، نظم عمومی و هنجارهای جامعه به منزله قانون میباشد و تخطی از آن، ناجایز است. این را نیز باید دانست که اخلاق حسنه، سلیقه یک اقلیت معدود نیست. با وجود این، اگر قرار باشد موسیقی را از آن جهت که موسیقی است به صورت کلی ضد ارزشهای اسلامی تلقی کنیم که حرفی است ناپذیرفتنی؛ و در طرف دیگر کشتار، بغاوت و بیرحمی را در نظر بگیریم، در داوری، هیچ منطقی، هیچ وجدانی، هیچ انسانی، هیچ عقلی و هیچ اسلام شناسی این دو را همسان نمیداند؛ چرا که آنچه در حقیقت ضد دین، ضد ارزش دینی و بنیانبرافگن است، بیعدالتی و کشتار و چپاولگری است؛ اما چرا عدهای در برابر کنسرت و موسیقی میخروشند؛ ولی در برابر کشتار وسیع و نسلی کشی خاموشاند با اینکه قرآن کشتن تنها یک فرد را به منزله کشتن همهای انسانها میداند؟! تردیدی باقی نمیماند که بگویم چنین افرادی، از انسانیت چیزی نمیدانند، از اسلام چیزی نخواندهاند، وجدان ندارند و در لجنزار جمود و جهل غرق شدهاند یا اینکه قشر و طبقهای هستند از جنس طالب و ازجنس داعش. در چنین فرضی، خروشیدن دربرابر کنسرت و خاموشی و لذت بردن از کشتار جای تعجب ندارد.
داکتر سید جواد سجادی
نظرات(۰ دیدگاه)